پژوهش حاضر به مقایسه راهبردهای بیان تقاضا بین دو گروه فارسی آموزان خارجی سطوح پایه (مقدماتی) و پیشرفته، و فارسی زبانان بومی می پردازد. آزمودنی ها شامل سی و سه دانشجوی فارسی زبان دانشگاه پیام نور شهر تهران در مقطع کارشناسی ارشد، سی و هفت فارسی آموز خارجی سطح پایه، و سی و هفت فارسی آموز خارجی سطح پیشرفته مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) شهر قزوین می باشند. برای گردآوری داده ها از آزمون تکمیل گفتمان (آزتگ) محقق ساخته دوازده سوالی بر اساس متغیرهای اجتماعی فاصله و قدرت و همچنین، میزان تحمیل در دو موقعیت فرضی آدرس پرسیدن و قرض گیری (در شش سوال) استفاده گردیده است. سپس تقاضاهای هر سه گروه طبق انگاره اصلی بیان تقاضای بلوم کولکا و اولشتاین (1984) که شامل سه راهبرد مستقیم، غیرمستقیم متعارف (پرسشی) و غیرمستقیم نامتعارف (اشاره ای) است، بررسی گردید. نتایج، نشانگر کاربرد بیشتر راهبردهای غیرمستقیم متعارف (پرسشی ها) در میان هر سه گروه می باشد. همچنین همخوانی بیشتر راهبردهای بیان تقاضای فارسی آموزان خارجی در سطح پیشرفته با راهبردهای بیان تقاضای فارسی زبانان نشان دهنده تاثیر مثبت سطح زبانی و سطح بالای توانش کاربرد شناختی بر نحوه بیان تقاضا توسط آن ها می باشد. هر سه متغیر فاصله، قدرت، و میزان تحمیل نیز در بسیاری از موارد بر نحوه بیان تقاضای هر سه گروه تاثیر گذاشته اند