با توجه به وجود اختلاف نظر اندیشمندان معماری در خصوص ماهیت معماری اسلامی، در مقاله ی حاضر به ماهیت، امکان و نحوه ی ایجاب معماری اسلامی پرداخته شده است. از آنجا که علم و هنر دو بعد اصلی معماری هستند، لذا به نظر می رسد یکی از روش های دستیابی به ماهیت معماری اسلامی، پرداختن به مقوله ی علم دینی است. بدین منظور ابتدا علم دینی معرفی شده، ضرورت و تاریخچه ی علم دینی، ماهیت علم، دین و علم دینی ارائه گردیده است. بسته به اصالتی که نظریه پردازان علم دینی به روش تجربی، آموزه های نقلی و یا ترکیبی از این دو داده اند دیدگاه های مختلفی در خصوص علم دینی در ایران مطرح است: برخی مانند آیت الله جوادی آملی معتقدند علم، یکسره دینی است و تقسیم دینی و غیردینی برنمی تابد؛ برخی آن را امری ضروری، ممکن و یا حتی تحقق یافته دانسته اند (مانند دیدگاه فرهنگستان، گلشنی، نصر، زیباکلام، باقری)، برخی نیز علم دینی را نه ضروری می دانند، نه ممکن، نه مطلوب و نه اخلاقی (سروش، ملکیان، پایا). در این پژوهش تلاش شده است دیدگاه های مختلف مطرح شده در خصوص معماری اسلامی با نظرات متناسب با آن ها در علم دینی مورد تطبیق قرار گیرند. پرسش پژوهش حاضر چیستی معماری اسلامی است. نوع تحقیق از نظر هدف، بنیادی است و در روش کیفی جای می گیرد. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای (داده های اسنادی موجود) است و در تجزیه و تحلیل داده ها از استدلال منطقی و تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در نتیجه گیری معماری اسلامی بدین گونه تعریف شده است: معماریی است که ارزش های اسلامی بر آن تأثیر گذاشته و محتوای دینی داشته باشد و باورها و ارزش های دینی را متجلی سازد. این ارزش ها باید از منابع دینی و با روش های معتبر خود (اجتهادی) استخراج گردند.