تغییرات سریع و وسیع در علوم و فناوری، توسعه علوم ارتباطات و انقلاب اطلاعات، جهانی شدن بازارها، افزایش رقابت روزافزون بین شرکتها برای تصاحب منابع و بازارها باعث شده است که اهمیت منابع طبیعی و خدادادی در فرایند توسعه ملی کاهش و نقش دانش، نوآوری، خلاقیت، تحقیق و توسعه و فناوری در آن به سرعت افزایش یابد. در چنین شرایطی توسعه ملی تابع ترکیب مناسبی از متغیرهای اقتصاد کلان, فضای کسب و کار اقتصاد خرد و اهداف و استراتژیهای بنگاههای اقتصادی است و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی از طریق تولید, توزیع و بهکارگیری علوم و تکنولوژی موجب افزایش بهرهوری بخشهای یاد شده میشوند. در این مقاله سعی شده است تا تاثیر هریک از عوامل مذکور در توسعه ملی بررسی و نحوه تعامل آنها با تاکید بر نقش تعیین کننده مراکز تحقیق و توسعه و فضای کسب و کار تحلیل شود.