پژوهش های مشاوره (تازه ها و پژوهش های مشاوره)
سال:1390 | دوره:10 | شماره:38 |تعداد مقالات:12

پژوهش حاضر به بررسی رابطه تجارب زوجین در خانواده های پدری (خانواده ای که در آن رشد یافته اند) و میزان تجربه تعارض خصمانه در رابطه زناشویی پرداخته است. 95 زوج دارای فرزند خردسال مراجعه کننده به مراکز مهدکودک در شهر تهران و کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های 1) آمادگی برای ازدواج (PREP-M) و 2) پرسشنامه تعارض خصمانه مورد مطالعه قرار گرفتند. عوامل خانواده پدری که مورد برسی قرار گرفتند شامل کیفیت انضباط والدین، رابطه مادر - فرزندی، رابطه پدر - فرزندی، کیفیت فضای خانواده، و رضایت زناشویی والدین بودند. نتایج نشان داد که بین همه متغیرهای خانواده پدری شوهران با میزان تعارض خصمانه ادراک شده آنها رابطه منفی وجود دارد. از بین متغیرهای خانواده پدری زنان فقط کیفیت رابطه مادر - فرزندی با میزان تعارض ادراک شده مردان مرتبط بود. از طرف دیگر، میزان خصومت ادراک شده زنان با همه متغیرهای خانواده پدری شوهران به استثنای کیفیت فضای خانواده، و سه عامل خانواده پدری زنان شامل رابطه مادر - فرزندی، کیفیت فضای خانواده و رضایت زناشویی والدین رابطه منفی معنادار داشت. یافته مهم پژوهش این بود که متغیرهای خانواده پدری شوهران بیشتر از زنان با میزان تعارضات خصمانه ادراک شده زناشویی مرتبط است.

پژوهش حاضر به بررسی استعدادشناختی کارآفرینی دانش آموزان فنی و حرفه ای و کاردانش استان چهارمحال و بختیاری بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی، هوش، عملکرد تحصیلی و شخصیت می پردازد. برای اجرای پژوهش ابتدا آزمون استعداد کارآفرینی، که شامل 8 خرده آزمون خودکارآمدی حرفه ای، خودکارآمدی عمومی، خودکارآمدی کارآفرینی، مرکز کنترل، تمرکز حواس، انتزاع کلامی، انتزاع تصویری و خلاقیت می باشد بر روی یک نمونه 50 نفری از جامعه پژوهش اجرا شد و پس از بررسی روایی و پایایی آزمون و حذف سوالات نامناسب، فرم جدید پرسشنامه بر روی یک نمونه 40 نفری اجرا شده و سپس روائی سوالات مورد بررسی قرار گرفته و بدین ترتیب سوالات مناسب در فرم اصلی آزمون گنجانده شد و در نهایت آزمون بر روی 425 نفر از دانش آموزان هنرستان های فنی و حرفه ای و کاردانش استان اجرا شد. نتایج پژوهش علاوه بر آنکه حکایت از روائی و پایایی مطلوب آزمون دارد حاکی از آن است که:1- بین استعدادشناختی کارآفرینی دانش آموزان دختر و پسر، در خرده آزمون خودکارآمدی حرفه ای تفاوت معناداری (P=0.001) به نفع پسران وجود دارد.2- بین استعدادشناختی کارآفرینی پایه های دوم و سوم در خرده آزمون خلاقیت تفاوت معناداری به نفع پایه دوم (P=0.04) و در خرده آزمون خودکارآمدی حرفه ای تفاوت معناداری به نفع پایه سوم (P=0.004) وجود دارد.3- بین استعدادشناختی کارآفرینی رشته های کاردانش و فنی و حرفه ای در خرده آزمون انتزاع تصویری تفاوت معناداری به نفع رشته های کاردانش (P=0.006) وجود دارد.4- بین استعدادشناختی کارآفرینی مناطق مختلف تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که استعداد کارآفرینی در منطقه بروجن بیشتر از مناطق دیگر و در منطقه اردل کمتر از مناطق دیگر است.5- بین استعدادشناختی کارآفرینی دانش آموزان هنرستان های استان و میزان تحصیلات پدر رابطه ای وجود ندارد و با میزان تحصیلات مادر رابطه مثبت معنادار دارد (P=0.01).6- بین هوش دانش آموزان هنرستان های استان با استعدادشناختی کارآفرینی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (P=0.001).7- بین عملکرد تحصیلی دانش آموزان هنرستان های استان با استعدادشناختی کارآفرینی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (P=0.001).8- بین تیپ های شخصیتی شش گانه هالند و استعدادشناختی کارآفرینی دانش آموزان هنرستان های استان رابطه ای وجود ندارد.

پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ای تاثیر مشاوره گروهی با دو رویکرد انتخاب و شناختی - رفتاری بر میزان رضایت زناشویی زوج ها صورت گرفته است. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهر نورآباد بودند. تعداد اعضای نمونه 30 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس و بر اساس نمرات آنها در پرسشنامه ENRICH (نمره T کمتر از 40 یا نمره خام کمتر از 147) انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفره (دو گروه آزمایش متناسب با دو رویکرد انتخاب و شناختی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزار سنجش پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بوده که دارای روایی و پایایی مناسبی است. روش تحقیق به شیوه شبه آزمایشی می باشد و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS 17  استفاده شد. این پژوهش دارای 3 فرضیه در زمینه تاثیر مشاوره گروهی با دو رویکرد انتخاب و شناختی - رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی زوج ها است. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش (انتخاب و شناختی - رفتاری) با گروه کنترل تفاوت معناداری (P<0.05) وجود دارد. همچنین، روش انتخاب موثرتر از روش شناختی - رفتاری بوده است.

هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر نگرش های زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج بود. روش این تحقیق نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند که در دوران آشنایی یا در دوران نامزدی قرار داشتند. برای انتخاب نمونه 207 نفر از دانشجویان داوطلب شرکت در دوره آموزشی به پرسشنامه نگرش های زناشویی پاسخ دادند. سپس 92 نفر که در این آزمون ها نمرات بالاتری داشتند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (46 نفر در گروه آزمایش و 46 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. متغیر وابسته در این پژوهش نگرش های زناشویی بود که در هفت جلسه به گروه آزمایش، آموزش داده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش پیش از ازدواج در دانشجویان در آستانه ازدواج ابعاد نگرش های زناشویی شامل: ایده آل سازی زندگی زناشویی به عنوان یک رابطه بدون مشکل (P<0.0001)، نگرش های نقش جنسیتی و آرمانی (P<0.0001)، نگرش به زندگی زناشویی به عنوان یک رابطه در معرض خطر (P<0.0001)، را به طور معناداری بهبود بخشیده است. آموزش تفاوت معناداری در دانشجویان دختر و پسر هم در نگرش های زناشویی ایجاد نکرد.

پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی و هنجاریابی مقیاس سطح سلامت خانواده اصلی انجام شد. در این پژوهش 469 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به طور تصادفی انتخاب شدند و این مقیاس روی آنها اجرا شد. پایایی مقیاس در مرحله مقدماتی 0.89 و در مرحله نهایی 0.92 و ضریب بازآزمایی پس از دو هفته 0.89 محاسبه شد. روایی محتوایی بر اساس ارزیابی از 30 نفر صاحب نظر صورت گرفت. روایی ملاکی این مقیاس با سطح استنباط سلامتی خانواده از نظر پاسخ دهندگان با روش پیرسون 0.64 و همبستگی مقیاس با سوال «خانواده گرم و حمایت گر» 0.63 به دست آمد. برای محاسبه روایی سازه از تحلیل عاملی استفاده شد و همبستگی کلیه سوال ها از 0.3 بالاتر بود و بررسی عوامل سازنده دو مولفه اصلی استقلال و صمیمیت نام گذاری شدند، ولی زیرمقیاس های این دو مولفه همپوشی زیادی با هم داشتند و تایید نشدند. بر طبق یافته ها، این ابزار برای ارزیابی سطح سلامت خانواده اصلی دانشجویان مقیاس مناسبی است.

هدف از تحقیق حاضر بررسی مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر کاهش فرسودگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی شهرستان فسا می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه معلمان زن مدارس ابتدایی شهرستان فسا در سال تحصیلی 1387 بوده اند. از این جامعه 24 نفر که دارای فرسودگی شغلی بالا بودند از طریق روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش نظریه یادگیری اجتماعی در 8 جلسه به اجرا درآمد و هر دو گروه دو بار (پیش آزمون، پس آزمون) مورد آزمون و ارزیابی قرار گرفتند. در تحقیق حاضر 6 فرضیه مطرح بوده که عبارتند از:1- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر کاهش فراوانی خستگی عاطفی موثر است.2- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر کاهش شدت خستگی عاطفی موثر است.3- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر افزایش فراوانی عملکرد شخص موثر است.4- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر افزایش شدت عملکرد شخصی موثر است.5- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر کاهش فراوانی مسخ شخصیت موثر است.6- مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی بر کاهش شدت مسخ شخصیت موثر است.بعد از جمع آوری داده ها و اطلاعات و به منظور تحلیل داده های گروه آزمایش و کنترل اختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون محاسبه شد و آن گاه با استفاده از آزمون t مستقل، میانگین اختلاف نمرات مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج آماری نشان داد که میزان فرسودگی شغلی گروه آزمایش در مولفه های مختلف فرسودگی شغلی در دو بعد فراوانی و شدت از گروه کنترل کمتر است. لذا آموزش نظریه یادگیری اجتماعی بر کاهش فرسودگی شغلی معلمان اثر بخش بوده است.

هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه سبک های دلبستگی منبع کنترل با سازگاری زناشویی در زوج های نابارور و بارور است. بدین منظور نمونه آماری شامل 100 زوج نابارور و 100 زوج بارور شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید، منبع کنترل راتر و سازگاری زناشویی اسپینر توسط زوج ها تکمیل شد. برای تحلیل فرضیه های پژوهش از شاخص های آماری تحلیل واریانس درون گروهی، تحلیل واریانس دوسویه و آزمون توکی استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سازگاری زناشویی زوج های بارور و نابارور دارای سبک دلبستگی ایمن، بالاتر از سازگاری زناشویی زوج هایی است که سبک دلبستگی ناایمن دارند و سازگاری زناشویی زوج های بارور و نابارور دارای منبع کنترل درونی نیز بالاتر از سازگاری زناشویی زوج هایی است که منبع کنترل بیرونی دارند. در ضمن تفاوت بین گروه ها از نظر سبک دلبستگی و منبع کنترل معنادار بود. همچنین سازگاری زناشویی زوج های بارور بالاتر از سازگاری زوج های نابارور بود. نتایج یافته ها همچنین نشان داد که بین سازگاری زناشویی تمامی گروه ها به غیر از بین مردان بارور و نابارور، تفاوت معناداری وجود دارد.