این مقاله در گام نخست تلاشی است برای رفع ابهام و رد گمان تناقض نما از مفهوم «روشنفکری دینی». حاصل کار، به فراتر از رفع شبهه مفهومی ره می سپارد و نشان می دهد که تلقی یا عدم تلقی تناقض نما از این مفهوم، تا چه حد در منع یا تسهیل عرفی شدن، موثر خواهد افتاد.واکاوی مفهومی اجزای این اصطلاح مرکب نشان می دهد که در صورت پایبندی به فحوا و معنای اصیل دینداری و روشنفکری، هیچ تناقض و تنافری میانشان برقرار نیست، بلکه حتی موید و متضمن یکدیگرند. تامل در معانی روشنفکری دینی نیز روشن می سازد که تلقی تناقض نما از این اصطلاح اولا مربوط به دینداری متجددانه است و ثانیا برخاسته از بدفهمی نسبت به عقل خودبنیاد و انتخابگری. از فراز سوم مقال که جایگاه طرح و بررسی مساله اصلی این تحقیق، یعنی اثر تلقی تناقض نما از این مفهوم بر عرفی شدن است، این نتیجه حاصل آمده که تنها راه صیانت از دچار شدن به این سرنوشت، اولا تلقی غیر تناقض نما از روشنفکری دینی است و ثانیا داشتن نگاه نواندیشانه به دین است و بالاخره، تلقی فرا مدرن از روشنفکری و نواندیشی است و البته ملتزم بودن به روشنفکری و دینداری و مراقبت از اصول و اقتضائات آن.