هدف از نگارش این مقاله که برگرفته از رساله دکتری آموزش عالی است، در وهله نخست تاکید بر لزوم تغییر در سازمانها به ویژه سازمانهایی است که مسوولیت «انسجام بخشی به امور اجرایی و سیاستگذاری نظام علمی، تحقیقاتی و فناوی کشور (Islamic Assembly, 2002) را برعهده دارند؛ در وهله دوم تاکید بر این نکته است که کاربست تغییر در چارچوب «توسعه سازمانی» که برنامه ای دوربرد و در برگیرنده تمام نظام است از بالا کارگردانی می شود و سرشتی دستوری دارد و در واقع، کوششی مدیریتی است که تغییر در نگرشها، ارزشها، باورها و به طورکلی، «فرهنگ سازمانی» را نشانه می گیرد و می تواند روشی مناسب و نرم افزاری در انجام یافتن این تغییرات باشد. بالاخره اینکه تمایز و تفاوت نهادهای اداره کننده آموزش عالی با دیگر سازمانها نیز باید در کاربست توسعه سازمانی مورد توجه قرار گیرد.