این مقاله تلاش دارد با روشی توصیفی تحلیلی، رویکرد سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به مطالعات میان رشته ای را در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی کند. پژوهش حاضر ضمن بیان برنامه ها و سیاست های سازمان مزبور در عرصه آموزش عالی، سیر تحول میان رشته ای گرایی به فرارشته ای گرایی را در مطالعات و پژوهش های این سازمان به بحث می گذارد و پس از بررسی دقیق و ژرف نگری درباره دلایل گرایش آن به مطالعات فرارشته ای، شاخص های گذار از میان رشته ای گرایی ساختاری به فرارشته ای گرایی رفتاری و موانع فراروی آن را تجزیه و تحلیل می کند.مقاله با این نتیجه گیری به پایان می رسد که این سازمان گذار از میان رشته ای گرایی ساختاری به فرارشته ای گرایی رفتاری را مبنای سیاست گذاری و جهت گیری آموزشی و پژوهشی خود در عرصه آموزش عالی قرار داده است؛ به گونه ای که ضمن بالا بردن توانمندی ها، نوآوری ها، مهارت ها و خلاقیت های دانشجویان و افزایش درک عینی آنان از اوضاع و نیازهای اجتماعی و شغلی، زمینه های حضور موفق و سازنده دانش پژوهان در بازار کار حرف های و پاسخگویی موثر آنان به نیازهای جامعه خود را فراهم آورد.