آگاهی از نوع عمل ژنهای کنترل کننده صفات در روشهای اصلاح ژنتیکی جمعیتهای گیاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور به دست آوردن بهترین مدل ژنتیکی برای صفات مختلف تحت شرایط تنش خشکی در گندم آزمایش تجزیه میانگین نسلها با استفاده از نسلهای والدینی (P2 , P1)، و نسلهای F1، F2، BC1 و BC2 انجام گرفت. این آزمایش در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. صفات مورد بررسی در این آزمایش عبارت بودند از: تعداد سنبله، ارتفاع بوته، طول پدانکل، طول سنبله، طول ریشک، تعداد دانه در سنبله، وزن سنبله، عملکرد دانه تک بوته و وزن 100 دانه. برای تجزیه میانگین نسلها از مدل مدر و جینکز استفاده شد. عدم تطابق مدل ساده افزایشی- غالبیت برای توجیه کنترل ژنتیکی تمام صفات ملاحظه شد و مشخص گردید که مکانهای ژنی کنترل کننده صفات مورد مطالعه به طور مستقل عمل نکرده و بین آنها اثرات متقابل غیرآللی (اپیستازی) وجود دارد. توزیع صفات مورد مطالعه در جمعیتهای F2 و بک کراس پیوسته بود و این پیوستگی دلالت بر توارث پلی ژنیک درصفات مورد بررسی دارد. در این مطالعه مدل افزایشی ـ غالبیت در تمام موارد مدل مناسبی نبوده و در اکثر موارد همه اجزای مدل بسیار معنی دار و به طور کلی اثرات اپی ستاتیک دارای اهمیت بودند. درجه غالبیت برای اغلب صفات مقدار نسبتا بالایی (بزرگتر از یک) بوده و نشانگر وجود فوق غالبیت در نتاج F1 برای این صفات بوده است.