زمینه و هدف: رشد اقتصادی و رفاه ملت ها به سرمایه انسانی آنان وابسته است. سرمایه انسانی متشکل از فراگیران بااستعداد بوده و پرورش ایشان تا دستیابی به مرجعیت علمی نیازمند مدیریت و برنامه ریزی راهبردی است. هدف این پژوهش تبیین مراتب رسیدن به مرجعیت علمی در سطح فردی است. همچنین به نمونه اقداماتی اشاره می کنیم که دانشگاه ها می توانند برای پرورش دانشجویان بااستعداد انجام دهند تا بتوانند مراتب ارتقاء فردی به سمت مرجع بودن را طی نمایند. : روش بررسی این مطالعه به شیوه مدل سازی در مطالعات کیفی (Qualitative research model building) هدایت شده است. : یافته ها مراتب ارتقاء فردی را در 5 دسته قرار داده ایم. استعدادبرتردر ارتباط با هوش قوی وخدادادی به همراه فراهم بودن زمینه تقویت آن در طول تحصیل معنا می یابد. استعدادان برتری که باپشتکار فردی و حمایت سیستم، مهارت ها و دانشی ممتاز را کسب نمایند را با واژه خبره می شناسیم. فرد خبره ای که تحت شرایطی بتواند خدمتی برتر بیافریند را در زمره نخبگان تعریف می گردد. سرآمدان زمینه بهره مندی دیگران از دانش و مهارتش را فراهم می آورند، در این طبقه شکل گیری قطب ها و پیشتازی در علم و دانش مطرح می گردد. در صورتی که ممتازبودن و یکتایی فردی برای دیگران شناخته شده و مورد احترام باشد فرد به سطح مرجعیت علمی رسیده است. در این سطح اخلاق و منش حرفه ای بسیار حایز اهمیت می گردد. ازآنجا که دانش و دانشمند، از محصولات دانشگاه ها می باشند، سیاستگذاران و مدیران دانشگاهی به گونه ای برنامه ریزی نمایند تا در یک بستر حمایتی، افراد با استعداد براساس تلاش خود در مسیر رشد علمی قدم بردارند. نتیجه گیری: در این مطالعه، مدلی مفهومی که مسیر ارتقاء فردی را به تصویربکشد وواژگان را در هرسطح به خوبی تبیین نماید ترسیم کرده ایم. براساس مدل ارایه شده، هر فرد در نظام آموزش عالی، می تواند همزمان با کسب علم و تجربه در رشته و تخصص مربوطه، خود را به صفاتی آراسته نماید که علاوه برتاثیرگذاری موفق در جامعه و خارج از مرزهای کشور، به گونه ای جاودان بماند که آیندگان نیز به حضور او درکشور افتخار نمایند. همچنین به راهکارهایی که زمینه سازوارتقاء دهنده رشداستعدادها، دردانشگاه های کشور باشد اشاره شده است.