زمینه و هدف: استفاده از القاگرهای شیمیایی برای تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بالغ(bone marrow mesenchymal stem cells: BMSCs) به سلول های عصبی مورد توجه محققین است و در ابتدا لازم است تا اثر سمیت القاگر شیمیایی بر سلول های تحت القاء بررسی گردد. بدیهی است افزایش درصد سلول های زنده پس از القاء می تواند بهترین معیار برای تعین مناسب ترین القاء کننده باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات القایی دپرنیل و دی متیل سولفوکساید (DMSO) بر تکثیر و بقاء سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انجام شد.روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 20 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار در دانشکده زیست شناسی دانشگاه دامغان انجام شد. BMSCs از مغز استخوان موش صحرایی بالغ استخراج و در محیط aMEM حاوی FBS ده درصد کشت داده شدند. در پاساژ سوم تعیین هویت سلولی برای آنتی ژن های سطحی CD71 و CD90 به روش ایمونوسیتوشیمی و قابلیت چندتوانی BMSCs با تمایز به سلول های چربی و استخوان انجام شد. سلول ها به مدت 24 ساعت در معرض عوامل القاگر (محیط کشت تکمیل شده با 2 درصد دی متیل سولفوکساید و محیط کشت تکمیل شده با دپرنیل 8-10 مولار) قرار گرفتند و بعد از آن به محیط aMEM حاوی FBS ده درصد منتقل شدند. تکثیر و بقاء سلولی پس از 24، 48، 72 و 96 ساعت با روش آزمون [3-(4-5-Dimethylthiazolyl-2-y1)-2, 5-diphenyltetrazolium bromid] MTT مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 و آزمون های One-Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: سلول های چسبنده به فلاسک کشت که از مغز استخوان جدا شدند؛ علاوه بر بیان آنتی ژن های سطحی CD71 و CD90 توانایی تمایز به سلول های چربی و استخوان را داشته و نتایج حاصل از آزمون MTT نشان داد که بقاء و تکثیر سلول های القاء شده با دپرنیل و دی متیل سولفوکساید در زمان های 48، 72 و 96 ساعت پس از القاء نسبت به گروه کنترل منفی به طور معنی داری افزایش داشته است (P<0.05).نتیجه گیری: دپرنیل موجب افزایش بقاء و قابلیت تکثیر سلولی در مقایسه با دی متیل سولفوکساید شد و می توان این ترکیب را به عنوان القاگر سلولی مورد استفاده قرار داد.