دستور نویسان سنتی و زبان شناسان نوین هر کدام در مسیری متفاوت مفهوم وجهیت را توصیف نموده اند، با همه تفاوت هایی که در روش دو گروه وجود دارد، در یک موضوع اشتراک دارند و آن این که برای بررسی موضوع وجهیت فقط به ساختار دستوری و روساخت زبان توجه کرده اند. هرچند گروهی فقط به بعد معنایی و گروهی تنها به تلاش برای دستوری کردن مفاهیم وجهیت پرداخته اند اما توجه چندانی به بافت کلام و تاثیر آن بر وجهیت در سطح جمله و زیر جمله ننموده اند. هدف این تحقیق تاکید بر این نکته است که بافت کلام با همه تغییرات و تطورات زبان در ادوار و مکتب های مختلف همیشه و آن هم به صورت غیر واژگانی و نادستورمند اثرگذار است. پس شناخت همه ابعاد وجه در کلام مستلزم شناخت بافت کلام مورد نظر است.