فلاسفه جزء اولین کسانی بودند که به حافظه توجه نمودند و سعی در کشف ویژگی ها و ارایه مفهومی روشن از آن داشتند . نگاه فلسفی صرف، پاسخگوی سایر سوالات بشر در خصوص توانایی های حافظه در امور مختلف نبود. از این رو، روانشناسی با هدف بررسی دنیای ذهنی انسان از درون فلسفه زاده شد و تلاش کرد تا جایگاه حافظه را در فرایند یادگیری، بررسی و تبیین کند . بسیاری از شناخت علمی انسان از حافظه خود, مبتنی بر یافته های یک قرن ونیم پیش است . در دهه های اخیر, بعد از گذار از مکتب رفتارگرایی و پیدایش مکتب شناخت گرایی, تحول عظیمی در شناخت انسان از عملکرد حافظه به هنگام یادگیری ایجاد شد . در پی تحقیقات فراوان , بخش های مختلف مغز و حافظه , مانند حافظه کوتاه مدت , حافظه کاری , حافظه بلند مدت , حافظه معنایی که ارتباط تنگاتنگی با فرایند یادگیری زبان خارجی دارند، شناسایی شدند . در این مقاله, نقش حافظه در فرایند یادگیری زبان خارجی بررسی می شود.