علوم کشاورزی
سال:1385 | دوره:12 | شماره:1 |تعداد مقالات:25

محصول بادام علاوه بر دارا بودن ارزش غذایی بالا یکی از اقلام مهم صادراتی کشور می باشد. این امر زمینه ساز توجه ویژه به این محصول در سطح برنامه ریزی کشور بوده است. استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن شرایط طبیعی مناسب از جمله حدود نه میلیارد مترمکعب آن خروجی در سال، 81000 هکتار زمین شیب دار مناسب برای بادام کاری، زمینه ای را فراهم نموده است که این منطقه یکی از قطبهای مهم توسعه کشت بادام باشد. در این مطالعه مزیت نسبی تولید بادام در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از شاخصهای منفعت خالص اجتماعی (NSP)، نسبت هزینه منابع خالص (DRC) و نسبت هزینه به منفعت اجتماعی (SCB) مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین امکان افزایش عملکرد تولید در راستای بهبود وضعیت موجود مزیت نسبی تولید بادام منطقه، از طریق محاسبه کارآیی فنی بادام کاران با برآورد تابع تولید مرزی تصادفی بررسی شده است. براساس نتایج بدست آمده، سود خالص اجتماعی یک هکتار بادامستان، هزینه منابع داخلی و نسبت هزینه به منفعت اجتماعی این فعالیت به ترتیب معادل 17960 هزار ریال، 26.4 و 29.4 درصد می باشد. نتیجه بدست آمده برای هر سه شاخص یاد شده، مبین مزیت نسبی این فعالیت می باشد. میانگین کارآیی فنی تولید، معادل 81 درصد بدست آمد. بنابراین با توجه کارآیی فنی بادام کاران، امکان افزایش عملکرد به میزان 19 درصد و درنتیجه بهبود مزیت نسبی تولید وجود دارد.

مزیت نسبی یک محصول معیاری برای ارزیابی سودآوری اجتماعی فعالیت های تولیدی به حساب می آید. با توجه به اهمیت محصول سیب زمینی در الگوی غذایی خانوارهای ایرانی و نوسانات قیمت این محصول و تقاضای زیاد مصرف کننده سودآوری اجتماعی محصول سیب زمینی و اثرات سیاستهای دولت و تاثیر تنگناهای بازار داخلی بر روی تولید کننده با استفاده از ماتریس تحلیل سیاستی در ایران برای سال زراعی 80-1379 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز این مطالعه از سایت FAO و مطالعات اسنادی بدست آمده است. نتایج ماتریس تحلیل سیاستی نشان دهنده وجود مزیت نسبی در تولید محصول سیب زمینی در ایران دارد (DRC=0.54) از سوی دیگر ضریب حمایت اسمی بر محصول نشان دهنده وجود مالیات غیرمستقیم بر تولید محصول سیب زمینی (NPC=0.49)، ضریب حمایت اسمی بر نهاده نشان دهنده وجود یارانه غیرمستقیم برای نهاده های قابل تجارت (NPI=0.54) و ضریب حمایت موثر نشان از آن دارد که مالیاتی که دولت بصورت غیرمستقیم بر محصول سیب زمینی در نظر گرفته است. بیش از یارانه ای است که جهت نهاده ها پرداخت کرده است. لذا دولت باید در جهت اصلاح و بهبود سیستم پرداخت یارانه به نهاده ها به نحوی که موجب افزایش کارآیی سیستم شود برنامه ریزی نماید.

سیاست های آزاد سازی تجاری بر ساختار کل اقتصاد اثر گذار است. به اعتقاد بسیاری از محقیقن آزادسازی تجاری باید منجر به ایجاد یک سیستم تجاری آزاد شود که در آن کلیه تحریف های تجاری حذف شود. محدود کردن دخالت های دولتی در فعالیت های اقتصادی از دو دهه اخیر آغاز شده است. ایران نیز از جمله کشورهایی است که به این سیاست توجه داشته است. برای این منظور اثر آزاد سازی تجاری بر متغیرهای تولید، تقاضا، صادرات و واردات دو محصول گندم و پسته بررسی شد. برای این سنجش از معیار سطح تجارت بین الملل (Level of International: LIT) استفاده گردید. داده های مورد نیاز از پایگاه اینترنتی FAO بدست آمد. نتایج نشان داد که LIT بر عرضه داخلی گندم و پسته و صادرات پسته اثر مثبت دارد. این در حالی است که اثر آن بر تقاضای داخلی دو محصول فوق و واردات گندم اثر منفی دارد.

نحوه تغذیه کفشدوزک Exochomus nigromaculatus بررسی شد. میزان تغذیه مراحل مختلف لاروی کفشدوزک در شرایط دمایی 20، 25، 30 و 35 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 65±5 درصد و 14 ساعت روشنایی، 10 ساعت تاریکی و با تغذیه از شته خرزهره (Aphis nerii) مورد بررسی قرار گرفت. میزان تغذیه حشرات کامل کفشدوزک در دمای 30 درجه سانتی گراد بدست آمد. نحوه تغذیه لاروها و حشرات کامل کفشدوزک از طریق مکیدن محتویات بدن طعمه و به صورت پمپاژ و مکش بود. با افزایش دما، میزان تغذیه کفشدوزک افزایش می یابد. متوسط کل میزان تغذیه مراحل مختلف لاروی کفشدوزک در دماهای مختلف تقریبا یکسان است که نشان می دهد با افزایش دما و کوتاه شدن طول دوره رشدی هر مرحله، سرعت شکار طعمه و هضم و جذب آن توسط مراحل مختلف لاروی شکارگر افزایش می یابد. میزان تغذیه حشرات کامل کفشدوزک در دمای 30 درجه سانتیگراد نشان داد که حداکثر متوسط تغذیه روزانه حشرات کامل کفشدوزک در هفته چهارم و به میزان 56.4 پوره شته خرزهره در روز بود.

به منظور کنترل بیولوژیک قارچ Sclerotinia sclerotiorum، عامل بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه آفتابگردان در شهرستان ارومیه نه جدایه قارچ تریکودرما شامل دو جدایه J1 و J2 قارچ Trichoderma harzianum جدا شده از خاک مزارع آفتابگردان ارومیه، سه جدایه J4, J3 و J5 قارچ T.harzianum جدا شده از خاک مزارع آفتابگردان خوی و جدایه های T.viride(E1), T.harzianum(J6), T.virens(E1) و T.viride(E2) جدا شده از بستر قارچ خوراکی انتخاب شدند. جدایه های مذکور از نظر قدرت پارازیتیسم، قدرت رقابت ساپروفیتی، قدرت کلنیزاسیون، تاثیر متابولیتهای فرار و غیرفرار روی S.sclerotiorum، مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعات میکروسکوپی نشان داد که تمامی جدایه ها با مکانیسم آنتی بیوزز (Antibiosis) باعث لیز و متلاشی شدن هیف های S.sclerotiorum می شوند. جدایه های J1 و J6 قارچ T.harzianum و E1 و E2 قارچ T.viride همچنین از طریق پارازیتیسم هیفی و پیچش به دور هیف های S.sclerotiorum باعث انقباض، تغییر شکل، تغییر رنگ و تخریب هیف های S.sclerotiorum شدند. بعلاوه T.harzianum(J1) با ایجاد انشعاب هیفی به طور مستقیم هیف های S.sclerotiorum را سوراخ کرده و باعث متلاشی شدند هیف ها شد. از نظر قدرت رقابتی ساپروفیتی جدایه های T.virens و T.harzianum(J6) بهتر از سایر جدایه ها عمل کرده و به ترتیب پس از 5 و 6 روز تماس سطح پرگنه S.sclerotiorum را پوشانده و از تشکیل اسکلروت جلوگیری کردند. جدایه های J1 و J6 قارچ T.harzianum از نظر قدرت کلنیزاسیون قدرت بیشتری نسبت به سایر جدایه ها داشته و به ترتیب پس از 6 و 8 روز پرگنه S.sclerotiorum را پوشانده و از تشکیل اسکلروتها جلوگیری کردند. تاثیر ترکیبات فرار T.harzianum(J1) با 77.77% جلوگیری از رشد میسلیومی بیشتر از سایر جدایه ها بود. تاثیر ترشحات مایع خارج سلولی T.harzianum(J6) در جلوگیری از رشد میسلیومی با 78.88% بازداری از رشد و ایجاد بیشترین تاخیر در جوانه زنی میسلیوژنیک اسکلروتهای S.sclerotiorum از سایر جدایه ها بیشتر بود.

سن شکارگر Nabis capsiformis و بالتوری Chrysoperla carnea از شکارگرهای مهم سنک قوزه پنبه Creontiades pallidus می باشند. هدف از انجام این تحقیق، تعیین سن پورگی سنک قوزه پنبه مورد ترجیح توسط شکارگرهای فوق می باشد. تعداد معینی از هر یک از سنین پورگی به مدت 24 ساعت در اختیار هر یک از شکارگرها قرار داده شد و سپس تعداد افراد مورد حمله قرار گرفته از هر سن شمارش گردید. آزمایشات در اتاقک رشد با شرایط دمای 26±1 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 50 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. لاروهای سن دوم بالتوری و پوره های سن اول تا پنجم و حشرات ماده بارور سن نابیس انتخاب شده و سنین مختلف پورگی سنک قوزه پنبه برای تعیین میزان ترجیح در اختیار آنها قرار گرفتند. سنین پورگی 1، 2 و 3 طعمه برای آزمایش تعیین ترجیح لاروهای بالتوری و پوره های سن دوم و سوم و حشرات ماده نابیس، انتخاب گردید. برای پوره های سن یک، چهار و پنج نابیس به ترتیب سنین (1 و 2)، (2 و 3) و (2 و 3) سنک قوزه پنبه در نظر گرفته شد. نتایج حاصله نشان داد که لاروهای سن دوم بالتوری و پوره های سن دوم تا پنجم و حشرات ماده سن نابیس پوره های سن دوم سنک قوزه پنبه را برای تغذیه ترجیح می دهند. پوره های سن اول سن شکارگر نابیس، پوره های سن اول سنک قوزه پنبه را برای تغذیه ترجیح دادند که علت این امر را می توان به کوچک بودن جثه سن اول شکارگر و ترجیح طعمه با جثه کوچکتر نسبت داد.

اکوسیستم های جنگلی که در طی زمان های متمادی بصورت فعلی در آمده اند نقش موثری در حفظ تعادل و برقراری موازنه طبیعت دارند و بهره گیری از این منابع می بایست با مطالعه دقیق خصوصیات رویشگاه و تعیین توان اکولوژیک آن صورت پذیرد. در این تحقیق پس از مطالعه و شناسایی عوامل اکولوژیکی اعم از عوامل فیزیکی (نظیر فیزوگرافی و توپوگرافی؛ خاک، زمین، آب و هوا و اقلیم و ...) و عوامل زیستی (نظیر پوشش گیاهی و حیات وحش) و عوامل اقتصادی و اجتماعی در حوضه آبخیز شماره 36 کاظم رود، اطلاعات تولید شده (اعم از نقشه و گزارشات) به کمک سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS) تلفیق شدند. حاصل کار تلفیق و تجزیه و تحلیل اطلاعات یک لایه اطلاعاتی نهایی متشکل از واحدهای همگن زیست محیطی بوده که کلیه مشخصات هر واحد نیز به صورت یک پایگاه داده در لایه اطلاعاتی موجود بود. پس از تولید لایه اطلاعاتی واحدهای همگن زیست محیطی، عمل ارزیابی با طراحی مدل ویژه ارزیابی زیست محیطی (ارزیابی توان رویشگاه) و نیز بروش امتیاز دهی معیارهای اکولوژیک انجام پذیرفت و جنگل به چهارکاربری اصلی جنگل تجاری، جنگل احیایی، جنگل حمایتی و جنگل حفاظتی تقسیم گردید. مدل ارزیابی ویژه براساس مدل اکولوژیک مخدوم و مدل تعیین قابلیت اراضی جنگلی Bibby و مدل ارزیابی زمین برای جنگلداری FAO طراحی گردید.

سابقه کاشت سوزنی برگان بومی در کشور مان به حدود نیم قرن می رسد یکی از گونه های غیربومی کاج الدار می باشد که در مناطق مختلف در سطح زیادی کشت گردید. در غرب مازندران در سطحی حدود 3400 هکتار جنگل کاری شده است. در این مطالعه تعداد 120 قطعه دایره ای شکل پنج آری به طور تصادفی انتخاب و مشخصه های کمی درخت اندازه گیری، آنگاه اثرات چند عامل محیطی و همبستگی متغیرها از طریق آزمون F و تجزیه واریانس چند عامله ورگرسیون خطی به شیوه Stepwise مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی بهترین وضعیت کمی درختان را در شرایط رویشگاهی مختلف نشان می دهد.

به منظور طراحی روش آبیاری جویچه ای روشهای مختلفی پیشنهاد گردیده است که این روشها براساس روابط ریاضی و یا تجربی تصحیح و ارایه گردیده اند. در این مطالعه به روش طراحی در روش آبیاری جویچه ای بنامهای روش فائو، سازمان حفاظت خاک امریکا و واکر- اسکوگربو (Walker & Skogerboe, 1987) مورد بررسی قرار گرفته و مناسبترین آنها برای توصیه به سازمانهای اجرایی تعیین شدند. به منظور مقایسه این روشها، زمینی با مشخصات معلوم از نظر شیب، توپوگرافی و عمق خاک زراعی در ایستگاه تحقیقات زرقان فارس انتخاب شده و پس از عملیات شخم، تسطیح و ایجاد جویچه، لوله های دریچه دار در ابتدای زمین مورد نظر نصب گردید. سپس آزمایشهای صحرایی به منظور تعیین حداکثر دبی غیر فرسایشی، معادله نفوذ کوستیاکف (Kostiakov)، کوستیاکف- لوئیس (Kostiakov-Lewis)، گروه نفوذ و معادله پیشروی آب در شیار انجام شد. در این تحقیق برای روشهای مندرج در بالا، زمان آبیاری محاسبه و همزمان با آبیاری رواناب سطحی اندازه گیری گردید. این عملیات طی دو سال متوالی در خاک لومی رسی سیلتی انجام و نتایج روش های مختلف با یکدیگر مقایسه شدند. اختلاف عمق متوسط نفوذ طراحی و آزمایشی در روشهای W&S, F.A.O و S.C.S به ترتیب بین (3.9 تا 2-)، (8.6 تا 7.6-) و (35.7- تا 19.5-) دارای نوسان می باشد. نتایج نشان می دهد روشهای فائو و W&S مطابقت بهتری با آزمایشهای صحرایی داشته و با اطمینان قابل قبولی می توان برای طراحی آبیاری جویچه ای از آنها استفاده نمود.

روشهای نوین و صحیح خاک ورزی به منظور استفاده بهینه از خاک به عنوان مهمترین تامین کننده منابع غذایی می تواند بهره وری لازم از تولیدات زراعی را افزایش دهد. بدین منظور اثر روش های مختلف خاک ورزی بر عملکرد گندم از سال 1379 به مدت 3 سال در ایستگاه تحقیقاتی گنبد با بافت سیلتی کلی لوم و از نوع تیپیک Calcixeroll و متوسط بارندگی سالانه 350 میلیمتر از طریق آزمایشات مزرعه ای در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار و در دو شرایط با آبیاری و بدون آبیاری انجام گرفت. با توجه به ادوات و ماشین آلات موجود در منطقه شش روش آماده سازی بستر بذر به شرح زیر انتخاب گردید. (T1) خاک ورزی عمیق با زیرشکن همراه با شخم با گاوآهن برگرداندار و دیسک، (T2) خاک ورزی عمیق با زیرشکن بدون شخم همراه با دیسک، (T3) شخم با گاوآهن برگرداندار همراه با دیسک، (T4) کم خاک ورزی با گاوآهن قلمی و دیسک، (T5) خاک ورزی سطحی با دیسک، (T6) بی خاک ورزی. نتایج بدست آمده نشان داد که عملیات خاک ورزی تاثیر مهمی در افزایش یا کاهش وزن مخصوص ظاهری در طی دوره رشد گیاه ندارد و رطوبت 21% خاک در هنگام خاک ورزی باعث خردکردن تقریبا 60% کلوخ های خاک به قطری کمتر از 25 میلیمتر می گردد. میانگین وزنی قطر کلوخ های خاک در تیمارهای T5, T4, T3, T2, T1 به ترتیب 28، 34، 31، 34، 29 میلیمتر بدست آمد. اختلاف بین روش های خاک ورزی با 99% اطمینان معنی دار بوده و میانگین عملکرد برای تیمارهای T1 و T6 در شرایط با آبیاری به ترتیب 1940، 2123، 2750، 2581، 3041 و 1745 کیلوگرم در هکتار و در شرایط بدون آبیاری 2547، 2338، 2258، 2234، 2238 و 1509 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که برای تولید گندم همراه با آبیاری در طول دوره رشد، روش خاک ورزی عمیق با زیرشکن و شخم و دیسک و در شرایط دیم و بدون آبیاری خاک ورزی سطحی با دیسک به جهت حفظ رطوبت در لایه های عمقی خاک، بیشترین عملکرد را تولید کردند و استمرار روش بی خاک ورزی به تدریجی عملکرد را کاهش داد.

در این تحقیق با استفاده از آماری بارندگی روزانه 33 سال منطقه باجگاه در استان فارس و به وسیله تقریب اول زنجیر مارکوف، پیش بینی وقوع و یا عدم وقوع بارندگی روزانه در این منطقه انجام گردید. سپس با استفاده از دو توزیع نمایی و گاما برای تخمین مقدار باران در روزهای بارانی، بارندگی روزانه در این منطقه نیمه خشک پیش بینی گردید. برای تعیین ماتریس های انتقال پیش بینی وقوع و یا عدم وقوع بارندگی روزانه، از مقادیر بارندگی روزانه حداقل برابر 5 میلی متر استفاده گردید. نتایج نشان داد که برای پیش بینی مقدار باران در روزهای بارانی، استفاده از توزیع گاما مناسب تر از توزیع نمایی می باشد. با استفاده از توزیع گاما میانگین تعداد روزهای بارانی سال و مجموع بارندگی سالانه پیش بینی شده به ترتیب برابر 19 روز و 371.2 میلی متر تخمین زده شد، در حالی که میانگین تعداد روزهای بارانی و مجموع بارندگی سالانه واقعی منطقه به ترتیب برابر 21 روز و 394.3 میلی متر می باشد.

به منظور بررسی اثرات تنش خشکی در 48 رقم کلزا، با کمک بررسی صفات زیر، آزمایشی در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام گرفت. در این آزمایش جهت بررسی صفات، در مرحله رشدی شماره 4.5 (براساس کدگذاری دوره رشد کلزا، از روش سیلوستر- برادلی و میکپس، 1948) تعداد 4 بوته یکسان و هم اندازه از هر رقم در هر تکرار، پس از انتقال به گلدان و رشد مجدد، تحت تنش آبی قرار گرفتند و در مراحل آبیاری کامل، پژمردگی موقت و پژمردگی دایم، صفاتی نظیر پتانسیل آب برگ، محتوی نسبی آب (RWC)، کمبود اشباع آب (WSD)، تعداد روز تا پژمرده شدن برگ ها، پیچش حاشیه برگ ها، لوله ای شدن برگ، زرد شدن برگ ها و خشکی کامل اندازه گیری شده و در نهایت براساس نرم افزار رایانه ای SPSS و ترسیم نمودار دندروگرام حاصل از 12 فاکتور، ارقام متحمل و حساس به تنش خشکی تعیین گردیدند. براساس نتایج آزمایش در شرایط تنش خشکی ارقام و لاین های Syn-1, Hyola-42 و PF 7045.01 به ترتیب با متوسط عملکرد 2685، 2224 و 1822 کیلوگرم در هکتار، بالاترین عملکرد و ارقام Symbol و Mohican با 693 و 692 کیلوگرم در هکتار کمترین میزان دانه را به خود اختصاص دادند. ضمن آنکه در منحنی دندورگرام با در نظر گرفتن 12 صفت، ارقام Hyola-42، Syn-1 در بهترین وضعیت و ارقام Symbol و Mohican در پایین ترین حد جدول قرار گرفتند. همچنین در بررسی، روابط رگرسیونی بین پتانسیل آب برگ و مقاومت به خشکی، همبستگی 94 درصدی مشاهده گردید. این رابطه در مورد محتوی نسبی آب و مقاومت به خشکی، همبستگی 99 درصدی را نشان داد. این همبستگی در نظرات سایر محققان نیز گنجانده شده است.

به منظور ارزیابی اثر متقابل تاریخ و تراکم کاشت بر عملکرد و کیفیت باقلا رقم «برکت» در سال زراعی 81-80 آزمایشی به صورت طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه ای واقع در شهرستان آستانه اشرفیه به اجرا گذاشته شد. تیمارهای تاریخ کاشت شامل دو سطح دهم آبان ماه و بیست و پنجم آبان ماه و تیمارهای تراکم کاشت شامل چهار سطح 17، 22، 25، 29.7 بوته در مترمربع بودند. در این آزمایش صفاتی از قبیل عملکرد محصول، تعداد انشعابات بوته، وزن تر بوته، درصد ماده خشک بذر، درصد نیتروژن بذر، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد بذر در غلاف، طول بوته و تعداد گره در بوته مورد ارزیابی قرار گرفتند. تاخیر در کاشت موجب کاهش تعداد گره، کاهش طول بوته، کاهش درصد ماده خشک بذر، کاهش عملکرد محصول، کاهش وزن تر بوته ها، کاهش تعداد انشعابات بوته و کاهش تعداد غلاف در بوته شد، اما روی وزن صددانه، تعداد بذر در غلاف و درصد نیتروژن بذر اثر معنی داری نداشت. در صفات فوق تیمار a1 (تاریخ کاشت دهم آبان) در مقایسه با تیمار a2 (تاریخ کاشت بیست و پنجم آبان) برتری محسوسی داشت. کاهش تراکم بوته در واحد سطح باعث افزایش تعداد گره در بوته، وزن صد دانه، وزن تر بوته ها، تعداد انشعابات بوته و تعداد غلاف در بوته شد. اما روی طول بوته، درصد ماده خشک بذر، درصد نیتروژن بذر، عملکرد محصول و تعداد بذر در غلاف اثر معنی داری نداشت. اگر چه اثر تراکم کاشت بر عملکرد محصول معنی دار نبود اما تیمار 17 بوته در مترمربع با میانگین 11.34 تن در هکتار بیشترین عملکرد را بین تراکم مختلف کاشت به خود اختصاص داد. اثر متقابل تاریخ و تراکم کاشت روی درصد نیتروژن بذر و تعداد بذر در غلاف اثر معنی داری نداشت اما این تیمارها روی سایر صفات اثر مثبتی داشتند.

به منظور بررسی روابط بین صفات در لوبیا چشم بلبلی، تعداد 234 نمونه لوبیا در قالب طرح اگمنت در سال 1380 در مزرعه کشت گردیدند. بطوریکه هر 30 نمونه در یک بلوک کشت گردید و در هر بلوک 5 شاهد به طور تصادفی در نظر گرفته شد. در این تحقیق صفات عملکرد کل، درصد سبزشدن، وزن صد بذر، شکل بوته، اندازه بوته، تعداد روز تا ظهور اولین گل و تعداد روز تا رسیدن کامل ارزیابی قرار گرفتند. همبستگی ساده دو به دوی بین صفات نشان داد که صفات تعداد روز تا ظهور اولین گل و تعداد روز تا رسیدن کامل دارای بیشترین همبستگی (مثبت) می باشند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت مشخص نمود که صفات اندازه بوته، شکل بوته، تعداد روز تا ظهور اولین گل و تعداد روز تا رسیدن کامل تاثیر معنی دار بر عملکرد کل لوبیا چشم بلبلی دارند.

برنج به شوری نسبتا حساس بوده و شوری رشد گیاه برنج را در مراحل مختلف از جوانه زنی تا رسیدن کامل به درجات مختلف تحت تاثیر قرار می دهد. تحمل به شوری یک صفت پیچیده ژنتیکی و فیزیولوژیکی است و دارای توارث کمی می باشد. گزینش برای تحمل به شوری به کمک نشانگرهای مولکولی، پیشرفت اصلاح را از طریق افزایش کارآیی گزینش سرعت می بخشد. به منظور مکان یابی QTLهای مرتبط با تحمل به شوری و تعیین سهم هر QTL در تنوع فنوتیپی صفت مربوطه، 62 لاین BC2F2 که حاصل تلاقی واریته Tiqing بعنوان والد دوره ای با واریته طارم مولایی بعنوان والد دهنده می باشند مورد مطالعه قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه برای بررسی فنوتیپی عبارت اند از: غلظت سدیم و پتاسیم در ریشه و ساقه، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، ارزیابی تحمل به شوری در مرحله گیاهچه ای در فیتوترون و نسبت سدیم به پتاسیم در ریشه و اندام هوایی، بررسی چند شکلی در والدین با 235 نشانگر میکروساتلیت که کل ژنوم برنج را به طور یکنواخت پوشش می دادند هم در ژل آگاروز و هم در ژل پلی آکریل آمید انجام گرفت که در نهایت 114 نشانگر چند شکلی کاملا واضح نشان دادند و برای بررسی ژنوتیپی جمعیت مورد مطالعه استفاده گردیدند. طول نقشه کروموزمی مورد استفاده 1747.3 سانتی مورگان با متوسط فاصله 15.3 سانتی مورگان بین دو نشانگر مجاور بود. برای همه صفات تفرق فرارونده مثبت و یا منفی مشاهده گردید. حداکثر همبستگی بین وزن تر و وزن خشک اندام هوایی (r=.94**) مشاهده گردید. برای همه صفات مورد مطالعه به استثنای غلظت سدیم در اندام هوایی و ارزیابی تحمل به شوری تیمار 21 روزه شوری در فیتوترون، حداقل یک QTL بدست آمده که دارای اثرات افزایشی بودند. در هر یک از کروموزم 1، 4 و 8 یک تیمارQTL شناسایی گردید که هر سه در کنترل ژنتیکی پتاسیم ریشه و نسبت سدیم به پتاسیم ریشه دارای اثرات افزایشی بودند.

در منطقه ورامین بدلیل عدم وجود یک تقویم زراعی و ماشینی صحیح جهت سمپاشی مزارع پنبه، زارعین متحمل هزینه های قابل توجهی می شوند. هدف از اجرای این تحقیق عبارتست از: 1- جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در خصوص عوامل محدود کننده سمپاشی 2- تعیین محدوده مجاز عوامل محدود کننده جهت سمپاشی 3- معرفی و تعیین محدود زمانی مناسب جهت مبارزه با آفات، بیماری ها و علف های هرز کلیدی مزارع پنبه. جهت سمپاشی هوایی و زمینی مزارع عوامل محدود کننده ای وجود دارد که در این تحقیق چهار عامل مهم محدود کننده یعنی بارندگی، باد، درجه حرارت و رطوبت نسبی در نظر گرفته شد و سپس محدوده مجاز هر یک از عوامل تعیین گردید. از آنجا که در این مطالعه توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده از جامعه مورد مطالعه مد نظر بود، ابتدا اقدام به جمع آوری اطلاعات ده ساله (82-73) از ایستگاه هواشناسی منطقه گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات فوق هر ماه به شش قسمت پنج روزه تقسیم گردید (ماههایی که 31 روزه می باشند ستون آخر آنها 6 روزه می باشد) و سپس با توجه به محدوده مجاز عوامل محدود کننده تعداد روزهای کاری مناسب در هر ماه تعیین گردید با توجه به نوع فرضیه و جنس متغیرها از آزمون t جهت تعیین حدود احتمالی میانگین ها استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که در میان عوامل محدود کننده در منطقه، درجه حرارت بیشترین تاثیر جهت تعیین تعداد روزهای کاری دارد کل روزهای کاری مناسب براساس این عوامل محدود کننده 18.2 روز تعیین گردید.

دما عاملی تعیین کننده در توزیع انتشار گونه ها در مناطق جغرافیایی مختلف به حساب می آید، لذا با بررسی اثر دماهای صفر، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سانتیگراد و با استفاده از آزمون های جوانه زنی استاندارد و سرعت جوانه زنی (آزمون قدرت) و بکارگیری رابطه الیس و رابرتز و ترسیم منحنی های رگرسیون سرعت جوانه زنی، درصد گیاهچه های نرمال و سرعت جوانه زنی و دمای پایه (Tb) گیاه شبدر شیرین سفید (Melilotus alba) جمع آوری شده از سه منطقه گرگان، تهران و تبریز مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه میانگین ها نشان داد که سرعت جوانه زنی در دماهای 25 و 30 درجه سانتیگراد حداکثر بوده و در توده های گرگان، تهران و تبریز به ترتیب 25 تا 30، 24 تا 28 و 29 تا 31 درجه سانتیگراد برآورد گردید و دمای بهینه سرعت جوانه زنی آنها به ترتیب شامل 27 و 26 و 30 درجه سانتیگراد بود. دمای بهینه برای درصد گیاهچه های نرمال به ترتیب 22، 23، 23 و در محدوده های دمایی 25 تا 30، 24 تا 28 و 29 تا 31 درجه سانتیگراد بدست آمد. دمای پایه به عنوان یک شاخص ژنوتیپی در توده های گرگان، تهران و تبریز در نقاطی بین صفر تا یک درجه سانتیگراد تغییر کرد. بنابراین در این سه توده تفاوت معنی دار در دمای پایه (Tb) مشاهده نشد و نتیجه کلیدی این تحقیق به اظهار نبودن تفاوت در ژنوتیپ دمای پایه توده های بذری گرگان، تهران و تبریز منجر گردید.

این تحقیق به منظور بررسی تاثیر ویتامین های A و E، بر روی مولفه های هومورال سیستم ایمنی جوجه های تخمگذار تجارتی و جوجه های بومی منطقه خراسان و مشخص ساختن مقدار نیاز آنها جهت فعالیت های ایمنی، انجام گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور ویتامین A در چهار سطح 6000، 12000، 18000 و 24000 واحد بین المللی در کیلوگرم خوراک و ویتامین E در چهار سطح 20، 50، 80 و 110 واحد بین المللی درکیلوگرم خوراک، با چهار تکرار و پنج جوجه یکروزه بومی و لگهورن در هر تکرار، انجام گرفت. میزان تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفند با روش هموآگلوتیناسیون و تیتر آنتی بادی علیه آنتی ژنهای ویروسهای آنفلوانزا و نیوکاسل با روش ممانعت از آگلوتیناسیون مورد آزمایش و اندازه گیری قرار گرفتند. میزان آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفند، آنتی بادی علیه ویروسهای آنفلوانزا و نیوکاسل، به شکل معنی داری تحت تاثیر اثرات اصلی و متقابل ویتامین های A و E قرار گرفت (p<0.05). با افزایش میزان ویتامین های A و E مقدار پاسخ سیستم ایمنی نیز افزایش یافت و در سطح 18000 واحد بین المللی از ویتامین A بهترین پاسخ های سیستم ایمنی اندازه گیری شد اما در سطح 24000 واحد بین المللی از ویتامین A در خوراک توان سیستم ایمنی کاهش نشان داد. ویتامین E در سطح 80 واحد بین المللی در کیلوگرم خوراک بهترین تاثیر را بر روی سیستم هومورال ایمنی نشان داد. بین گله های بومی و تجاری در پاسخ سیستم ایمنی هومورال و تولید آنتی بادی بر علیه ویروس ها اختلاف معنی دار مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سیستم ایمنی هومورال به طور مستقیم تحت تاثیر غلظت ویتامین های A و E خوراک قرار دارد و بین ویتامین های A و E، اثر متقابل منفی بر روی پاسخ های دستگاه ایمنی وجود دارد. سطوح توصیه شده ویتامین های A و E در (1994) NRC به منظور ایجاد حداکثر توان سیستم ایمنی هومورال، کافی نیستند.

احداث و راه اندازی یک کارخانه مجهز مبلمان خانگی و اداری، بدون محاسبه فاکتورهای فنی مورد نیاز، خسارات جبران ناپذیری را به سیستم تولید وارد می نماید. فاکتورهای فنی مورد نیاز، با استفاده از داده هایی که از اطلاعات فنی ماشین آلات، کاتالوگ ها و مهندسین مشاور بدست می آید، قابل محاسبه است. این تحقیق با هدف شناساندن سیستم برقی و موتوری مورد نیاز برای طراحی فنی یک کارخانه تولیدی صنایع چوب و بررسی اثر جداگانه هر کدام از عوامل در یک خط تولید و همچنین ارایه روش محاسبه آن ها از طریق داده های یادشده به انجام رسیده است. سیستم های مورد بحث در این مقاله به سه بخش کلی سیستم های برقی یک کارخانه (میزان برق مصرفی در خط)، سیستم های فشار هوای مثبت و سیستم های فشار هوای منفی مستقیم می شوند. برای محاسبه پارامترهای فوق می بایست بدانیم که چه ماشین آلاتی در خط تولید فعالیت دارند تا با استفاده از مشخصات فنی ماشین آلات، بتوانیم سیستم های یاد شده را طراحی نماییم. نتیجه طراحی و محاسبات مربوط به طرح و توسعه کارخانه هنر چوب ارژن برای تولید مبلمان خانگی و مبلمان اداری حاکی از آن است که با توجه به کلیه تاسیسات مستقردر کارخانه، میزان برق مصرفی برابر با 357 آمپر می باشد. همچنین ظرفیت مکنده پوشال متناسب برای خط تولید برابر با 40000 مترمکعب در ساعت بوده و ظرفیت هوادهی دستگاه کمپرسور هوا نیز می بایست برابر با 40000 مترمکعب در ساعت تعبیه گردد. نتایج بدست آمده متاثر از فاکتورهایی می باشند که در این مطالعه روش استخراج هر یک مدنظر قرار گرفته است.

تصمیم به جایگزینی یک ماشین کشاورزی مستعمل با ماشین مشابه نو، از جمله موارد مهم درامر مدیریت ماشینهای کشاورزی است. عملکرد مناسب و اتخاذ تصمیم صحیح در این رابطه، سبب انجام به موقع و با کیفیت عملیات کشاورزی و به تبع آن کاهشی چشمگیر درهزینه های تولید و افزایش درآمد حاصله می شود. در همین راستا، مطالعه ای به منظور تعیین عمر اقتصادی (سن جایگزینی) 36 دستگاه تراکتور کشاورزی در سه مدل مختلف شامل تراکتورهای مسی فرگوسن 285، جاندیر 3140 و جاندیر 4955 در شرکت زراعی دشت ناز مازندران انجام پذیرفت. با توجه به قیمت اولیه تراکتورها، میزان سود سرمایه و استهلاک سالانه برای هر مدل تراکتور محاسبه شد و همراه با هزینه های سالانه تعمیر و نگهداری آنها، در تعیین عمر اقتصادی تراکتورها مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، عمر اقتصادی ماشین (سن جایگزینی بهینه)، برای هر مدل تراکتور برآورد گردید. نتایج بیانگر آن بودند که در بین سه مدل تراکتور تحت مطالعه، عمر مفید برآورد شده برای تراکتور جاندیر 4955 و تراکتور مسی فرگوسن 285 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار می باشد.