پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت خوشه های دانش آموزان در مؤلفه های جهت گیری هدف، استرس تحصیلی، خودکارآمدی و انگیزة پیشرفت در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوم متوسطه شهر تبریز به اجرا درآمده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر دوره ی دوم متوسطه ی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-93 بودند. از این جامعه نمونه ای به تعداد 375 نفر بر مبنای برآورد از جدول کرجسی و مورگان به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت هرمنس، پرسش نامه ی استرس تحصیلی، پرسش نامه ی هدف پیشرفت کریستوفر واز و پرسش نامه ی فرسودگی تحصیلی کوهن برسو و همکاران ابزارهای پژوهش بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای و MANOVA استفاده گردید. نتیجة این تحلیل منجر به کشف دو خوشه از دانش آموزان شد: اولین خوشه ی به دست آمده شامل دانش آموزانی با نمرات پایین در تسلط طلبی، خودکارآمدی، انگیزه ی پیشرفت و نمرات بالا در عملکرد گرایشی، اجتناب از تکلیف و استرس تحصیلی می باشند که این خوشه، خوشه ی عواطف منفی نامیده شد. خوشه ی دوم دارای نمرات پایین در عملکرد گرایشی، عملکردگریزی، اجتناب از تکلیف و استرس تحصیلی بود درحالی که نمرات بالایی در تسلط طلبی، خودکارآمدی و انگیزه ی پیشرفت داشتند. این خوشه، خوشه ی عواطف مثبت نامیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی تحصیلی دانش آموزان خوشه ی با عواطف منفی به معناداری بیشتر از دانش آموزان خوشه ی عواطف مثبت است. توصیه می شود با شناسایی فرسودگی تحصیلی و عوامل تأثیرگذار بر آن در دوره ها و سنین پایین تر اقدامات کنترلی متناسبی انجام گیرد.