مقایسه پهلوی astaxvān، فارسی ustuxvān (تلفظ آن: (ustuxān) با اوستایی ast-، سنسکریت ashti تنها صورت آغازین این کلمه را روشن می سازد. هرن (HORN 1893, p.21) فقط همین صورت در خور توجه را گوشزد ساخته و از آن پس مشکل تماما به حال خود باقی مانده است.در گویش های مغرب ایران است که این نام (استخوان) به همین صورت وجود دارد. حال آنکه گویش های شرقی صورت astaka- را حفظ کرده اند: سغدی astak، آسی stäg، مونجاتی yostīy، اشکاشمی wastuk، وخی yašč، سنگلجی astāk، یدغه yaståh، و یغنابی (GAUTHior 1915, p.152; ZARUbiN 1927, p.182) sitäk. تنها جزیی از واژه فارسی (استخوان) در گویش های پامیر نفوذ کرده، اما صورت های محرف گونه گون به وسعت وارد زبان محاوره ای سرحدات غربی ایران شده است: سیوندی istixān، نایینی usuxān، کردی sūqān، گورانی sūxān، ونیشونی issixōra، سمنانی astaqōn، اورامانی äswaxanä، زفره ای issexore، و جز آن (MANN & HAdANk 1926, p.229; BENEdiCTSEN & CHRiSTENSEN 1921, p.120). astak در پهلوی و ast در فارسی در کنار (ustuxān) astaxvān به کار رفته است که وجود تفاوت معنایی باریکی را القا می کند. به دلیل کاربرد بسیار کم sataxvān در پهلوی معنای این وازه دقیقات برای ما روشن نیست (در ارداویراف نامه، 2.75، از شکنجه خرد کردن استخوان سخن به میان آمده است). حال آنکه «استخوان» تنها یا با صفت «بزرگ»، هنوز در زبان فارسی، مفهوم «آزادمرد و دلیر مرد» را به ذهن می آورد. اطلاق این واژه به استخوان حیوانات و هسته میوه ها نشان می دهد که آن نه فقط به معنی ماهد استخوانی بلکه همچنین به معنی ماده ای سخت و مقاوم است.