1مقدمه: سرطان پستان در طی 15-10 سال گذشته به عنوان شایع ترین بدخیمی در زنان شناخته شده است. کیفیت زندگی این بیماران نتیجه تعامل متغیرهای جسمی و روانی اجتماعی است. لذا این مطالعه با هدف بررسی راهبردهای سازگاری روانی با سرطان و تأثیر آن بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی بر روی 240 بیمار مبتلا به سرطان پستان که در فاصله فروردین تا مهر 1400 به مرکز رادیوتراپی شهید رمضان زاده یزد، مراجعه کرده و به صورت نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های استاندارد کیفیت زندگی (EORTC QLQ - C30) و مقیاس کوچک سازگاری ذهنی با سرطان (Mini-MAC) بود. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون در نرم افزار SPSS version 16 تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: میانگین سنی بیماران 11/00±44/77 سال بود. بین نمره کلی کیفیت زندگی و دو خرده مقیاس درماندگی- ناامیدی ناامیدی (0/001 , p<0/798- =r) و دل مشغولی نگران کننده (0/001, p<0/718- =r) همبستگی معنادار و منفی وجود داشت. هم چنین کیفیت زندگی با روحیه مبارزه طلبی (0/001, p<0/441 =r)، اجتناب شناختی (0/001, p<0/423 =r) و تقدیرگرایی(0/001, p<0/235 =r) همبستگی مثبت و معناداری را نشان داد. به طور کلی، راهبردهای روانی مقابله با سرطان در مجموع 59 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به سرطان پستان پیش بینی می کرد.
نتیجه گیری: به منظور ارتقائ کیفیت زندگی بیماران لازم است راهبردهای سازگار مقابله با سرطان مانند روحیه مبارزه طلبی و اجتناب شناختی به آن ها آموزش داده شود.