دن گیبسون با استناد به مباحث باستان شناختی، تاریخی و ادبیات پیشا اسلامی و مقایسه آن با ادبیات پسا اسلامی سعی دارد نشان دهد که قبله مسلمانان، پترا مکانی در شمال غرب عربستان بوده است و پس از درگیری های ابن زبیر با حکام دمشق، کعبه در مکه به عنوان قبله اسلام، معرفی می شود. دانشمندان اسلامی نیز پس از جنگ و نابودی منابع اولیه، شروع به بازنویسی تاریخ صدر اسلام می کنند. تاکنون آرای گیبسون به طور خاص مورد ارزیابی پژوهشگران واقع نشده است. نقدهای مشترکی هم که در مورد نظریه هاجریسم و خاستگاه اسلام از دیدگاه دیگر خاورشناسان انجام گرفته، در زمینه روش تحقیق آنان است، نه محتوای شواهدی که بر مدعای خود مطرح کرده اند. از این رو، بررسی محتوایی شواهد گیبسون مهم تلقی می شود. این مقاله به نقد مهم ترین استنادات گیبسون در کتاب جغرافیای قرآنی وی می پردازد. مرکزیت «شهر مقدس»، جغرافیا و روابط تجاری آن، مهم ترین دلایلی است که وی برای مدعای خود عرضه کرده است. مقاله حاضر نشان می دهد که مدعای وی با داده های جغرافیایی، تاریخی و آیات قرآن سازگاری ندارد.