تاکنون میلیاردها دلار برای نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری، برنامه ریزی منابع بنگاه، مدیریت زنجیره تامین و مدیریت پروژه سازمان هزینه شده است. هرچند که این نرم افزارها می توانند کارایی و اثربخشی سازمان را بهبود بخشند، حجم عظیمی از داده ها را نیز ایجاد کرده اند. از طرف دیگر، موضوعاتی همچون دست یابی به داده ها و استفاده از اینترنت و اینترانت ها، به پایه های مدیریت جدید برای پشتیبانی تصمیم تبدیل شده است. ایجاد نظام های اطلاعاتی برای مدیران می تواند مستقیما به آن ها در انجام دادن بهتر مهم ترین کارشان، یعنی تصمیم گیری، کمک کند. استفاده از ابزارهای متفاوت برای پشتیبانی تصمیم به طبیعت مساله بستگی دارد. هوشمندی کسب و کار نیز حوزه نسبتا جدیدی است که ابتدا فروشندگان کسب و کار و فناوری اطلاعات آن را هدایت کرده اند؛ به طوری که بیش تر ادبیات هوشمندی کسب و کار از درون صنعت استخراج شده است و تحقیقات دانشگاهی نه چندان زیادی در این حوزه انجام یافته است. در این مقاله به تجزیه و تحلیل ادبیات هوشمندی کسب و کار به مثابه نظام پشتیبانی تصمیم داده محور می پردازیم و به منظور مشخص شدن چارچوب آن، یک طبقه بندی مفهومی برای ابزارها، فناوری ها و اصطلاحات مرتبط، مبتنی بر تعاریف و مقالات موجود ارائه می شود.