این پژوهش با هدف بررسی ارتباط مهارت حل مساله با خودکارآمدی و هوش فرهنگی در دانشجویان با رویکرد توصیفی از نوع همبستگی اجرا شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان شهر دوشنبه بود که با توجه به نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای دانشجویان دانشکده زبان شناسی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسش نامه استاندارد مهارت حل مساله (Heppner & petersun, 1982)، هوش فرهنگی (Early & Ang, 2004) و خودکارآمدی تحصیلی (Une & Feranmen, 1998) بود. پایایی پرسش نامه ها از راه محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.86، 0.85 و 0.90 بدست آمد. روش تحلیل داده ها مدل معادله های ساختاری بود. نتایج نشان دادند که مهارت حل مساله و خودکارآمدی پیش بینی کننده معنی داری برای هوش فرهنگی بود، هم چنین، مهارت حل مساله با واسطه گری خودکارآمدی در هوش فرهنگی نقش داشته است. محاسبه اثر مسیرهای ساختاری حاکی از آن بود که مهارت حل مساله به گونه مستقیم 0.53 و غیرمستقیم 0.10 و در کل 0.63 در هوش فرهنگی نقش داشته است، نقش خودکارآمدی بر هوش فرهنگی به گونه مستقیم 0.23 بود. هم چنین، نقش حل مساله به گونه مستقیم در خودکارآمدی 0.42 بود. مقدار واریانس تبیین شده نشان داد که 17 درصد واریانس خودکارآمدی با مهارت حل مساله و 44 درصد واریانس هوش فرهنگی با مهارت حل مساله و خودکارآمدی قابل تبیین است.