دانشگاه علوم پزشکی زابل (رستمینه)(international journal of basic science in medicine)
سال:1389 | دوره:2 | شماره:3 |تعداد مقالات:11

مقدمه و هدف: انگیزه، موتور محرکه یادگیری در انسان است و برای تغییر رفتار در فراگیران باید به عوامل مرتبط با انگیزه و میزان تاثیر آنها پی برد. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان انگیزه تحصیلی دانشجویان و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زابل طراحی و اجرا گردید.مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در نیمسال اول تحصیلی 89-88 بودند. تعداد 400 نفر از ایشان که حداقل یک ترم تحصیلی را گذرانده بودند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به انگیزش تحصیلی از مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS)، ترجمه نمونه انگلیسی دارای 27 پرسش هفت گزینه ای از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم است استفاده گردید. برای تعیین عوامل مرتبط از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش رفاه دانشجویی دانشگاه، آموزش دانشکده و آینده شغلی حاوی 27 سوال 5 گزینه ای (هر بخش 9 سوال) که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تایید شده بود، استفاده گردید. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن، t مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معنی داری 0.05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین انگیزه تحصیلی افراد مورد مطالعه 131.32±17.57 (از مجموع حداکثر 189 امتیاز) بود و 17.8 درصد (71 نفر) دارای انگیزه تحصیلی ضعیف، 68.5 درصد (274 نفر) دارای انگیزه تحصیلی در حد متوسط و 13.7 درصد (55 نفر) دارای انگیزه تحصیلی خوب بودند. بین انگیزه تحصیلی و هریک از متغیرهای آینده شغلی ودانشکده محل تحصیل اختلاف معنی داری مشاهده شد (p<0.05) ولی بین انگیزه تحصیلی دانشجویان و هر یک از متغیر های امور رفاهی، امور آموزشی و دموگرافیک (جنس، سن، وضعیت تاهل، وضعیت محل سکونت مقطع، رشته و ترم تحصیلی) اختلاف آماری معنی داری مشاهده نگردید (p>0.05).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه دانشجویان از وضعیت انگیزش متوسطی برخوردار بودند. لذا توجه بیشتر مسوولین دانشگاه به عوامل مرتبط با انگیزه تحصیلی دانشجویان احساس می شود تا ضمن بررسی این عوامل و رفع موانع با افزایش انگیزه دانشجویان زمینه رشد و شکوفایی آنها فراهم گردد.

مقدمه و هدف: دگرگونی های شگرف آموزش عالی تحت تاثیر فناوری های اطلاعاتی، منجر به افزوده شدن وجهی جدید به منشور آموزش عالی شده که توسعه سواد اطلاعاتی مدرسین نظام آموزش عالی از ضروریات آن است. از آنجایی که سواد اطلاعاتی نقش بسیار موثری در فعالیت های آموزشی و پژوهشی دارد، هدف این پژوهش این است تا دریابد که وضعیت سواد اطلاعاتی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی زابل در چه حدی است.مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع پیمایشی مقطعی است، که در نیمه دوم سال تحصیلی 89-88 انجام گرفته است. یک پرسشنامه که روایی آن را چند نفر از صاحب نظران حوزه سواد اطلاعاتی تایید کرده اند و پایایی آن نیز با روش آزمون - آزمون مجدد محاسبه شده و 0.85=r به دست آمده، ابزار جمع آوری داده ها بوده است. جامعه این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی تمام وقت جغرافیایی دانشگاه علوم پزشکی زابل، (مجموعا 48 نفر) می باشد که همگی با رضایت کامل به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای آنالیز داده ها نسخه 16 نرم افزار SPSS مورد استفاده قرارگرفته است.یافته ها: 64.6 درصد جامعه پژوهش را مردان، و 35.4 درصد را زنان شامل می شوند که از این تعداد، رتبه علمی 77.1 درصد مربی، و 22.9 درصد استادیار می باشد. بیشترین درصد فراوانی مربوط به دانشکده بهداشت با 39.6 درصد افراد جامعه و کمترین درصد مربوط به دانشکده پیراپزشکی با 4.2 درصد از افراد جامعه می باشد. با توجه به نتایج حاصل از توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش برحسب میزان تحصیلات، مقطع کارشناسی ارشد با 77.1 درصد فراوانی بیشترین، و فوق تخصص با 2.1 درصد فراوانی کمترین توزیع را دارد. توزیع فراوانی میزان تحصیلات در مقاطع دکتری و تخصص نیز با 10.4 درصد فراوانی، یکسان می باشد. با توجه به نتایج حاصل از مقایسه سنوات تدریس و سن جامعه پژوهش، کمترین سابقه تدریس 6 ماه و بیشترین 19 سال، با میانگین 5.4 سال و کمترین سن 27 و بیشترین سن 52 سال با میانگین 34.8 سال گزارش شده است. و نتیجه نهایی این که میزان شناخت و میزان استفاده جامعه مورد پژوهش از منابع اطلاعاتی در حد متوسط می باشد و نتیجه اینکه وضعیت سواد اطلاعاتی جامعه مورد مطالعه در حد متوسط ارزیابی گردید.نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر، جامعه مورد پژوهش از نظر مهارت های سواد اطلاعاتی، در وضعیت متوسطی قرار دارند و با توجه به اینکه جامعه مورد پژوهش از نظر دو متغیر سن و سابقه تدریس در زمره نیروهای جوان به شمار می آیند و هنوز در سال های اولیه تدریس در دانشگاه قرار دارند، تسلط به مهارت های سواد اطلاعاتی به منظور استفاده در امر آموزش و پژوهش برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین برگزاری کارگاه های توانمندسازی پژوهشی و آموزشی و ارتقای سواد اطلاعاتی برای اعضای هیات علمی این دانشگاه توصیه می شود.

مقدمه و هدف: بدون شک در جو رقابتی سازمان های معاصر، سازمان هایی می توانند به ادامه حیات و توسعه دست یابند که محور اساسی آنان، مبتنی بر کیفیت صحیح و رضایت مشتری باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی فرهنگ مشتری مداری از دیدگاه پرستاران بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زابل می باشد.مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زابل بود. در این پژوهش از روش سرشماری استفاده گردید. نمونه آماری با جامعه آماری برابر بود (150 نفر). ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که با مقیاس پنج گزینه ای لیکرت نمره دهی شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری کای اسکوئر در SPSS:13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان می دهد از میان متغیرهای مورد بررسی، میانگین میزان تمرکز بر بیمار و خواسته هایش 3.977±23.146 می باشد که بیشتر پرستاران دارای تمرکزی در حد خوب ( 63.3درصد) بودند. همچنین بین میزان تمرکز بر بیمار و خواسته هایش با عوامل دموگرافیکی پرستاران اختلاف معنی داری مشاهده نشد ولی بین مهارت پرستاران در حل و فصل شکایات بیماران با سنوات خدمت آنها اختلاف معنی داری وجود داشت (p<0.05).نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، جهت ارتقا مهارت پرستاران در حل و فصل شکایات بیماران و تمرکز آنها بر بیمار و خواسته های وی، تامین شرایط و امکانات آموزشی مناسب، کارساز به نظر می رسد.

مقدمه و هدف: یکی از معیارهای عمده در زمینه کیفیت و بهبود مستمر آن ایجاد و حفظ مشتری ست که در سازمان های آموزشی به عنوان مخاطبان اصلی فرایند آموزشی تلقی می شوند. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان رضایتمندی با توجه به معیار نتایج مشتری مدل اروپایی مدیریت کیفیت (EFQM) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زابل در سال 1388، طراحی و اجرا گردید.مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی جامعه آماری دانشجویان مشغول به تحصیل که حداقل یک ترم تجربه حضور در دانشگاه علوم پزشکی زابل را داشتند بود که بر روی 361 نفر از ایشان انجام شد. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای با تاکید بر مدل EFQM بود که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تایید شده بود. و داده ها به وسیله نرم افزار SPSS11/5 و با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی و استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و پس آزمون Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: میانگین رضایت از خدمات آموزشی افراد مورد مطالعه 9.36±4.91 از مجموع 92 امتیاز بود. سطح رضایت84.8  درصد افراد متوسط به پایین بود. مشتری محورترین دانشکده و گروه آموزشی به ترتیب دانشکده بهداشت و گروه مدارک پزشکی بود.نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده جهت افزایش مشتری مداری، برگزاری کارگاه های آموزشی نحوه خدمت به مشتریان و افزایش ارتباط با مشتریان ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: توجه به مسائل و عوامل فیزیکی، بهداشتی و ایمنی در محیط های آموزشی موثرترین و اساسی ترین عامل رشد طبیعی از نظر جسمی، روانی و فراگیری مطالب در دانش آموزان است. لذا این مطالعه به منظور تعیین وضعیت بهداشت محیط و ایمنی مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر زابل در سال 1389 طراحی و اجرا گردید.مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی، تعداد 37 مدرسه در دو مقطع ابتدایی و راهنمایی پسرانه شهر زابل در سال تحصیلی 90-1389 به روش سرشماری از نظر متغیر های بهداشت محیطی که شامل 11 مورد مانند وضعیت ساختمان، کلاس، ابخوری، دفع زباله، دفع فاضلاب و ... بودند و متغیر های ایمنی شامل 8 مورد مانند کپسول آتش نشانی، ایمنی راه پله ها و ایمنی برق و ... مورد بررسی قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها، از فرم ارزیابی وضعیت بهداشت محیط مدارس با توجه به آیین نامه بهداشت محیط مدارس، مصوب وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی استفاده گردید. پس از تکمیل فرم ها، داده ها وارد نرم افزار SPSS و با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی و آزمون اماری کای دو در سطح معنی داری p£0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: با توجه به نتایج بدست آمده به طور متوسط 49.38  درصد از مدارس از لحاظ بهداشت محیطی و 63.30 درصد مدارس از نظر ایمنی از وضعیت مطلوبی برخوردار بودند. بیشترین مشکلات مشاهده شده بهداشت محیطی مربوط به وضعیت دستشویی ها با 68.2 درصد وضعیت نامطلوب و در مورد ایمنی بیشترین مشکلات مربوط به راه فرار اضطراری با 88.7 درصد وضعیت نامطلوب بودند. در مدارس ابتدایی و راهنمایی بر حسب متغیر های ساختمان، تعداد دانش آموز به تعداد دستشویی، ایمنی راه پله ها، اتاق بهداشت و حفاظ پنجره ها اختلاف معنی داری وجود داشت (p£0.05).نتیجه گیری: با توجه به اهمیت مسائل بهداشتی و ایمنی در مدارس بهتر است توجه بیشتری به این دو مقوله مخصوصا در مناطق محروم کشور مبذول گردد.

مقدمه: آنتی ژن اختصاصی پروستات (PSA) یک تومور مارکر مفید برای تشخیص، مرحله بندی و پی گیری عود کانسر پروستات می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه سطح سرمی PSA و Free PSA در نمونه های خون تازه و یخ زده (72 ساعت در 20 درجه سانتیگراد) بود.روش کار: از میان مراجعین به درمانگاه اورولوژی با علائم ادراری تعداد 111 بیمار که نیازمند بررسی سطح سرمی PSA بودند به عنوان جمعیت هدف درنظر گرفته شدند. برای سنجش سطح سرمی PSA و Free PSA نمونه خون در دو حالت تازه و منجمد شده در دمای 20- درجه سانتیگراد به مدت 72 ساعت همزمان در دو آزمایشگاه مستقل اندازه گیری شده است. داده ها با نرم افزار SPSS آنالیز شد.نتایج: در هر دو آزمایشگاه میزان PSA قبل و بعد از انجماد نمونه خون اختلاف معنی داری نشان نداد(P>0.05) . بین FreePSA نمونه خون تازه و منجمد اختلاف معنی داری وجود داشت (P=0.01). همچنین بین نسبت FreePSA/PSA در خون تازه و منجمد تفاوت معنی داری مشاهده شد (P=0.01).نتیجه گیری: می توان از نمونه خون منجمد به جای نمونه خون تازه در سنجش PSA استفاده کرد ولی در صورت نیاز به سنجش FreePSA بهتر است آزمایش روی خون تازه انجام شود.

مقدمه و هدف: در جهان هر ساله بیش از 5 میلیون نفر در نتیجه آسیب های ناشی از حادثه ها می میرند که یک دهم همه مرگ ها را تشکیل می دهند و ده ها میلیون نفر به این دلیل به مراکز فوریت های پزشکی مراجعه می نمایند. اگر چه سوانح و حوادث خارج از خانه سهم قابل توجهی از کل سوانح را شامل می گردد ولی میزان وقوع حوادث و سوانح خانگی و عوارض ناشی از آن نیاز به تامل و بررسی دارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی اپیدمیولوژیک حوادث و سوانح خانگی در مراجعه کنندگان بیمارستان های بیرجند در سال 1383 طراحی و اجرا گردید.مواد و روش: در این مطالعه گذشته نگر مقطعی تعداد 3090 نفر از جمعیت تحت پوشش شهرستان بیرجند که به علت سوانح و حوادث خانگی در سال 1383 به اورژانس بیمارستان های بیرجند مراجعه نموده اند مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج به دست آمده عمدتا به وسیله آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و از آزمون برآزندگی X2 استفاده گردید.نتایج: بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین درصد فراوانی حوادث در بین افراد مورد مطالعه به ترتیب ضربه (32.8 درصد)، سقوط (18 درصد)، مسمومیت (17 درصد) ورود اجسام نوک تیز (9.9 درصد)، سوختگی (7.8 درصد) گزارش گردید و بین نوع حادثه و جنس افراد رابطه معنی داری وجود داشت (P<0.001). شایع ترین نوع صدمه در بین سوانح و حوادث خانگی به ترتیب مربوط به زخم (32.9 درصد)، بریدگی (19 درصد) و سوختگی (10.4 درصد) بود و ارتباط معنی داری بین سن، منطقه جغرافیایی، فصل سال و نتیجه حادثه با نوع حادثه وجود داشت (P<0.001). آسیب پذیرترین گروه سنی 14-0 سال و 24-15 بود و بیشترین حوادث در فصل بهار و تابستان رخ داده بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده دصد قابل توجهی از حوادث مربوط به ضربه و زمین خوردن و درصد قابل توجهی از صدمات منجر به زخم و بریدگی می شود که در این مورد توصیه می شود برنامه های آموزشی جهت کاهش این نوع صدمات و پیامد آن انجام شود.همچنین این برنامه ها با توجه به اکثریت موارد درگروه سنی زیر 24 سال در گروه های سنی جوان و مادران تمرکز داشته باشد.

زمینه و هدف: دستیابی به سعادت و شادکامی در زندگی زناشویی به آسانی ممکن نیست. زوج ها باید جهت نیل به این هدف پیشاپیش سرمایه گذاری های لازمه را به عمل آورند، در غیر این صورت این مهم در زندگی زناشویی میسر نمی شود. این مطالعه با هدف بررسی معیارهای انتخاب همسر در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی زابل در سال 1387 انجام شده است.مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی بوده و جامعه این پژوهش 384 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی زابل که در سال تحصیلی 87-1386 در مقاطع مختلف کاردانی، کارشناسی و دکتری عمومی مشغول به تحصیل بوده اند، می باشد. در این مطالعه پاسخ دانشجویان به معیارهای انتخاب همسر همچون تحصیلات، زیبایی ظاهری، پایبندی به اعتقادات، درآمد، شغل، میزان مهریه و موقعیت اجتماعی بین زوجین جمع آوری گشته و نتایج آن از نظر آماری و به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته حاوی 21 سوال بود. داده ها با آزمون کای اسکوئر توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته ها: آزمون آماری کای اسکوئر نشان داد که بین اکثر معیارهای انتخاب همسر با جنس دانشجویان ارتباط معنی داری وجود داشت (p<0.05)، و فقط معیار پایبندی به اعتقادات دارای ارتباط معنی داری با جنس دانشجویان نبود. بیشترین اختلاف در پاسخ ها در زیبایی ظاهری و شغل همسر بوده که به ترتیب برای پسران و دختران از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، تحصیلات بالا به عنوان معیاری برای انتخاب همسر نزد دختران با بالا رفتن مقطع تحصیلی، از اهمیت کمتری برخوردار بود. در حالی که این معیار نزد پسران از روند خاصی پیروی نمی کرد. زیبایی ظاهری نزد دختران با بالا رفتن مقطع تحصیلی از اهمیت کمتری برخوردار بود، در حالی که این معیار نزد پسران با بالا رفتن مقطع تحصیلی از اهمیت بیشتری برخوردار بود. پای بندی به اعتقادات یکی از مهمترین معیارهای همسرگزینی دانشجویان مورد مطالعه بود، لذا شناخت کامل و تطابق فرهنگی بین دو خانواده ضروری به نظر می رسد.