مدیریت پرستاری
سال:1402 | دوره:12 | شماره:4 |تعداد مقالات:8

1مقدمه: در سال 2019 نوعی ویروس تنفسی به نام کووید 19 کشف شد که  باعث بحران و ایجاد اپیدمی جهانی شد. بخش درمان به ویژه زنان شاغل کادر درمان یکی از افرادی بودند که بیشترین درگیری را با این ویروس داشتند. هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناختی چالش ­های زندگی روزمره زنان شاغل در بخش درمان در وضعیت کرونا بود تا بتوان از یافته­ های آن مشکلات و چالش ­های زندگی کاری و شخصی زنان شاغل در واحدها یا بخش­های درمانی را شناسایی و برای رفع آنها برنامه­ ریزی نمود. روش کار: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش ­های کیفی بوده و با راهبرد پدیدارشناختی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان شاغل در بخش درمان بیمارستان­های شهر تبریز می­باشد. در مجموع 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته با سوالات باز-پاسخ با زنان شاغل در بخش درمان انجام شد. روش نمونه­گیری این پژوهش هدفمند بود. یافته­ها: یافته­های پژوهش حاضر حاکی از آن است که زنانی که در بخش درمان کرونا کار می­ کنند با چالش­ ها و مشکلاتی روبرو هستند که به طور کلی به 5 مضمون اصلی در ارتباط با خانواده، همکاران، ارباب رجوع، سلامت روان و وظایف و مسئولیت های فردی و شخصی و همچنین 28 مضمون فرعی تقسیم می­ شوند. نتیجه ­گیری: نتیجه این تحقیق نشان داد که تعارضات متعددی در زمینه کار و خانواده برای بانوان شاغل وجود دارد که در شرایط خاصی مثل همه­ گیری کرونا تشدید می­ شوند. بنابراین لازم است در زمینه­ی مدیریت و کمک به آنها در برقراری تعادل بین خواسته های محیط کار و خانواده سیاست­ ها و برنامه ­هایی اداری مناسبی در نظر گرفته شود.

1مقدمه: روابط موضوعی در فرآیند تأثیرگذاری سبک زندگی و سواد سلامت روی سازگاری روانی-اجتماعی افراد با کووید-19 نقش دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبک زندگی و سواد سلامت با سازگاری روانی-اجتماعی با نقش واسطه ای روابط موضوعی در مبتلایان به کووید-19 بعد از واکسیناسیون انجام شد. روش کار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، مبتلایان به کووید-19 بعد از واکسیناسیون در مراکز درمانی شهر بابک در سال 1401 بودند. تعداد 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش­نامه های سبک زندگی لعلی و همکاران (1391)، سواد سلامت منتظری و همکاران (1393)، روابط موضوعی بل (Bell) (1995) و سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری دروگاتیس (Derogatis) (1986) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون (Pearson)، مدل­یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: همبستگی معنی­دار سبک زندگی، سواد سلامت و روابط موضوعی با سازگاری روانی-اجتماعی به ترتیب 630/0، 577/0 و 675/0- و همبستگی منفی و معنی­دار سبک زندگی و سواد سلامت با روابط موضوعی به ترتیب 543/0- و 447/0- بودند (001/0P<). مدل سازگاری روانی-اجتماعی با کووید-19 بر اساس سبک زندگی و سواد سلامت با نقش واسطه ای روابط موضوعی برازش مناسبی داشت (001/0>P). نتیجه گیری: زمانی که متغیرهای سبک زندگی و سواد سلامت از مسیر روابط موضوعی می گذرند، سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری کووید-19 را بیشتر تبیین می کنند. بنابراین به متخصصان حوزه درمان کووید-19 پیشنهاد می شود، به منظور افزایش سازگاری روانی-اجتماعی بعد از واکسیناسیون، به سبک زندگی و سواد سلامت افراد توجه کنند و با ارائه برنامه های آموزشی و مشاوره ای، روابط موضوعی کاراآمد و متعادل تری را جایگزین کنند.

1مقدمه: رفتار شهروندی سازمانی علی رغم تاثیرات مثبتی که می تواند بر بهره وری محیط کار داشته باشد، از جنبه های تاریکی نیز برخوردار می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر اهمال کاری با میانجیگری گرانباری نقش و طردشدگی در محل کار و تعدیلگری جنسیت در میان پرستاران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر نحوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل پزشکان و پرستاران یکی از بیمارستان های سمنان می باشد. بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، 215 پرسشنامه توزیع شد و با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و SMART-PLS3 داده های پژوهش مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوفسکی(1989)، اهمال کاری بدیع و همکاران(1389)، گرانباری نقش ریلی(1982) و طردشدگی در محل کار فریس و همکاران(2008) استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر گرانباری نقش  اهمال کاری تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین گرانباری نقش بر اهمال کاری تاثیر مثبت و معناداری دارد. گرانباری نقش رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی و اهمال کاری را میانجیگری می کند. جنسیت رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی و گرانباری نقش را تعدیلگری می کند. همچنین رابطه بین جنبه تاریک رفتارشهروندی سازمانی و طردشدگی در محل کار به صورت منفی و معنادار بود که نشان از رد فرضیه پژوهش باشد. بین متغیر طردشدگی در محل کار و اهمال کاری هیچ ارتباط معناداری مشاهده نگردید. جنسیت رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر اهمال کاری و طردشدگی در محل کار را تعدیلگری نمی کند. نتیجه گیری: رفتار شهروندی سازمانی از طریق افزایش نقش برای کارکنان می تواند منجر به گرانباری نقش گردد و از این طریق بر اهمال کاری کارکنان تاثیر بگذارد. همچنین از آنجایی که زنان بیشتر در رفتارهای شهروندی سازمانی مشارکت دارند، حجم کاری برای آنها بیشتر از مردان می باشد و گرانباری نقش بیشتری را متحمل می شوند.

1مقدمه: امروزه توجه به عوامل انسانی در راستای برآورده کردن اهداف سازمانی اهمیت زیادی دارد. مدیریت استراتژیک منابع انسانی به عنوان عاملی برای افزایش مزیت و بهره وری شناخته شده است. در این چارچوب، دانشکده پرستاری مامایی تهران به عنوان یکی از نهادهای رهبری دهنده در حوزه آموزش پرستاری و مامایی، نیازمند بررسی و بهبود مدیریت منابع انسانی استراتژیک جهت تضمین بهبود  عملکرد و آموزش است. مطالعه حاضر با هدف تعیین مدیریت منابع انسانی استراتژیک دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران از دیدگاه اعضاء هیئت علمی و آموزشی و کارکنان انجام شد. روش: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی  تحلیلی مقطعی می باشد که جامعه پژوهش؛ شامل کلیه اعضا هیئت علمی، آموزشی و کارکنان غیر هیئت علمی واحد های مختلف دانشکده  پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 80 نفر محاسبه گردید. کارکنانی که واجد معیار های ورود به مطالعه بودند به روش دردسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مشخصات دموگرافیگ و پرسشنامه سیاست ها و اقدامات مدیریت منابع انسانی (HRMPPS ) بود. پس از کسب تاییدیه از کمیته اخلاق پرسشنامه ها توسط مشارکت کنندگان تکمیل شد. داده ها در نرم افزار Spss نسخه 26 با بکارگیری روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: از مجموع 80 نفر نمونه پژوهش 7/83 درصد مونث و  3/16 درصد مذکر بوده اند. همچنین میانگین سن افراد00/7 ± 08/44 سال بوده است. نتایج نشان داد که در مطالعه حاضر متغیر های دموگرافیک بجز متغیر کفایت میزان درآمد تاثیری بر میانگین نمرات مدیریت منابع انسانی استراتژیک و تمام ابعاد آن نداشته اند(05/0< p ). همچنین، نتایج نشان داد که همه ی مولفه ها  منابع انسانی استراتژیک در وضعیت مطلوب و مناسبی داشتند به گونه ای که  میانگین نمره کل نمونه های پژوهش  675/153 از سقف 200 نمره ممکن را بدست آورده است که برابر با حدود 77 درصد نمره بود. مولفه ی " دلبستگی و تعلق"، " آموزش و توسعه" و " شرایط کاری" در رتبه های اول تا سوم برتری و مطلوبیت قرار داشتند. بحث و نتیجه گیری : نتایج این مطالعه، وضعیت مناسب موجود در زمینه اجرای ابعاد مختلف مدیریت منابع انسانی از دیدگاه کارکنان و اعضاء هیئت علمی و آموزشی  نشان داد. با این وجود جهت ارتقا در مولفه ها با نمرات کمتر وچالش دار توجه به دیدگاه  و ادراکات منابع انسانی می تواند منجر به بهبود عملکرد ها و رسیدن به تعالی سازمانی و اهداف سازمان شود. بنابراین لازم است مدیران سطوح مختلف ابعاد مختلف در برنامه ریزی استراتژیک خود درنظر بگیرند.

1مقدمه: تدریس در علوم پزشکی با چالش های متفاوتی همراه است یکی از این چالش ها، انتخاب رویکرد مدیریت کلاس درس با توجه به تنوع در رشته ها، ماهیت متفاوت آنها، تفاوت در بهره هوشی دانشجویان رشته های مختلف و ماهیت تئوری- عملی واحدهای درسی می باشد. با توجه به تنوع مدیریت در تئوری رفتاری رهبری به نظر می رسد می توان این چالش را مدیریت نمود.  هدف مطالعه حاضر تبیین نقش تئوری رفتاری رهبری در مدیریت کلاس درس علوم پزشکی می باشد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری روایتی است که با جستجوی کلید واژگان اصلی به زبان فارسی از جمله مدیریت کلاس درس، نقش معلم، تدریس در بالین، تئوری رفتاری رهبری، و علوم پزشکی و همچنین کلید واژگان انگلیسی C‏linical Teaching,  Teacher Role, Leadership Behavioral system  , Education, Classroom Management , در پایگاه­های داده­ای PubMed, Google Scholar, Science Direct, Ovid, Wiley, Web of Science, Magiran and SIDs,  و در مجلات داخلی و خارجی در بازه زمانی سال های 2000 تا 2023 انجام شده است. یافته ها: 10 مطالعه مرتبط به صورت عمیق و کیفی بررسی شدند. به طور کلی نتایج مطالعات بررسی شده نشان داد که تحقق اهداف آموزشی مستلزم توجه به تغییر و بکارگیری سبک مدیریتی کارآ و اثربخش در اداره کلاس درس و تدوین کوریکولوم است. وجود تنوع در تئوری رفتاری رهبری؛ باعث انعطاف پذیری در انتخاب رویکرد مدیریت کلاس درس با توجه به ماهیت رشته ها، تئوری و عملی بودن واحد درسی، سطح بلوغ دانشجویان و ویژگی های کلاس درس می شود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که آشنایی مدرسان علوم پزشکی با رویکردهای مختلف تئوری رفتاری رهبری جهت مدیریت کلاس درس یک ضرورت است.

1مقدمه:  از آن­جایی­که توجه به جنبه زیبایی شناختی پدیده های رهبری، سازمان ها را متحول می کند، ضروریست رهبران و مدیران پرستاری با زیبایی­شناسی پرستاری به شکل عینی و نظام­مند آشنا شوند و یافته­های کیفی بایستی در جهت عینی­سازی این بعد پرستاری در تمامی ارکان آن اعم از مدیریت و رهبری، بالین، آموزش و پژوهش بکار برده شوند. این مطالعه با هدف  تبیین جایگاه زیبایی­­شناسی در پندار رهبران پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. روش:  این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوی مرسوم با رویکرد گرانهایم و لاندمن در سال 1402 انجام شده است. جامعه پژوهش شامل تیم رهبری و مدیریت بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی تهران بود و جمع­آوری داده­ها، به صورت مصاحبه فردیِ عمیق نیمه ساختارمند و چهره به چهره انجام شد.روش نمونه­گیری، هدفمند و گلوله ­برفی بوده است و تعداد مشارکت کنندگان تا اشباع داده­ها انتخاب شدند و در مجموع 28 مصاحبه با مترون، سوپروایزر، سرپرستار انجام شد. یافته ­ها:  تعداد 525 کد از مجموع 28 مصاحبه استخراج شد که پس از تحلیل، سه طبقه اصلی و زیر طبقات شناسایی گردید. محوریت طبقات اصلی حاصل از تحلیل نهایی عبارت از پندار زیباشناخت­معنویت گرا، پندار زیباشناخت اخلاق مدار، پندار زیباشناخت خردمندانه بود. به این ترتیب یافته های مطالعه نشان داد، معنویت­گرایی، اخلاق مداری و خردمندی از وجوه زیبایی­شناسی در پندار رهبران زیباشناخت­گرا می­باشد. نتیجه­گیری: انجام این پژوهش، سبب تحکیم یافته های پژوهش­های قبلی از حیث مبانی نظری توسعه ادبیات رهبری زیباشناخت گرا بوده و از حیث روش­شناختی تکمیل کننده ارائه مدل رهبری پرستاری زیباشناخت گرا در نظام مراقبت سلامت می­باشد. از این رو، می تواند به عینی­سازی و تبیین مفهوم زیبایی و والایی زیبایی در سازمان­های مراقبت سلامت­ و رهبری پرستاری در نظام مراقبت سلامت ایران کمک کند.

1مقدمه: رضایت شغلی در میان کارکنان درمانی، چالشی حیاتی برای سازمانهای مراقبت سلامت است. کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی از مشاغل کلیدی و مهم در محیط های بهداشتی درمانی بوده که ارایه خدمات با کیفیت مناسب به بیماران را بر عهده دارند. افزایش رضایت شغلی این طیف می تواند باعث ارتقای کیفیت خدمات دریافتی توسط بیماران شده و رضایتمندی بیمار از خدمات درمانی را بهبود بخشد. یکی از متغیر هایی که ممکن است با رضایت و عملکرد شغلی در ارتباط باشد محتوای شغلی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین محتوای شغلی با رضایت و عملکرد شغلی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان ساوه طراحی شده است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی 77 نفر از کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی شهرستان ساوه در سال 1402 انجام گرفت. نمونه ها بر اساس معیارهای ورود و به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه های محتوای شغلی، رضایت شغلی و عملکرد شغلی بود. برای تحلیل داده های آماری از نرم افزار spss نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات محتوای شغلی، رضایت و عملکرد شغلی در واحدهای پژوهش به ترتیب 19/5±58/93 ، 7/5±27/64 و 28/3±9/66 بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین محتوای شغلی با عملکرد و رضایت شغلی همبستگی معنی دار وجود ندارد، اما همبستگی مثبت و معنی داری بین رضایت و عملکرد شغلی وجود دارد، به صورتی که با افزایش رضایت شغلی، عملکرد شغلی افزایش می یابد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ارتباط مثبتی بین رضایت و عملکرد شغلی وجود دارد. از این رو برای ارتقاء عملکرد شغلی کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی باید اقداماتی برای بالا بردن رضایت شغلی آنها انجام داد. افزایش رضایت شغلی، خلاقیت و مولد بودن فرد را نیز افزایش داده و انگیزه های کاری را بیشتر و غیبت از کار را کاهش می دهد. افزایش رضایت شغلی می تواند باعث ارتقای کیفیت خدمات دریافتی توسط بیماران شده و رضایتمندی بیمار از خدمات درمانی را بهبود بخشد. کلید واژه ها: محتوای شغلی، عملکرد شغلی، رضایت شغلی، کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی

1مقدمه: با توجه به اهمیت و نقش محوری پرستاران در مدیریت و کنترل درد بیماران، شناخت مولفه­های روان­شناختی موثر بر نگرش و عملکرد پرستاران در رابطه با مدیریت درد آنان ضرورت دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش  باورهای فراشناختی و انعطاف­پذیری روان­شناختی در پیش­بینی نگرش و عملکرد پرستاران در رابطه با مدیریت درد بیماران انجام شد. روش ­کار: پژوهش حاضر  از نوع توصیفی- همبستگی است. تعداد 210 پرستار شاغل در بخش اورژانس بیمارستان­ها و مراکز درمانی شهر کرمانشاه در سال 1402به شیوه نمونه­گیری دردسترس  انتخاب  و به  پرسشنامه نگرش و عملکرد در رابطه با مدیریت درد بیماران، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ) و پرسشنامه انعطاف­پذیری شناختی (CFI) پاسخ دادند. داده ‏های جمع­آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته­ ها: نتایج نشان داد که بین باورهای فراشناختی  با نگرش و عملکرد پرستاران در رابطه با مدیریت درد بیماران همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (01/0>P). بین انعطاف­پذیری شناختی با نگرش و عملکرد پرستاران در رابطه با مدیریت درد بیماران همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 2/63 درصد واریانس نگرش پرستاران در رابطه با مدیریت درد بیماران و 2/73 درصد واریانس عملکرد پرستاران در رابطه با مدیریت درد بیماران به وسیله باورهای فراشناختی و انعطاف‏پذیری شناختی تبیین می‏شود. نتیجه­ گیری: نتایج مطالعه نشان­دهنده نقش معنادار باورهای فراشناختی و انعطاف­پذیری روان­شناختی در پیش­بینی نگرش و عملکرد پرستاران در مدیریت درد بیماران بود. بنابراین براساس یافته­ های پژوهش پیشنهاد می­شود برای ارتقای نگرش مثبت و عملکرد بهتر کارکنان بهداشتی و پرستاران در زمینه مدیریت درد  بیماران به درمان­های مبتی بر فراشناخت (MCT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توجه ویژه­ای شود.