در عصر دانش بنیان، دانش به عنوان سرمایه ای غیرملموس جایگاه مهمی در سازمانها پیدا کرده است. به کارگیری هرچه بهتر و موثرتر دانش سازمانی به صورت سازماندهی شده، مدیریت شده و تلفیق آن در فرهنگ سازمانی، پیشرفتی قابل توجه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سازمان ها ایجاد می کند. اگرچه جریان دانش غیر قابل رویت است، اثر بخشی در فرآیند مدیریت دانش به شدت به جریان پیوسته آن بستگی دارد و این امر به عنوان یک فرآیند انتقال دانش بین افراد یا به عنوان یک مکانیزم پردازش دانش تعریف شده است. عدم بکارگیری ابزارهای جریان دانش موانعی را ایجاد می کند که باعث بروز محدودیت های موقتی، کمبود انگیزه در کارمندان و کمبود آگاهی و عدم هماهنگی کافی میان بخش ها می شود، که هزینه سنگینی را به سازمان تحمیل می کند. بنابراین شناخت موانع جریان دانش و تلاش برای از بین بردن آنها می تواند باعث تسهیل و بهبود روند مدیریت دانش شود. در این مقاله با استخراج موانع کلیدی شناسایی شده از منابع و یکسان سازی و بومی سازی آنها در کشور تلاش شده میزان اهمیت و رخداد هر یک از موانع بر اساس گام های چرخه مدیریت دانش که شامل اکتساب دانش، اشتراک گذاری دانش و بکار گیری دانش است مورد بررسی قرار گیرد، پژوهش حاضر در 3 سازمان شهرداری تهران که در حوزه مدیریت خدمات شهری مشغول به فعالیت بودند انجام شد. به دلیل محدودیت خبرگان موجود که هم تجربه اجرای مدیریت دانش داشته باشند و هم فرهنگ و ساختار سازمانی شهرداری را بشناسند از روشهای تصمیم گیری چند معیاره مانند روش مقایسات زوجی و تکنیک تاپسیس استفاده شد، در نهایت مهمترین موانع به تفکیک از منظر گام های چرخه مدیریت دانش استخراج گردید.