مجله مطالعات علوم پزشکی
سال:1389 | دوره:21 | شماره:2 |تعداد مقالات:18

پیش زمینه و هدف: هیستیدین یک اسید آمینه ضروری مهم است و در این بررسی تاثیر هیستیدین بر شاخص عمل عصب در موش های صحرایی دارای له شدگی عصب سیاتیک توام با هیستوپاتولوژی آن در روند ترمیم عصب ارزیابی شد.مواد و روش کار: 57 سر موش صحرایی برای ارزیابی شاخص عمل عصب سیاتیک و بررسی مقاطع عصب سیاتیک با سه روش رنگ آمیزی معمولی و اختصاصی استفاده شد و فاکتورهای موثر در روند ترمیم عصب مثل تعداد هسته سلول های شوان و فیبرهای عصبی میلینه مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: در گروه دریافت کننده هیستیدین در مقدار 400 mg/kg نسبت به گروه کنترل (دریافت کننده سالین نرمال) کاهش معنی دار (p<0.05) در شاخص عمل عصب سیاتیک و در گروه های مورد٬ کاهش معنی دار (p<0.05) و در گروه نرمال سالین افزایش معنی دار در تعداد هسته سلول های شوان مشاهده شد (p<0.05) در گروه هیستیدین400 mg/kg  در تعداد فیبرهای میلینه در روز 42 نسبت به روزهای 14 و 28 افزایش معنی دار (p<0.05) ایجاد شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد در ضایعات له شدگی، هیستیدین با مقدار 400 mg/kg باعث بازگشت طبیعی عمل عصب سیاتیک شد. تحقیقات اخیر نشان داده تزاید سلول های شوان در طول دژنراسیون والرین برای ترمیم و رمیلیناسیون اعصاب محیطی ضروری نمی باشد. اما افزایش فیبرهای میلینه در گروه دریافت کننده هیستیدین 400 mg/kg در روز 42 نشان دهنده اثر بسیار مفید هیستیدین در ترمیم اعصاب محیطی می باشد.

پیش زمینه و هدف: ابتلا به توکسوپلاسموزیس در طول دوران بارداری در مادران فاقد آنتی بادی ضد توکسوپلاسما می تواند منجر به عوارض خطرناک و برگشت ناپذیری در نوزادان شود. توکسوپلاسموزیس همچنین در بیماران دچار نقائص سیستم ایمنی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی شیوع سرمی آنتی بادی های ضد توکسوپلاسما گوندی در اهدا کنندگان خون به سازمان انتقال خون تهران بوده است.مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی - مقطعی سرم 250 نفر (125 نفر زن و125  نفر مرد) از اهدا کنندگان خون در سازمان انتقال خون تهران در سال 1387 به طور تصادفی انتخاب و با استفاده از روش ELISA عیار آنتی بادی هایIgG  و IgM اندازه گرفته شد.یافته ها: طبق نتایج بدست آمده از مجموع 250 نفر که 125 نفر آنان زن و 125 نفر مرد بودند، 132 نفر (52.8 درصد) دارای آنتی بادی IgG و 9 نفر (3.6 درصد) دارای آنتی بادی IgM بر ضد توکسوپلاسما گوندی بودند، از جمعیت مردان 48 درصد دارای آنتی بادی IgG و 5.6 درصد دارای آنتی بادی IgM بودند و از جمعیت زنان 60.8 درصد دارای IgG و 1.6 درصد IgM مثبت تشخیص داده شدند.بحث و نتیجه گیری: به دلیل این که در ایران بررسی خون های اهدا شده در سازمان انتقال خون از نظر توکسوپلاسما گوندی انجام نمی شود لذا مطالعات از این دست به سازمان انتقال خون در اهمیت دادن به این انگل خونی - نسجی در طراحی برنامه های غربالگری نقش هشدار دهنده دارد.

پیش زمینه و هدف: جمعیت جهان مسن تر می شود. با طولانی شدن عمر، رفتارهای ارتقا سلامتی اهمیت بیشتری پیدا می کنند. این مطالعه با هدف بررسی رفتارهای ارتقا سلامتی در سالمندان ارومیه و تعیین متغیرهای موثر بر شرکت سالمندان در این فعالیت ها صورت گرفت است.مواد و روش کار: این یک مطالعه توصیفی - مقطعی می باشد که در آن 242 نفر از سالمندان بالای 60 سال به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه مشتمل بر ویژگی های دموگرافیک، تعداد بیماری مزمن، وضعیت سلامت جسمانی، وضعیت سلامت ذهنی، رفتارهای ارتقا سلامتی و غربالگری سرطان بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آنالیز رگرسیون چند متغیره تجزیه تحلیل شدند.یافته ها: میانگین سن شرکت کنندگان 69.67±8.36 بود. از بین فعالیت های ارتقا سلامتی اولیه (ورزش، کاهش کلسترول غذا، رژیم غذایی کم نمک و پرفیبر)، رژیم غذایی کم نمک با 64.4 درصد بیشترین و از غربالگری سرطان (ماموگرافی، پاپ اسمیر، معاینات پروستات، آزمایش خون مخفی مدفوع و معاینات پوستی)، آزمایش خون مخفی مدفوع با 27.7 درصد بیشترین رفتار ارتقا سلامتی بودند. آنالیز رگرسیون نشان داد که وضعیت شغل، سطح تحصیلات، وضعیت سلامت روانی، سن و جنس عوامل پیشگویی کننده در انجام فعالیت های ارتقا سلامتی سالمندان بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که غیر از کاهش نمک و کلسترول در رژیم غذایی، شرکت سالمندان در بقیه فعالیت های ارتقا سلامتی اولیه و غربالگری سرطان در سطح پایین بود. به نظر می رسد آموزش همگانی و آموزش خانواده ها در مورد فواید رفتارهای ارتقا سلامتی، شروع این آموزش ها در سنین پایین، در دسترس بودن خدمات و فاکتورهای محیطی دیگر می تواند شرکت در فعالیت های ارتقا سلامتی سالمندان را افزایش دهند.

پیش زمینه و هدف: علل مختلف ایجاد سرطان مثانه مورد بررسی قرار گرفت و دو هدف اصلی دنبال شد اول شناسایی مشاغل پرخطر برای سرطان مثانه و دوم بررسی مجدد مشاغلی که در مطالعات گذشته رابطه معنی داری با سرطان مثانه داشته اند.مواد و روش کار: در این مطالعه مورد - شاهدی با 300 مورد سرطان مثانه و 500 شاهد بیمارستانی مصاحبه گردید. افراد مورد و شاهد از نظر سن و جنس با هم همسان شده و اطلاعات دموگرافیک، تاریخچه شغلی و سوابق مواجهه با ترکیبات شیمیایی از جمله آمین های آروماتیک جمع آوری گردید. سپس نسبت شانس (OR) و ضریب اطمینان 95 درصد مربوطه برای هر شغل با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک غیرشرطی محاسبه گردید.یِافته ها: پس از گروه بندی عناوین شغلی بر اساس استاندارد بین المللی طبقه بندی مشاغل (ISCO-08)، گروه های شغلی رانندگان اتوبوس، کامیون و وسائط نقلیه سنگین (OR=11.3, %95 CI=1.3-92.05)، کشاورزان (OR=6.04, %95 CI=2.3-15.7)، کارگران صنایع فلزی مانند جوشکاران و برشکاران (OR=6, %95 CI=1.03-35.5)، خانم های خانه دار (OR=5.9, %95 CI=1.04-34.3) و کارکنان ساختمانی (OR=3.8, %95 CI=1.1-12.3) ارتباط معنی داری با افزایش خطر سرطان مثانه داشتند. در این مطالعه بین مشاغل کارگران صنایع نساجی، تولید رنگ، لاستیک، چاپ، چرم و کفش و افزایش خطر سرطان مثانه رابطه ای مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: رانندگان وسائط سنگین، کشاورزان، کارگران صنایع فلزی، زنان خانه دار و کارکنان ساختمانی از جمله کسانی هستند که خطر ابتلا به سرطان مثانه در آنها با شغل رابطه داشته است. یافته های این مطالعه بایستی در مطالعات بعدی تست گردد، خصوصا مواجهه با عواملی مانند روغن های برشکاری و آمین های آروماتیک در کارگران صنایع فلزی و کشاورزان.

پیش زمینه و هدف: اگر چه مصرف ویتامین ها، کربوهیدرات ها قبل از فعالیت هایی چون دویدن و دوچرخه سواری برای بهبود عملکرد سیستم ایمنی پیشنهاد شده است در مقابل، نتایج مطالعات دیگر آثار جزئی مصرف کربوهیدرات را بر سیستم ایمنی در مورد فعالیت های متفاوت شدید تا سرحد خستگی نشان می دهد. بدین منظور هدف ما بررسی تاثیر مصرف محلول عسل قبل از فعالیت هوازی بیشینه روی پاسخ دستگاه ایمنی در مردان جوان فعال می باشد.مواد و روش کار: 27 پسر دانشجوی ورزشکار داوطلب سالم با روش نمونه در دسترس با میانگین سنی 22.26±3.68 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 49.11±4.75 (میلی لیتر / کیلوگرم / دقیقه) انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه محلول، محلول نما و کنترل قرار گرفتند. در یک طرح دو سوکور آزمودنی ها در گروه های محلول و کنترل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن 5 cc محلول عسل 12 درصد و در گروه محلول نما به همان میزان محلول نما دریافت نمودند. برای بررسی تغییرات لکوسیت ها (نوتروفیل ها و لنفوسیت ها، مونوسیت ها، ائوزینوفیل ها و کل لکوسیت ها) آزمودنی ها در گروه های محلول و محلول نما در آزمون هوازی بیشینه کوپر شرکت نمودند. نمونه های خونی در حالت پایه، بلافاصله و 2 ساعت پس از اتمام آزمون ورزشی جمع آوری شد و در آزمایشگاه تخصصی با تجزیه و تحلیل شد. داده ها با نرم افزار SPSS، آمار توصیفی، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: به رغم افزایش معنی دار لکوسیت ها بلافاصله پس از فعالیت در گروه های محلول و محلول نما (p=0.001)، برگشت به حالت اولیه و پایه در گروه محلول سریع تر و معنی دارتر بود (p=0.004).بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که مصرف محلول عسل قبل از فعالیت هوازی بیشینه اثر مثبت و حمایتی بر روی دستگاه ایمنی مردان جوان فعال دارد.

پیش زمینه و هدف: سرطان یکی از علل اصلی مرگ و میر کودکان در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. به لحاظ آماری و اپیدمیولوژیکی، سرطان های پیش از 15 سالگی، سرطان کودکان نام گرفته است و شایع ترین سرطان در اطفال، سرطان خون می باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان بروز سرطان خون حاد در کودکان زیر 15 سال استان آذربایجان غربی انجام شده است.مواد و روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی و با رویکرد گذشته نگر انجام شده است. در این مطالعه از نرم افزار Spss16 و آزمون های تی استودنت، کای دو، فیشر جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: در طی شش سال مطالعه تعداد 138 کودک مبتلا به سرطان خون حاد در استان آذربایجان غربی تشخیص داده شده است، 78 بیمار (56.5 درصد) جنس مذکر و 60 بیمار (43.5 درصد) جنس مونث می باشد که نسبت جنسی بیماران برابر با 1.3 می باشد. میزان بروز شش ساله سرطان خون حاد 17.43 در یک صد هزار نفر می باشد که از 1.93 در سال 83 تا 3.51 در سال 86 متغیر است و بیشترین میزان بروز (25.03) در گروه سنی 0 تا 4 سال مشاهده شد.بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان می دهد، بروز بیماری طی سال های مورد مطالعه دارای الگوی افزایشی یا کاهشی منظمی نمی باشد و بروز نوع لنفوبلاستیک بیشتر از میلوبلاستیک می باشد (نسبت بروز برابر با 4.48) و همچنین میزان بروز بیماری در جنس مذکر بیشتر از جنس مونث می باشد.

پیش زمینه و هدف: عوارض نورولوژیک به دنبال جراحی قلبی موجب افزایش مورتالیته و موربیدیته می شود. اگر چه میزان این عارضه در بیمارانی که تحت اعمال جراحی داخل حفرات قلب قرار می گیرند بالاتر است، مطالعات اخیر نشان داده اند که شیوع سکته مغزی پس از اعمال جراحی پیوند عروق کرونر نیز 1-4 درصد می باشد. فاکتورهای پیش بینی کننده زیادی در مطالعات مختلف پیشنهاد شده است ولی صحت آنها در جمعیت های مختلف به اثبات نرسیده است.مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی و مقطعی گذشته نگر پرونده های بیمارانی که پس از اعمال جراحی قلب باز دچار عوارض نورولوژیک شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. داده های دموگرافیک، سابقه هیپرتانسیون قبلی، دیابت ملیتوس، سکته قلبی و شرایط پیرامون عمل ثبت شد. تمامی موارد فوق از روی اسناد پرونده های بیماران در بیمارانی که عوارض عصبی آنها به صورت علایم کلینیکی و پاراکینیکی و یا مشاوره های نورولوژیک در طی سه روز بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی، ثابت شده است به طور دقیق جمع آوری و ثبت شد.یافته ها: در طی سه سال حدود 514 بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند. 21 بیمار (4.08 درصد) در مدت بستری در بخش مراقبت های ویژه مشکلات نورولوژیک داشتند. حوادث عروق مغزی در 9 بیمار (1.7 درصد) و اختلالات شناختی در 12 بیمار (2.33 درصد) ثبت شده بود، که از این افراد 5 نفر (23.8 درصد) سابقه دیابت ملیتوس و 9 نفر (42.8 درصد) سابقه هیپرتانسیون داشتند.بحث و نتیجه گیری: عوارض نورولوژیک پس از اعمال جراحی قلب باز ممکن است حتی در بیماران کم خطر نیز دیده شود. مطالعات بیشتری برای ایجاد فن هایی برای جلوگیری و یا تخفیف این عوارض و یا پیش بینی احتمال آن در بیماران با ریسک بالا نیاز است.

پیش زمینه و هدف: اختلال نوشتن رشدی یکی از انواع ناتوانی های یادگیری در دانش آموزان است. این افراد علی رغم داشتن هوش طبیعی و عملکرد بینایی، شنوایی، رفتاری، روانی و هیجانی مناسب در مهارت های نوشتاری مشکل دارند. نوشتن یک مهارت پیچیده بوده و عوامل متعددی در آن نقش دارند که یکی از این موارد عملکرد حسی - حرکتی دست شامل مهارت حرکتی، عملکرد حسی، قدرت گرفتن درشت و ظریف می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین عملکرد حسی حرکتی دست و مهارت نوشتن در دانش آموزان با اختلال نوشتن رشدی است.مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی (همبستگی) تعداد 20 دانش آموز با اختلال نوشتن در رده سنی 9 تا 11 سال (3 نفر دختر، 17 نفر پسر) به صورت غیر احتمالی وارد مطالعه شدند. عملکرد حسی - حرکتی دست از طریق آزمون های مهارت حرکتی مینسوتا، سمز وینستاین، دینامومتر و پینچ گاج و مهارت دست نویسی از طریق آزمون دست نویسی مینسوتا ارزیابی گردیده و در نهایت داده ها از طریق آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: ارتباط معنی داری بین مهارت حرکتی دست و حس لمس سبک / فشار با مهارت دست نویسی مشاهده گردید (P<0.05)، اما بین قدرت گرفتن درشت و قدرت گرفتن ظریف دست با مهارت دست نویسی ارتباط معنی داری مشاهده نشد (P>0.05).بحث و نتیجه گیری: مهارت دست نویسی ضعیف دانش آموزان با اختلال نوشتن رشدی می تواند در نتیجه عملکرد حسی حرکتی ضعیف دست آنها باشد، بنابراین توصیه می شود از فن های حسی و حرکتی نیز در درمان این افراد استفاده گردد.

پیش زمینه و هدف: آنزیم پاراکسوناز (PON 1) یکی از مهمترین آنزیم های حذف کننده رادیکال های آزاد و از محافظ های اصلی لیپوپروتئین ها در برابر ترکیبات اکسیدکننده می باشد. مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز عصاره آبی سیر را بر فعالیت این آنزیم مورد توجه قرار می دهد.مواد و روش کار: 20 راس موش صحرایی نر به روش غیرانتخابی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه 1 هر موش به میزان 3 میلی لیتر عصاره آبی سیر به صورت داخل پریتونئال و گروه 2 (کنترل) در حجم مساوی سالین نرمال در شرایط یکسان دریافت نمودند. پس از مدت 7 روز خون گیری از موش های هر دو گروه و انجام آزمایشات مربوطه، فعالیت آنزیم های پاراکسوناز - آریل استراز، آنتی اکسیدانت تام، سطح مالون دی آلدهید سرمی و همچنین سطح پروفیل لیپیدی شامل کلسترول، تری گلیسیریدHDL-C  و LDL-C مورد سنجش قرار گرفتند.یافته ها: نتایج حاکی از افزایش معنی دار فعالیت آنزیمی پاراکسونازی و آریل استرازی٬ آنتی اکسیدانت تام سرمی و کاهش معنی داری در مقدار سرمی مالون دی آلدهید گروه مورد نسبت به گروه شاهد (P<0.05 در تمامی موارد) می باشد. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین فعالیت آنزیم PON با فعالیت ARYL (p=0.025 و r=0.697) و نیز سطح سرمی HDL-C (p=0.006 و r=0.794) مشاهده گردید.بحث و نتیجه گیری: عصاره آبی سیر به دلیل توانایی افزایش فعالیت آنزیم  ٬PONکاهش پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش قدرت آنتی اکسیدانتی می تواند به عنوان یک ماده غذایی کاهش دهنده محصولات تنش اکسیداتو مورد توجه قرار گیرد.

پیش زمینه و هدف: آسیب های چشمی یکی از شایع ترین علل مراجعه افراد به مراکز پزشکی قانونی است. این نوع آسیب ها بیشتر در افراد مذکر و جوان رخ داده و در صورت شدید بودن می توانند عوارض جبران ناپذیر یا ناتوان کنندهای به همراه داشته باشند. هدف از این مطالعه بررسی شاخص های دموگرافیک، علت آسیب و نتایج نهایی صدمات چشمی در مراجعین به مرکز پزشکی قانونی تبریز در سال های 85-84 است.مواد و روش کار: در یک مطالعه توصیفی - مقطعی، 954 مصدوم با صدمات چشمی مراجعه کننده به مرکز پزشکی قانونی تبریز طی مدت 2 سال (85-84) بررسی شدند. مشخصات اپیدمیولوژیک و نیز علت و مکان آسیب چشمی و نیز نتیجه نهایی مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: 954 مصدوم با آسیب چشمی وارد مطالعه شدند. 710 (74.4 درصد) بیمار مذکر و 244 (25.6 درصد) بیمار مونث بودند. متوسط سنی افراد بررسی شده 31.58±13.49 (1-82) سال و شایع ترین گروه سنی 20 تا 30 سال بود. 690 (72.3 درصد) بیمار تحصیلات زیر دیپلم داشتند. زد و خورد (65.8 درصد)، تصادف رانندگی (23.5 درصد)، ضرب و شتم توسط شوهر (9.5 درصد)، ترومای شغلی (0.8 درصد)، ترومای انفجار (0.2 درصد) و سقوط (0.1 درصد) علل آسیب چشمی بودند. 451 (47.3 درصد) مورد در محل کار و 241 (25.3 درصد) مورد در منزل دچار آسیب شدند. 4 (0.4 درصد) بیمار دچار نابینایی و 13 (1.4 درصد) بیمار دچار ضعف بینایی شدند.بحث و نتیجه گیری: همانند سایر مطالعات، اغلب مصدومین در مطالعه فعلی مردان جوان بودند. ضرب و شتم سهم عمده ای از علل آسیب را به خود اختصاص داده بود.

پیش زمینه و هدف: شواهدی در ادبیات پژوهش وجود دارد که نشان می دهد هراس از مرگ در میان اختلال خودبیمارپنداری و اختلالات اضطرابی پدیده ای شایع است. با این حال هیچ مقایسه ای بین این اختلالات در میزان هراس از مرگ صورت نپذیرفته است. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان هراس از مرگ در اختلال خودبیمارپنداری و اختلالات اضطرابی می باشد.مواد و روش کار: بدین منظور روش نمونه گیری دسترس، برای انتخاب 121 بیمار مبتلا به اختلال خودبیمارپنداری و اختلالات اضطرابی از میان کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمانی، به کار گرفته شد. مقیاس اضطراب مرگ، بر روی کلیه آزمودنی ها اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان می دهد در حالی که بیماران مبتلا به وحشت زدگی، اضطراب فراگیر و استرس پس از ضربه، هراس از مرگ را تجربه می کنند اما هراس از مرگ در این اختلالات به طور چشمگیری کمتر از آن چیزی است که در اختلال خودبیمارپنداری مشخص شد.بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می توانند در مفهوم سازی و درمان خودبیمارپنداری و اختلالات اضطرابی مورد نظر قرار بگیرند.

پیش زمینه و هدف: مشکلات روان شناختی در بین بیماران با سردردهای مزمن بسیار شایع است. درصد زیادی از بیماران با سردرد میگرنی، افسردگی دارند. اختلالات اضطرابی نیز در بیماران با سردرد میگرنی شیوع زیادی دارد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های شخصیتی بیماران با سردرد میگرنی است.مواد و روش کار: از بین بیماران مبتلا به سردرد میگرنی، به طور تصادفی 100 بیمار انتخاب شدند. در این مطالعه مقطعی بیماران توسط نورولوژیست و پرسشنامهIHS  تشخیص میگرن داده شد. برای ارزیابی شخصیت بیماران از تست NEO استفاده گردید. بیمارانی که اختلالات روان پزشکی اساسی داشتند، از مطالعه خارج گردیدند. در نهایت 86 بیمار مطالعه را کامل کردند.یافته ها: از کل بیماران شرکت کننده، 67 درصد زن بودند و 35 درصد متاهل بودند. 45 درصد تحصیلات دیپلم و یا بالاتر داشتند. متوسط سن بیماران 30 سال بود. بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر می رسد که در بیماران میگرنی در هر دو جنس، ویژگی باز بودن به تجربه ها در هر دو گروه مردان و زنان، بیشتر از نرمال است. در مقایسه دو گروه زنان و مردان شرکت کننده، زنان در مقیاس عصبیت و هیجانی بودن و مردان در عامل باز بودن به تجربه ها نمرات بالاتری را کسب کردند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، برخی شاخص های گروهB  شخصیتی، در بیماران میگرنی بیش از بقیه ویژگی ها بود. هماهنگ با مطالعات قبلی، ممکن است بین ویژگی های شخصیتی و سردرد میگرنی ارتباط وجود داشته باشد. توجه به ساختار روان شناختی این بیماران می تواند در درمان و در پیش آگهی بیماری تاثیر داشته باشد.

پیش زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر اضطراب مرگ و سن بر فراوانی رفتارهای ارتقابخش سلامتی بود.مواد و روش کار: برای انجام این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی برای انتخاب 200 آزمودنی از میان جوانان (20 تا 35 سال) و سال خوردگان (60 سال یا بالاتر) به کار گرفته شد. پرسشنامه های اجرا شده شامل نیم رخ سبک زندگی ارتقابخش سلامتی و اضطراب مرگ بودند. پژوهش گران به منظور آزمون فرضیه هایشان از یک طرح بین گروهی 2 (جوانان در مقایسه با سالخوردگان) 2 × (اضطراب مرگ بالا در مقایسه با فقدان اضطراب مرگ) تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی استفاده کردند.یافته ها: اگر چه نتایج اثر معنی داری را برای سن نشان ندادند ولی اثر اضطراب مرگ معنی دار بود. اثر تعاملی اضطراب مرگ و سن نیز معنی دار بود. نتایج حاکی از آن بود که جوانان دارای اضطراب مرگ بالا در مقایسه با سالخوردگان دارای اضطراب مرگ بالا رفتارهای ارتقابخش سلامتی بیشتری نشان می دهند.بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اضطراب مرگ عاملی تعیین کننده در فراوانی رفتارهای ارتقابخش سلامتی در میان جوانان و سال خوردگان می باشد و افرادی که اضطراب مرگ بالایی دارند در مقایسه با افرادی که فاقد اضطراب مرگ می باشند بیشتر درگیر رفتارهای ارتقابخش سلامتی می شوند.