این مقاله جستاری است درباره سودای جاودانگی انسان. نویسنده، با اشاره به اسطوره ها و افسانه ها و آرا صاحب نظران، به بررسی این نکته می پردازد که مراد از جستجوی نامیرایی کدام است: مانایی تن یا جاودانگی جان که با عشق، خلاقیت، خرد و هنر به دست می آید؟ برای پاسخ به این پرسش ها، نویسنده به بررسی آثاری چون گیل گمش، ضیافت، اسطوره های اسکاندیناویایی و شماری از آثار ایرانی می پردازد. پس از آن، نویسنده با نگاهی تفصیلی به نمایشنامه بر سر چاه شاهین و اسطوره اسکاندیناویانی اودین دو نمونه از تلاش برای مانایی را بررسی می کند: اولی به عنوان نمونه تلاشی بیهوده برای مانایی تن و دیگری جستجویی روحانی برای مانایی جان که در قالب عشق و آفرینندگی شدنی است.