اختلال وسواسی – اجباری (OCD) یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است. اگرچه برای این اختلال دامنه گسترده ای از علل مطرح شده، اما مدل های شناختی – رفتاری نیز مورد تایید تجربیات آزمایشگاهی است و می توانند ارائه کننده درمانی موثر برای آن باشند. این مدل ها بیشتر بر عواملی تکیه دارند که بر تداوم و تشدید علایم متمرکزند تا استعداد ابتلا به اختلال از دیدگاه رشدی. وقتی تحقیقات در زمینه شناختی، رشدی و دلبستگی با هم در نظر گرفته شوند، نتایج نشان می دهد که یک ساختار شناختی – عاطفی مانند بازنمایی درونی از خود و جهان ممکن است عامل مهمی در استعداد شناختی برای ابتلا به OCD باشد. به علاوه نتایج تحقیقات و فرضیه های مربوطه، ارتباط محکم این بازنمایی درونی و روابط اولیه والدین و کودک را نشان می دهد؛ مثلا اینکه تجارب اولیه دلبستگی، در رشد بعدی مفهوم خود - پنداره موثر است ...