مجله پرستاری و مامایی
سال:1399 | دوره:18 | شماره:9 (پی در پی 134) |تعداد مقالات:8

پیش زمینه و هدف: مدیریت موثر منابع انسانی متناسب با تغییر و تحولات محیط درون و برون سیستم بهداشت و درمان امری ضروری بوده و تاثیر بسزایی بر هزینه ها، زمان صرف شده، سرعت ارایه خدمات و به طورکلی کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی دارد. هدف این پژوهش حاضر طراحی مدل بومی مدیریت منابع انسانی برای بخش بهداشت و درمان خصوصی استان آذربایجان غربی در سال 1398 بود. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی از نوع کاربردی با رویکرد اکتشافی هست. جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS استفاده شد. سپس از طریق مدل یابی معادلات ساختاری توسط نرم افزار Smart PLS به سنجش میزان تاثیر مولفه های مدیریت منابع انسانی پرداخته شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه کارکنان بهداشت و درمان خصوصی شاغل در بیمارستان ها و کلینیک های استان آذربایجان غربی بودند که با روش نمونه گیری سرشماری، تعداد 140 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. یافته ها: پس از پیاده سازی سه مرحله دلفی، با استفاده ازنظرات ارزنده خبرگان مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت منابع انسانی بخش بهداشت و درمان و عوامل مختلف آن ها تعیین گردید و 4 مولفه نگهداری اثربخشی، جذب اثربخشی، استخدام اثربخشی و بهسازی اثربخشی به ترتیب میزان اثرگذاری شناسایی شدند. بحث و نتیجه گیری: عوامل تاثیرگذار بر مدیریت منابع انسانی در بخش بهداشت و درمان خصوصی می تواند به عنوان الگویی توسط مدیران نظام سلامت مورداستفاده قرار گیرد تا با بهره گیری از روندهای علمی و اصولی به تدوین خط مشی ها و سیاست های سازمان بپردازند و از این طریق به افزایش بهره وری سازمان کمک کنند.

پیش زمینه و هدف: اختلال دوقطبی، نوعی اختلال روان پزشکی شدید و مزمن است که منجر به اختلال در عملکرد شغلی و اجتماعی بیماران می شود. بااین وجود، این تنها بیمار، نیست که پیامدهای منفی بیماری را تجربه می کند، مراقبین این افراد در طول دوره مراقبت، فشار مراقبتی زیادی را تجربه می کنند. احساس توانمندی و خودکارآمدی مراقبین می تواند میزان فشار مراقبتی واردشده به آن ها را تعدیل کند. هدف از مطالعه ی حاضر تعیین ارتباط خودکارآمدی با فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن، در مراقبین بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی می باشد. مواد و روش کار: مطالعه حاضر به صورت همبستگی-مقطعی بر روی 70 نفر از مراقبین بیماران دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی رازی ارومیه انجام شد. روش نمونه گیری در دسترس بود. جهت جمع آوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامه های فشار مراقبتی زاریت و خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت. یافته ها: 1/67 درصد از واحدهای مورد پژوهش زن بودند. میانگین نمره فشار مراقبتی و خودکارآمدی واحدهای مورد پژوهش به ترتیب، 2/45 با انحراف معیار 05/16 و 99/41 با انحراف معیار 64/7 محاسبه شد. فشار مراقبتی برای 6/58 درصد از واحدهای مورد پژوهش متوسط و شدید بود. همچنین 3/4 درصد از آن ها دارای نمره ی خودکارآمدی مطلوب بودند. ارتباط آماری معناداری بین فشار مراقبتی و وضعیت خودکارآمدی مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مشاهده نشد. نتیجه گیری: به طورکلی مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی از وضعیت خودکارآمدی و فشار مراقبتی مطلوبی برخوردار نبودند. بنابراین برنامه ریزی توسط پرستاران در زمینه بهبود وضعیت خودکارآمدی مراقبین می تواند در توانمندسازی آنان برای مدیریت شرایط و مشکلات مربوط به بیماران کارساز باشد.

پیش زمینه و هدف: تضمین کیفیت آموزش عالی به ویژه آموزش دکتری یکی از دغدغه ها و اولویت های برنامه ریزان عرصه آموزش عالی هست. تطبیق، مقایسه و تحلیل ابعاد مختلف برنامه های آموزشی با سایر کشورها، در رفع این دغدغه بسیار موثر است. لذا این مطالعه باهدف مقایسه تطبیقی برنامه دکتری پرستاری ایران و دانشگاه تورنتو در کانادا، UC Davis کالیفرنیا و منچستر انگلستان انجام شد. مواد و روش کار: این مطالعه به روش توصیفی-تطبیقی در سال 1399 انجام شد. از الگوی چهار مرحله بردی جهت توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه نظام آموزش دانشکده های پرستاری ایران با دانشکده های پرستاری تورنتو در کانادا (دانشکده بلومبرگ)، UC Davis کالیفرنیا (دانشکده پرستاری بتی ایرن مور) و منچستر انگلستان در مقطع دکتری استفاده شد. جستجوی اینترنتی در سایت های دانشگاه های مذکور صورت پذیرفت. سپس، داده های استخراج شده بر اساس هدف پژوهش، طبقه بندی و مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: برنامه هر چهار دانشگاه بر اساس اصول برنامه ریزی استراتژیک دارای رسالت، چشم انداز و ارزش ها است. در ایران ورود به دوره دکتری نیاز به آزمون ورودی دارد. ولی در سایر دانشگاه ها این گونه نیست. بیشترین واحد روش تحقیق حضوری و سمینار در UC DAVIS برگزار می شود. در دانشگاه های ایران و UC DAVIS کالیفرنیا حمایت مالی از دانشجو صورت می گیرد ولی در دانشگاه منچستر باید تاییدیه رسمی حمایت مالی دانشجو و تامین بودجه به دانشگاه ارایه شود. دانشگاه منچستر بیشترین زمان دوره پژوهشی را دارد ولی در سه دانشگاه دیگر دوره ها حضوری و پژوهشی هستند. دانشگاه منچستر دارای دوره های نیمه وقت و آموزش از راه دور نیز هست. بحث و نتیجه گیری: از نقاط قوت برنامه دکترای در ایران، منطبق بودن ارزش ها و باورهای برنامه بر اساس نظام ارزش های اسلامی، حمایت مالی دانشجو و برگزاری کلاس ها به صورت حضوری است. از نقاط ضعف آن می توان عدم توجه بر برگزاری دوره های دکتری بالینی، عدم امکان انتخاب دانشجو به صورت اختیاری توسط دانشکده، عدم برنامه ریزی برای دروسی باهدف تربیت هییت علمی، عدم استفاده از کلاس های آنلاین در دوره دکتری است. لذا، بر اساس تجارب کشورهای پیشرفته و نیازهای جامعه ایرانی، باید نقاط ضعف را اصلاح و نقاط قوت را تقویت کنیم.

پیش زمینه و هدف: لوسمی شایع ترین تومور دوران کودکی است که تقریبا یک سوم کل سرطان های این سنین را تشکیل می دهد. کودکان مبتلا به لوسمی غالبا تحت درمان های چندگانه قرار می گیرند که در این موارد می تواند عوارض جانبی حاد و درازمدتی را ایجاد نماید. روش های دردناک، بستری شدن طولانی در بیمارستان و پیش آگهی نامشخص عوامل استرس زای رایجی هستند که می تواند بر سیستم عاطفی و رفتاری این کودکان تاثیر بگذارد. این مطالعه ی مقطعی، باهدف تعیین میزان مشکلات رفتاری-عاطفی در کودکان مبتلابه لوسمی تحت شیمی درمانی در مرکز آموزشی شهید مطهری ارومیه، 1398 انجام شد. روش کار: این مطالعه، که مطالعه ای مقطعی است؛ بر روی 163 کودک دچار لوسمی (متوسط سنی 82/2± 27/9 سال) مراجعه کننده به درمانگاه انکولوژی بیمارستان شهید مطهری، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافیک و سیاهه ی رفتاری کودک استفاده شد که توسط والدین این بیماران تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار مشکلات کلی، مشکلات رفتاری درون سازی و برون سازی شده به ترتیب 24/28± 92/97، 51/16 ± 9/61 و 34/11 ± 11/25 و بر اساس میانگین درصدی، بیشترین نمره کسب شده مربوط به مولفه ی گوشه گیری/افسردگی (81/57 از 100) بود. آنالیز آماری داده ها نشان داد که میانگین نمره مشکلات رفتاری کل (000/0=p) و تمامی مولفه های آن نیز برحسب مقطع تحصیلی کودک دارای اختلاف آماری معنی دار می باشند (05/0>p)، اما با جنس، محل سکونت کودک (شهر / روستا)، تعداد فرزندان، تحصیلات پدر و مادر، شغل پدر و مادر و وضعیت اقتصادی خانواده ارتباط آماری معنی دار نداشت. (05/0

پیش زمینه و هدف: سرمایه گذاری در آموزش پرستاران می تواند منجر به بهبود دانش و مهارت ها، ارتقا کیفیت خدمات ارایه شده و عملکرد بهتر آن ها شود. ارزیابی نیاز های آموزشی گام درستی در طراحی یک برنامه آموزشی مناسب و مقرون به صرفه می باشد. هدف این مطالعه شناسایی مهم ترین نیازهای آموزشی پرستاران شاغل در بیمارستان ها بود. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی-توصیفی در سال 1398 بر روی 150 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر کرمان انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه پژوهشگر ساخته جمع آوری گردید. این ابزار دارای 5 بعد وظایف تحقیق و بررسی، وظایف ارتباطات و کار تیمی، وظایف بالینی، مهارت های اجرایی و اداری، وظایف مدیریتی و سرپرستی بود. روایی آن توسط چهار متخصص پرستاری بالینی تاییدشده و ضریب همبستگی پایایی آن (89/0=α ) محاسبه گردید. داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و آزمون های اسپیرمن و تای کندال تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: بیشترین نیاز آموزشی پرستاران به ترتیب در بعد های تحقیق و بررسی (09/9 امتیاز)، وظایف مدیریتی و سرپرستی (94/4 امتیاز)، ارتباطات و کار تیمی (7/3 امتیاز) بودند. بیش از یک سوم پرستاران (42درصد) در خصوص طراحی یک مطالعه پژوهشی و 30درصد به آموزش به منظور ارزیابی نیاز های بالینی بیماران نیاز داشتند. بین هیچ کدام از ویژگی های جمعیت شناختی-شغلی شرکت کنندگان با بعد های مورد بررسی ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0

پیش زمینه و هدف: بستری شدن کودکان یکی از مهم ترین علل پیدایش اضطراب در والدین هست. این مطالعه باهدف بررسی تاثیر مراقبت خانواده محور بر کاهش اضطراب والدین کودکان بستری مبتلا به تشنج ناشی از تب انجام گردید. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 90 والد دارای کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب به روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. کودکان در گروه مداخله تحت مراقبت خانواده محور و در گروه کنترل تحت مراقبت های معمول قرار گرفتند. اضطراب والدین در فاصله 12 ساعت پس از بستری کودک و یک ماه پس از بستری کودک با استفاده از پرسشنامه اسپیلبرگر تعیین و در دو گروه مقایسه شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و کای دو و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که یک ماه پس از بستری، میانگین نمره کلی اضطراب والدین در گروه کنترل 66/18 ± 18/123 و در گروه مداخله 64/28 ± 87/106 به دست آمد که این کاهش در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل معنی دار بوده است. پس از مداخله، میانگین نمره اضطراب کل 64/28 ± 87/106 به طور معناداری در گروه مداخله نسبت به قبل از مداخله 26/15 ± 02/133 کاهش یافت. نتیجه گیری: اجرای مراقبت خانواده محور منجر به کاهش اضطراب والدین می شود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش در مراقبت کودکان بستری استفاده گردد.

پیش زمینه و هدف: معنویت مفهومی پیچیده ای است که بر اهداف مهم زندگی موثر است و هر انسانی آن را تجربه می کند. فهم آنچه افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی از معنویت درک می کنند، می تواند در فهم بیشتر نیازها و مشکلات فردی و اجتماعی و رفع این مشکلات موثر باشد. پژوهش حاضر باهدف درک و تبیین تجارب معنوی مبتلایان به اختلال هویت جنسی انجام گرفته است. مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی کیفی و پدیدارشناسی است که در حوزه پزشکی قانونی جنوب کشور انجام شده است. بدین منظور 10 فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی (6 نفر ترانس مونث، 4 نفر ترانس مذکر) به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند قرار گرفتند. داده ها به روش کدگذاری نظری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در کدگذاری محوری ضمن مقایسه مقولات و کدها با یکدیگر ارتباط آن ها بررسی شد و درنهایت طبقات کلی توسل، پذیرش، آزمون الهی و آرامش و مضمون اصلی میل شدید به معنویت از تحلیل داده ها استخراج گردید. بحث و نتیجه گیری: تجارب معنوی افراد تراجنسی طیف گستره ای از اصول را شامل می شود. افراد شرکت کننده در پژوهش احساس ناامنی و ترس از تنهایی را دلایل اصلی خود برای توجه به معنویات عنوان کردند. این طور می توان نتیجه گرفت که علاوه بر نیاز جسمی، بعد معنوی زندگی افراد تراجنسیتی باید به دقت موردتوجه قرار گیرد تا سلامت فردی و اجتماعی آنان تضمین گردد.

پیش زمینه و هدف: اصطلاح احقاق جنسی به عنوان یک احساس روانی-اجتماعی نسبت به تفسیر شخصی فرد در مورد چگونگی ابراز وجود احساساتش در روابط زناشویی تعریف شده است و احساسات و افکار فرد در مورد جذابیت جنسی، علاقه جنسی و مشارکت در رابطه جنسی و درک عملکرد جنسی خود، شامل کیفیت زندگی جنسی است. این مطالعه باهدف تعیین ارتباط احقاق جنسی با کیفیت زندگی جنسی در زنان متاهل صورت گرفت. مواد و روش کار: در این مطالعه همبستگی در سال 1397 از بین زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر کرمان که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند، 500 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص احقاق جنسی هالبرت، کیفیت زندگی جنسی سیموند و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و با کمک آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند و p˂ 0. 05 به عنوان سطح معناداری در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین نمره ی احقاق جنسی 09/47 و میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی 46/46 به دست آمد. بین احقاق جنسی و کیفیت زندگی جنسی (0. 487, =0. 001=p) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین احقاق جنسی و کیفیت زندگی جنسی به نظر می رسد کاربرد رویکردهایی به منظور بالا بردن احقاق جنسی زنان در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج و مهارت های ارتباط با همسر جهت ارتقای کیفیت زندگی جنسی آموزش داده شود.