پژوهش های مشاوره (تازه ها و پژوهش های مشاوره)
سال:1390 | دوره:10 | شماره:37 |تعداد مقالات:8

این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر کاهش مشکلات رفتاری (برونی سازی) کودکان و نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر ابتدایی و دبیرستانی شهر ساری بود. 16 نفر از کودکان و 16 نفر از نوجوانانی که از نظر مشکلات رفتاری (برونی سازی) در مرز بالینی قرار داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ بود. محتوای جلسات طبق نظریه درمان راه حل محور دی شازر و در 8 جلسه هفتگی یک ساعته برای گروه آزمایش کودکان و نیز 8 جلسه هفتگی 1.5 ساعته برای گروه آزمایش نوجوانان اجرا شد. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آماری نشان داد که شیوه درمان راه حل محور در کاهش مشکلات رفتاری (برونی سازی) کودکان و نوجوانان موثر بود.

هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای اثربخشی روان درمان گری کوتاه مدت راه حل - مدار و مدل چهار بعدی کفایت اجتماعی و مدل تلفیقی این دو روش بر افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. جامعه آماری، دانشجویان دختر خوابگاهی دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه مورد پژوهش 60 نفر که به روش تصادفی در چهار گروه (سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار داده شد. اعضای گروه آزمایشی در (درمان راه حل - مدار، 6 جلسه؛ روش چهار بعدی کفایت اجتماعی، 14 جلسه؛ روش تلفیقی، 16 جلسه) شرکت نمودند. در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس جهت آزمون اختلاف میانگین های گروه ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که هر سه روش درمانی بر افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان موثر است. در بین درمان راه حل - مدار و مدل چهار بعدی کفایت اجتماعی از لحاظ تاثیر بر سازگاری اجتماعی دانشجویان تفاوتی دیده نشد. روش تلفیقی از هر دو روش دیگر بر افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر خوابگاهی موثرتر بود.

این پژوهش به بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و هوش هیجانی به عنوان مجموعه ای از توانایی ها (نظیر توانایی ادراک، ارزیابی و بیان هیجان، تنظیم و مدیریت هیجان، بهره برداری از هیجان در حل مساله) می پردازد. طرح تحقیق از نوع رابطه ای است. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود و 235 نفر نوجوان (125 پسر و 110 دختر) از میان پایه های دوم و سوم راهنمایی (گروه سنی 12 تا 15 سال) شهر تهران انتخاب شدند. این دانش آموزان، آزمون هوش هیجانی شوت و ابزار سنجش خانواده (FAD) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد؛ عملکرد خانواده (ناکارآمدی) با هوش هیجانی همبستگی معنادار و منفی دارد و یکی از پیش بین های هوش هیجانی، خرده مقیاس حل مشکل می باشد. نوجوانانی که تعداد اعضای خانواده آنها کمتر از 5 نفر است نسبت به نوجوانانی که تعداد اعضای خانواده آنها بیشتر از 5 نفر است به طور معناداری از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند. همچنین دختران از لحاظ هوش هیجانی و عامل های آن نسبت به پسران، نمرات بالاتری کسب کردند.

در این مقاله هدف تبیین و بررسی نگرش انسان شناختی اسلامی و بازتاب های آن در بهداشت و سلامت روان آدمی است. در این مقاله با شیوه هرمنوتیک مبتنی بر اجتهاد، متون قرآنی و حدیثی در زمینه شناخت آدمی توصیف و تحلیل شده و نقش موثر آن در بهداشت و سلامت روان بررسی گردیده است. 1- در دیدگاه اسلامی انسان موجودی مختار و آزاد است و به خودشکوفایی، کمال و رابطه ناگسستنی با خدا، حقیقت، سعادت، عزت، آرامش، هدایت پذیری تمایل و گرایش فطری دارد. 2- ساختار آدمی به گونه ای است که با بهره گیری از راهنمایی های عقلانی، تجربی و وحیانی و افزایش توانمندی های شناختی، عاطفی، معنوی خود می تواند از ابتلاء به مشکلات روانی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی و رفتاری، پیشگیری کند و یا با تغییر و اصلاح ساخت های غیرطبیعی به درمان بیماری های روانی خویش بپردازد و زمینه ارتقاء سلامت روانی خود را در جنبه های مختلف فراهم سازد. یافته ها نشان داد، در مشاوره اسلامی نباید تنها با سامان بخشی نظام روانی در جهت زندگی با آرامش در زندگی دنیوی بسنده کرد، بلکه باید زمینه های روانی را در جهت آرامش و خوشبختی همیشگی و زندگی پس از مرگ، نیز فراهم ساخت. هر کس باید در ارتقاء سلامت خویش کوشش کند تا با تامین آن خود را از هر گونه اضطراب و نابسامانی های روانی مصون نگه دارد و رستگاری را از آن خود سازد. اصول بهداشت و سلامت روانی از مبانی فطری و امیال روانی آدمی سرچشمه می گیرند و روش هایی در بهداشت و ارتقاء سلامت روان مفیدند که با اصول به دست آمده از آن مبانی هماهنگ باشند. بازسازی فطری با سلامت روانی رابطه دارد. به میزانی که در مشاوره و روان درمانگری به درمانجو کمک می شود تا به فطرت اصلی خود بازگردد و از شناخت ها، عواطف و رفتارهای غیرطبیعی پیراسته گردد؛ بدین ترتیب کارایی درمان افزایش یافته و به ارتقاء سلامت روانی می انجامد.

هدف این پژوهش، مطالعه نوع رابطه خودکارآمدی دانشگاهی و خودکارآمدی اجتماعی تصوری و حمایت اجتماعی با معنا در زندگی دانشجویان بود. 250 دانشجو (121 پسر و 129 دختر) از رشته های مختلف در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد چهار مقیاس خودکارآمدی اجتماعی تصوری، خودکارآمدی دانشگاهی، حمایت اجتماعی و معنا در زندگی را تکمیل کنند. داده های به دست آمده از طریق آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمره های دانشجویان دختر در مقیاس های معنا در زندگی و خودکارآمدی دانشگاهی و زیرمقیاس حمایت اجتماعی (تقاضای گذران اوقات فراغت) و خودکارآمدی اجتماعی بیشتر از میانگین نمرات دانشجویان پسر است؛ 37 درصد تغییرات مربوط به معنا در زندگی دانشجویان پسر به وسیله مجموع متغیرهای خودکارآمدی دانشگاهی، خودکارآمدی اجتماعی تصوری (تشریک مساعی)، میزان تحصیلات مادر و حمایت دوستان و 26 درصد واریانس متغیر ملاک در دانشجویان دختر به واسطه متغیرهای خودکارآمدی دانشگاهی و خودکارآمدی اجتماعی تصوری پیش بینی شدند. به طور کلی، خودکارآمدی دانشگاهی، بالاترین قدرت پیش بینی معنا در زندگی دانشجویان هر دو جنس را به خود اختصاص داد.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صفات شخصیتی با رضایت زناشویی زوج های هر دو شاغل در آموزش و پرورش شهر دلفان انجام گرفته است. نمونه پژوهش مشتمل بر 238 آزمودنی (119 زوج) بودند که جهت بررسی دقیق تر روابط مورد پژوهش از نمونه گیری جامع استفاده و کلیه جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پنج عاملی NEO و پرسشنامه انریچ (ENRICH) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در کل آزمودنی ها، بین عامل شخصیتی روان رنجورخویی و رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد ولی عوامل برون گرایی، دلپذیر بودن و وجدانی بودن با رضایت زناشویی همبستگی مثبت دارند. همچنین بین عامل شخصیتی انعطاف پذیری و رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود نداشت. روان رنجورخویی و وجدانی بودن روی هم رفته حدود 45% تغییرات رضایت زناشویی را در زوج ها پیش بینی می کنند. از طرف دیگر نتایج نشان داد که شخصیت زن در رضایت زناشویی نقش مهمتری را ایفا می کند.

هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه حمایت اجتماعی با میزان شادمانی در بین دانشجویان بود. برای انجام تحقیق حاضر تعداد 800 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه 2 انتخاب شدند. سپس پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه شادمانی آکسفورد بر روی آنها اجرا شد. پس از جمع آوری داده ها فرضیه های تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مورد آزمون قرار گرفتند. نتیجه نشان داد که بین حمایت و میزان شادمانی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (P<0.01). بین مولفه های حمایت اجتماعی و میزان شادمانی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. رابطه حمایت اجتماعی و میزان شادمانی در بین دانشجویان مذکر و مونث همچنین دانشجویان مجرد و متاهل متفاوت نیست. تفاوت معناداری در میزان حمایت اجتماعی دانشجویان مذکر و مونث همچنین دانشجویان مجرد و متاهل وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه های حمایت اجتماعی بر روی هم حدود 23 درصد از واریانس شادمانی را تبیین می کنند.