مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
سال:1390 | دوره:13 | شماره:2 |تعداد مقالات:14

زمینه و هدف: برتری متقاطع وجود چشم غالب در یک سمت و دست غالب در سمت دیگر بدن می باشد. این حالت می تواند سبب بروز اختلالاتی در وضعیت سر و ستون فقرات شود. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط بین برتری متقاطع چشمی با ناهنجاری های ساختاری سر و ستون فقرات در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بود.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 300 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به صورت تصادفی انتخاب و چشم غالب آنها با تست مایلز تعیین شد. سپس افراد به دو گروه با و بدون برتری متقاطع تقسیم شدند. وجود یا عدم وجود اختلالات ساختاری ستون فقرات و وضعیت قرار گیری سر با استفاده از صفحه شطرنجی و شاقول در دو گروه بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون کای دو تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: از 300 مورد، 76 نفر (25.3%) دارای برتری متقاطع و 224 نفر (74.7%) فاقد برتری متقاطع بودند. بین برتری متقاطع چشم و دست با اسکولیوزیس (P<0.001) و غیر همسطح بودن شانه ها (P=0.03) تفاوت معنی داری وجود داشت. بین برتری متقاطع چشم و دست با جلو قرار گرفتن سر و انحرافات چانه تفاوت معنی داری بدست نیامد.نتیجه گیری: اسکولیوز و غیر هم سطح بودن شانه ها در افراد با برتری متقاطع شیوع بالاتری داشته که می تواند بعلت عدم حمایت عضلانی کافی از ستون فقرات در صفحه کرونال باشد. ولی وجود حمایت عضلانی کافی ستون فقرات در صفحه ساژیتال، برتری متقاطع اثر قابل ملاحظه ای بر انحراف چانه و جلو آمدن سر ندارد.

زمینه و هدف: با توجه به کمبود ابزارهای روانشناختی در کشور، تهیه ابزارهای معتبر برای غربالگری اختلالات روانی در کشور ایران امری ضروری تلقی می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کارایی پرسشنامه عامل هیجان پذیری آزمون شش عاملی شخصیت (HEXACO-PI-R) در غربالگری اختلال افسردگی و اضطراب مخلوط انجام شده است.روش بررسی: 80 نفر از مراجعین به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان که بر اساس چک لیست مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های تشخیصی (ICD-10)، مبتلا به اختلال افسردگی و اضطراب مخلوط بودند و 80 نفر از دانشجویان عادی با استفاده از عامل هیجان پذیری آزمون HEXACO-PI-R مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک آزمون های آماری باکس و تحلیل تمایزات تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل آماری با روش تحلیل تمایزات نشان داد که نقطه برش عامل هیجان پذیری آزمون HEXACO-PI-R برابر با 93.5% می باشد. میانگین نمرات عامل هیجان پذیری دانشجویان مبتلا به اختلال افسردگی و اضطراب مخلوط به طور معنی داری بیشتر از دانشجویان غیر مبتلا بود (P=0.006) در این پژوهش حساسیت و ویژگی آزمون به ترتیب 93.8% و 77.5% بود.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عامل هیجان پذیری آزمون HEXACO-PI-R را می توان به عنوان یک ابزار معتبر در غربالگری اختلال افسردگی و اضطراب مخلوط مورد استفاده قرارداد. علاوه بر این، استفاده از این آزمون در پیشگیری اولیه و بهداشت روانی جهت پیش بینی بروز اختلالات در بزرگسالی، حایز اهمیت است.

زمینه و هدف: استرس یکی از بزرگترین مشکلات روانی بوده و زمینه ساز بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله بیماری های عروقی قلب، مغز، سرطان ها و تضعیف ایمنی می باشد. از آنجا که بین استرس و التهاب پوست از یک طرف و التهاب پوست و خارش از طرف دیگر رابطه وجود دارد، در این مطالعه اثر استرس بر خارش پوست بررسی گردید.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 26 سر موش نر صحرایی به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. استرس روزی دو ساعت و به مدت 5 روز به گروه مورد القا شد. میزان خارش پس از هر دوره استرس به مدت 1 ساعت شمارش و ثبت گردید. 24 ساعت پس از آخرین استرس میزان خارش نیز ثبت و نمونه خون به منظور شمارش گلبول های سفید از موش ها گرفته شد. وزن موش ها قبل و پس از القا استرس اندازه گیری و ثبت شد. داده ها به کمک آزمون آماری t تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: در مقایسه با گروه کنترل، میانگین دفعات خارش در گروه مورد در روزهای سوم (P<0.05)، چهارم (P<0.01) و پنجم (P<0.001) بطور معنی داری افزایش یافته بود. میانگین وزن، تعداد گلبول های سفید درصد نوتروفیل ها و لنفوسیت ها و مونوسیت ها پس از مداخله بین دو گروه اختلاف معنی داری نداشت.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که استرس بی حرکتی می تواند باعث بروز خارش در موش صحرایی شود.

زمینه و هدف: امروزه در تصویر برداری های رادیولوژیکی از جمجمه، پرتو گیری تیروئید، به عنوان یک عضو بحرانی، اهمیت فراوانی دارد. این مطالعه با هدف بررسی دز دریافتی تیروئید در دو روش سی تی اسکن مغز و رادیوگرافی معمول جمجمه، با اعمال مقادیر مختلف شدت جریان و اختلاف پتانسیل با و بدون استفاده از شیلد تیروئید انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 350 بیمارسرپایی انتخاب و قبل از پرتودهی 2 عدد قرص TLD (Thermo luminescence Dosimetr) بر روی تیروئید هر بیمار نصب شد. برای انجام سی تی اسکن مغز سه سطح مختلف شدت جریان (در 210 بیمار) و برای رادیوگرافی معمول جمجمه دو سطح مختلف اختلاف پتانسیل (در 140 بیمار) استفاده گردید. پرتودهی ها با و بدون استفاده از شیلد تیروئید انجام شد. سپس TLD ها قرائت و داده به کمک آزمون آماری t دانشجویی تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: در آزمون های سی تی اسکن (با Kvp ثابت)، با کاهش شدت جریان از 150 به 125 میلی آمپر میزان پرتوگیری تیروئید از 101±9.38 به 82.2±8.04 میلی رم رسید (P<0.01). در صورت استفاده از شیلد، دز دریافتی تیروئید به 29±5.83 میلی رم کاهش یافت (P<0.01). در رادیوگرافی معمولی جمجمه (با شدت جریان ثابت) با افزایش اختلاف پتانسیل ماکزیمم از 60 به70 Kvp  میزان پرتوگیری تیروئید با اختلاف معنی داری از 72.6±7.74 به 67±8.41 میلی رم کاهش یافت (P<0.05). با استفاده از شیلد، دز دریافتی تیروئید به 19.6±1.82 میلی رم تقلیل یافت (P<0.05).نتیجه گیری: انتخاب شدت جریان کمتر در سی تی اسکن مغز و اختلاف پتانسیل بالاتر در رادیوگرافی جمجمه، بشرطی که به کیفیت تصویر آسیب نرساند، همچنین استفاده از شیلد تیروئید، پرتوگیری این عضو را به صورت چشمگیری کاهش می دهد.

زمینه و هدف: آندوسولفان به عنوان یک حشره کش و کرم کش ارگانوکلره استفاده وسیعی در کنترل حشرات دارد. این سم در انسان ها و حیوانات از طریق خوراکی، استنشاقی و پوستی قابل جذب می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سم ارگانوکلره آندوسولفان بر پارامترهای خونی در موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی به پنج گروه تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ ماده ای دریافت نکرد، گروه دارونما سرم فیزیولوژی و گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب آندوسولفان با دوز 5، 10 و 20 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن هر سه روز یکبار به مدت 21 روز از طریق گاواژ دریافت کردند. در پایان آزمایشات موشها با کلروفرم بیهوش شده، خونگیری از قلب انجام گرفت و فاکتورهای خونی با روش های استاندارد آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها به کمک آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و دانکن تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد، میزان گلبول های سفید و مونوسیت ها، افزایش معنی دار (P<0.05) و گلبول های قرمز، لنفوسیت ها و پلاکت ها در گروه های تجربی کاهش معنی داری (P<0.05) نسبت به گروه کنترل داشتند.نتیجه گیری: آندوسولفان در دراز مدت اثرات قابل ملاحظه ای بر فاکتورهای خونی داشته که می تواند باعث آسیب های جدی و حتی کم خونی و بیماری های مرتبط گردد و لذا در مصرف آن بایستی احتیاط کرد.

زمینه و هدف: جهت کنترل و یا کمک به کاهش درد پس از عمل جراحی از داروها و روشهای مختلف استفاده می شود. آنالژزی پیشگیرانه (Preemptive Analgesia) یکی از روشهایی است که در آن قبل از شروع جراحی از تزریق داروهای ضد درد نظیر مخدرها، کتامین و ... استفاده می شود. در برخی از تحقیقات از متوکلوپرامید وریدی جهت کاهش درد پس از عمل جراحی استفاده شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مقایسه ای تزریق داخل وریدی دو داروی کتامین و متوکلوپرامید نیم ساعت قبل از القای بیهوشی بر روی درد و میزان مصرف مخدر پس از جراحی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور تعداد 86 بیمار کلاس 1 و 2 بیهوشی کاندیدای عمل جراحی شکم تحت بیهوشی عمومی، به صورت در دسترس انتخاب و بطور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول متوکلوپرامید (mg 10) و در گروه دوم کتامین (0.3 mg/kg) نیم ساعت قبل از القای بیهوشی به صورت داخل وریدی تزریق شد. نمره درد، میزان مصرف مخدر در ریکاوری و 24 ساعت اول پس از عمل جراحی، طول مدت اقامت در ریکاوری، زمان خروج لوله تراشه و عوارض مختلف از قبیل تهوع، استفراغ، بیقراری، عوارض روانی و ... ارزیابی و ثبت گردید. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری کای اسکوار،t و آنالیز واریانس مشاهدات تکرار شده تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: میانگین نمره درد (VAS) در 24 ساعت اول پس از عمل جراحی در گروه متوکلوپرامید 3.98±3.04 و در گروه کتامین 5.93±3.32 بود (P<0.05). توزیع فراوانی عوارض دارویی در گروه متوکلوپرامید 30.2% و در گروه کتامین 95.3% بود (P<0.001) مدت زمان خروج لوله تراشه در دو گروه متوکلوپرامید و کتامین به ترتیب 5.3±0.8 و 7.4±0.7 دقیقه بود (P<0.05).نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که استفاده از متوکلوپرامید وریدی قبل از القائ بیهوشی تاثیر بیشتری در کاهش درد پس از عمل جراحی به نسبت کتامین داشته است که می تواند مطرح کننده اثرات آنالژزیک بهتر این دارو باشد.

زمینه و هدف: روان شناسی مثبت، مطالعه تجارب ذهنی مثبت مثل شادمانی و سلامتی، صفات فردی مثبت مثل امید و بخشش و توانمندی های بین فردی مثل نوع دوستی و حس جامعه پذیری را شامل می شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ارتقا امید بر میزان توانمندی های رفتاری افراد مبتلا به افسرده خویی بوده است.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 نفر از مراجعین به مراکز مشاوره شهر اصفهان که مبتلا به اختلال افسرده خویی بودند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابتدا آزمون ارزش های فعال در عمل(VIA- IS) به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس بیماران گروه آزمایش، 6 جلسه آموزش ارتقا امید دریافت نمودند. در پایان آزمون ارزش های فعال در عمل مجددا به عنوان پس آزمون اجرا گردید. از روش تحلیل کواریانس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: پس از آموزش ارتقاء امید به ترتیب در گروه کنترل و آزمایش میانگین نمرات توانمندی های رفتاری در خود نظم دهی 31.40±3.78 و 37.75±3.17، آینده نگری 28.10±2.17 و 37.75±3.86، تواضع و فروتنی 29.20±2.04 و 35.65±2.77 و بخشش 26.80±2.39 و 37.10±2.71 بود (P<0.001).نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که آموزش ارتقا امید، مداخله موثری برای اصلاح و بهبود توانمندی های خود نظم دهی، آینده نگری، تواضع و فروتنی و بخشش می باشد.

زمینه و هدف: اشرشیاکلی O157:H7 به عنوان یک عامل اسهال، کولیت خونریزی دهنده و سندرم اورمی همولیتیک در سراسر جهان شناخته شده است. گوشت آلوده به مدفوع حیوانی احتمالا منبع اصلی عفونت اشرشیاکلی O157:H7 می باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان شیوع اشرشیاکلی O157:H7 در نمونه های گوشت گوسفند در اصفهان با استفاده از روش کشت و واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) انجام گرفت.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 148 نمونه گوشت گوسفند کشتار شده در کشتارگاه اصفهان از مرداد 1386 تا 1388 به صورت تصادفی جمع آوری شدند. نمونه ها در آبگوشت تریپتون سوی حاوی مکمل نووبیوسین (TSB-n) به عنوان یک محیط غنی کننده و سپس محیط مک کانکی آگار سوربیتول دار حاوی مکمل سفکسیم و تلئوریت پتاسیم (CT-SMAC) به عنوان یک محیط انتخابی کشت داده شد. کلنی های مشکوک اشرشیاکلی O157:H7 جدا شده از روش های باکتریولوژی به وسیله آزمون زنجیره ای پلیمراز مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: بر اساس آزمون کشت به ترتیب 43 (29.1%) و 10 (6.8%) نمونه از نظر اشریشیاکلی و اشرشیاکلی O157:H7 مثبت بود. اما تنها 5 نمونه از اشرشیاکلی های سوربیتول منفی در آزمون واکنش زنجیره ای پلیمراز به عنوان اشرشیاکلی O157:H7 تشخیص داده شدند. شیوع فصلی اشرشیاکلی O157:H7 در نمونه های بررسی شده بین 0 تا 9.7% بود و بالاترین میزان آن در فصول بهار و تابستان مشاهده شد (P<0.05).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که گوسفند می تواند به عنوان یک مخزن بالقوه برای اشرشیاکلیO157:H7 مطرح باشد و گوشت گوسفند ممکن است به عنوان یک حامل در انتقال این پاتوژن به انسان عمل کند.

زمینه و هدف: در سال های اخیر استفاده از فناوری های جدید در آموزش بسیار مورد تاکید است. اما تاثیر تغییر روش های آموزشی بر روی فراگیری دانشجویان از دیر باز مورد سوال بوده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر شیوه آموزشی قدیمی نمایش اسلاید های پروژکتوری و روش نوین استفاده از میکروسکوپ مونیتورینگ بر روی نمره آزمون نهایی درس بافت شناسی عملی دانشجویان رشته پزشکی انجام شده است.روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 36 نفر از دانشجویان رشته پزشکی که در کلاس بافت شناسی عملی ثبت نام کرده بودند بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول با روش سنتی نمایش اسلاید و گروه دوم با استفاده از میکروسکوپ مونیتورینگ مورد آموزش قرار گرفتند. در پایان نیمسال تحصیلی دانشجویان هر دو گروه در آزمون عملی ایستگاهی و یکسان شرکت کردند. سپس نمرات دانشجویان هر دو گروه جمع آوری و با استفاده از آزمون t مستقل آنالیز و مقایسه شدند.یافته ها: میانگین نمره دانشجویان گروه میکروسکوپ مونیتورینگ 14.32±2.39 و نمره گروه نمایش اسلاید 13.18±2.18 بود (P<0.05).نتیجه گیری: داده های حاصل دلالت بر آن دارند که روش های آموزشی پیشرفته تر ممکن است تاثیر زیادی در نمره آزمون نهایی فراگیران نداشته باشد.

زمینه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی، بیماری های غیر واگیر هستند که توسط عوامل متعدد ایجاد می شوند. یکی از مهمترین آنها، سبک زندگی ناسالم است. در ایران این بیماری از مشکلات دهه اخیر بوده و از سویی در مقایسه با 10 علت اول مرگ و میر در سال 1387، با 44.08% بیش ترین عامل مرگ و میر در شهر کاشان بوده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان مواجهه با عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی در شهر کاشان می باشد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی– تحلیلی بر روی 336 نفرمراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی کاشان که به صورت خوشه ای انتخاب شده بودند انجام گرفت. اطلاعات بوسیله پرسشنامه سبک زندگی که از 5 قسمت اطلاعات دموگرافیک، سابقه بیماری، تغذیه، مصرف سیگار و فعالیت بدنی تشکیل شده بود جمع آوری و با کمک آزمون های آماری کای دو تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: میانگین شاخص توده بدنی (BMI) بین افراد 25.69 بود. شایع ترین ریسک فاکتورها در بین افراد به ترتیب عبارت بودند از: مصرف غذای سرخ کرده (97.9%)، مصرف کم ماهی (90.8%)، مصرف کم حبوبات (97.8%)، مصرف کم تخم مرغ (75.3%) مصرف زیاد گوشت قرمز (69.3%)، مصرف زیاد شیرینی جات (67.9%)، مصرف غذای چرب (66.7%) و میزان کم فعالیت بدنی (66.4%) می باشد. بین سبک زندگی با جنسیت (P=0.016) و تحصیلات (P=0.019) و فعالیت بدنی با شغل (P=0.013) رابطه معنی داری یافت شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه سبک زندگی افراد در وضعیت مطلوبی قرار نداشته در نتیجه لزوم توجه و آموزش بیشتر در جهت کاهش مصرف غذای سرخ کرده، گوشت قرمز، غذای چرب و شیرینی جات و افزایش متعادل مصرف ماهی، حبوبات، تخم مرغ، میوه جات و سبزیجات، در رژیم غذایشان افزایش فعالیت بدنی و کاهش مصرف سیگار توصیه می شود.

زمینه و هدف: سیتومگالوویروس (CMV) اکثر افراد بشر را در طول زندگی خود آلوده می سازد و همه بازوهای سیستم ایمنی را در یک پاسخ قوی درگیر می کند. پاسخ ایمنی سلولی مکانیسم اصلی کنترل تکثیر ویروس است. لنفوسیت های CD4+T اختصاصی CMVنقش اساسی در پاسخ اختصاصیCD8+T و دوام آن دارند. هدف از این بررسی، مروری بر پاسخ ایمنی لنفوسیت های CD4+ نسبت به سیتومگالوویروس در میزبان سالم و در بدخیمی های بافت خونساز بود.روش بررسی: در این مقاله مروری، مقالات مرتبط با پاسخ ایمنی لنفوسیت های  CD4+T نسبت به CMV در فاصله سال های 2010-1992 به صورت خلاصه مقاله یا مقاله کامل از مدلاین جمع آوری گردید. مقالات فارسی نیز از بانک اطلاعاتی ایران مدکس جستجو ودر صورت مناسب بودن مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: در عفونت مزمن CMV لنفوسیت های CD4+T اختصاصی پس از تحریک قادر به ترشح اینترفرون گاما (IFN-γ)، فاکتورنکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 2- (1L-2) هستند. پاسخ ایمنی لنفوسیت های CD4+T نسبت به CMV در سنین پیری افزایش می یابد و با روش تعیین داخل سلولی سیتوکین ها، این میزان تا 32 درصد تشخیص داده شده است و این سلول ها آستانه تحریک پذیری پایین تری نیز دارند. در بیمارانی که پیوند سلول های بنیادی خون ساز شده اند، پاسخ ایمنی لنفوسیت های CD4+T نسبت به  CMV افزایش می یابد و تا 47% از جمعیت لنفوسیت های CD4+T را تشکیل داده است. چنین پاسخی در لوسمی لنفوسیتی مزمن (CLL) تا 44% از لنفوسیت های CD4+T را تشکیل داده و تغییرات گستردۀ فنوتیپی سلول های T در ارتباط با مثبت بودن CMV دیده شده است.نتیجه گیری: با توجه به سطح بالای پاسخ ایمنی سلولی CD4+T نسبت به CMV، ویروس کنترل و از فعال شدن مجدد آن ممانعت می شود. با امکان بررسی فنوتیپ سلول های اختصاصی که با روش تعیین داخل سلولی سیتوکین ها امکان پذیر است، CMV یک الگوی مناسب برای بررسی پاسخ های ایمنی سلولی خاطره ای است و می تواند گامی در جهت توسعه ایمنوتراپی باشد.