توحید صفاتی، بیان گر رابطه صفات ثبوتی حقیقی با ذات الهی است و در آن سه دیدگاه عمده مطرح است: زیادت صفات بر ذات (دیدگاه اشاعره)، نیابت ذات الهی از صفات (دیدگاه معتزله) و عینیت صفات با ذات الهی (دیدگاه امامیه). امیرالمؤمنین(ع) در خطبه اول نهج البلاغه، کمال اخلاص را نفی صفات از ذات الهی می داند: «کَمَالُ الْ إِخْ لَاصِ لَهُ نَفْ ی الصِّفَاتِ عَنْ هُ». تفسیرهای متعددی در تبیین این روایت، عرضه شده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تحلیل و ارزیابی آموزه «نفی صفات» در نهج البلاغه به بررسی این مسئله در اندیشه ابن میثم بحرانی پرداخته است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که ابن میثم بحرانی در حوزه هستی شناسی، نظریه نفی صفات حقیقی الهی را پذیرفته و آن را با فرهنگ دینی به ویژه فرهنگ نهج البلاغه هماهنگ می داند و در حوزه معرفت شناسی، صفات الهی را اعتبارات عقلی می داند. اعتبارات عقلی در اندیشه ابن میثم، برگرفته از نظام فلسفی سهروردی است و بیانگر مفاهیم ذهنی صرف در مقابل مفاهیم ماهوی است. در دیدگاه ابن میثم میان مفاهیم منطقی و مفاهیم فلسفی خلط گردیده و صفات الهی در شمار مفاهیم منطقی قلمداد شده است.