یکی از مسائلی که در آثار پل والری از اهمیت خاصی برخوردار است، مساله نگاه و به صورت عمیق تر بینش می باشد. به طوری که نگاه با نوع گفته پردازی و ظهور ساختار «من گفته پرداز» ارتباط تنگاتنگی داشته و با ظرافت و دقت نظری در یک نظام نشانه - معناشناسی پویا و سیال قرار می گیرد تا جایی که گفته پردازی، ادرک، بینش و نگاه به هم وابسته می شوند. نگاه که امری کنشی است به شکلهای مختلف در آثار این نویسنده نمود پیدا می کند که یک نوع آن را در متن توصیفی «انسان و صدف» می توان ملاحظه کرد. شایان ذکر است که نگاه تنها کنشی نیست، بلکه عاطفی - احساسی نیز می باشد که نشانه بارز و بسیار قابل تامل، تصویر نارسیس در آثار این نویسنده است. در متن «انسان و صدف»، که موضوع تحلیل این مقاله است، سعی بر آن شده تا مساله نگاه مورد بررسی قرارگیرد، نگاهی که ناظر را به سمت آگاهی متعالی رشد می دهد و آنچه بیشتر مورد توجه است مساله رسیدن به شناخت می باشد. در واقع، گفته پرداز با توصیفاتش نشان می دهد که این فکر و ذهن ناظر است که با تجسم دنیای مادی بیرون، به آن هستی و معنا می بخشد. همه چیز در دنیای مادی آگاهی بخش است و به شناخت انسان کمک می کند. روشی که برای این تحلیل برگزیده ایم، روش نشانه - معناشناسی مکتب پاریس و خصوصا نظریه «زاویه دید» ژاک فونتنی است که به ما کمک خواهد کرد تا تعامل میان ناظر و عنصر آگاه کننده را نشان دهیم.