تحقیقات روانشناختی
سال:1389 | دوره:2 | شماره:7 |تعداد مقالات:9

هدف پژوهش حاضر، بررسی تحول تئوری ذهن در دانش آموزان عادی و پرخاشگر دوره راهنمایی و مقایسه عملکرد دختران و پسران در تکالیف تئوری ذهن بود. برای انجام آن 600 نفر (300 نفر دختر و 300 نفر پسر) از دانش آموزان پایه های اول، دوم و سوم راهنمایی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت انتخاب افراد پرخاشگر از مقیاس پرخاشگری گزینش همسالان کریک و گروت پیتر (1995) و ملاکهای پرخاشگری مبتنی بر چهارمین راهنمای تجدید نظر شده تشخیصی و آماری اختلالات روانی (2003) استفاده به عمل آمد. همچنین، برای سنجش تئوری ذهن از آزمون پیشرفته تئوری ذهن هپی (1994) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای مختلف آمار توصیفی، آزمون تحلیل واریانس دو طرفه، آزمون t و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج نشان می دهد عملکرد دانش آموزان عادی در تکالیف تئوری ذهن با عملکرد دانش آموزان پرخاشگر تفاوت معنادار دارد، به طوری که عملکرد دانش آموزان عادی در تکالیف تئوری ذهن بالاتر از عملکرد دانش آموزان پرخاشگر است. در هر دو گروه پرخاشگر و عادی، روند تحول تئوری ذهن با توجه به سن و پایه تحصیلی صعودی است. افزون بر آن، عملکرد گروهها در تکالیف تئوری ذهن با جنسیت ارتباط نداشت و تعامل جنسیت و پایه تحصیلی معنادار نبود.

در پژوهش حاضر با هدف مدل یابی احساس تنهایی بر پایه ساختار بهزیستی معنوی، خودکارآمدی و رضایت از زندگی 611 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به مقیاس احساس تنهایی (1387)، مقیاس بهزیستی معنوی (1386)، مقیاس خودکارآمدی (1385) و مقیاس رضایت از زندگی (1389) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد بهزیستی معنوی بر احساس تنهایی اثر مستقیم منفی معنادار و از طریق تاثیر بر رضایت از زندگی و خودکارآمدی اثر غیر مستقیم منفی معنادار دارد. خودکارآمدی علاوه بر اثر مستقیم منفی معنادار، ازطریق تاثیر بر رضایت از زندگی اثر غیر مستقیم و معناداری بر احساس تنهایی دارد.اثر مستقیم رضایت از زندگی بر احساس تنهایی منفی و معنادار است. افزون بر آن، عامل جنسیت نقش تعاملی در مدل احساس تنهایی برپایه ساختار بهزیستی معنوی، خودکارآمدی و رضایت از زندگی ندارد.

در این پژوهش عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی مقیاس مشکلات رفتاری آزمون مقیاس های رفتاری پیش دبستانی و مهدکودک بررسی شده است. یک گروه نمونه با حجم 402 نفر ازطریق نمونه برداری تصادفی مرحله ای انتخاب شد. مقیاس مشکلات رفتاری بر پایه طیف لیکرت 4 درجه ای نمره گذاری شده، شامل 42 سوال است که پس از اجرای تحلیل عاملی هیچ یک از سوال ها حذف نشد و ضریب اعتبار آن از طریق فرمول کلی ضریب آلفای کرونباخ 0.922 به دست آمد. برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از آن نشان می دهد 6 عامل استخراج شده، 46.2 درصد کل واریانس متغیرهارا تبیین می کند. 6 عامل مشتمل بر مشکلات توجه/ بیش فعالی، اجتماع ستیز/ پرخاشگر، انزوای اجتماعی، خودمحوری، حساسیت، اضطراب/ مشکلات جسمانی است. درنهایت، دو نوع نرم درصدی و نرم مقوله ای برای این مقیاس تهیه شد.

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی معتادین مرد سم زدایی شده ساکن در شهر اصفهان بود. از جامعه مورد بررسی مشتمل بر تمامی مردان 45-20 ساله معتاد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان 24 نفر نمونه در دسترس، بطور تصادفی به دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در مدت 10 جلسه 2 ساعته (هفته ای یک مرتبه) از برنامه روان درمانی حمایتی بهره مندگردیدند. گروه نمونه، پرسشنامه 31 سوالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. این پرسشنامه شش زیرمقیاس (سلامت جسمانی، روانشناختی، استقلال، روابط اجتماعی، محیط و باورهای فرد) دارد و اعتبار آن از طریق تست - تست مجدد (با فاصله زمانی یک ماه) 0.70 تا 0.80 و ضریب همسبتگی درونی آن با روش آلفای کرونباخ 0.63 تا 0.81 برآورد شده است. روش آماری به کار گرفته شده تحلیل کوواریانس یک طرفه در دو گروه آزمایش و کنترل (در مراحل پیش آزمون و پس آزمون) می باشد. یافته ها نشان می دهد برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود عوامل کلی کیفیت زندگی و سلامت معتادین مرد سم زدایی شده تاثیر دارد (P<0.01). این برنامه بر بهبود عوامل مختلف سلامت (جسمانی، روانشناختی، استقلال، محیط و باورهای فردی گروه نمونه تحقیق) نیزموثر است.

هدف از پژوهش حاضر مقایسه توانایی ذهن در پایه های تحصیلی دانش آموزان پرخاشگر بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری مشتمل بر تمامی دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی بود که از میان آن ها 152 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون پیشرفته تئوری ذهن (هپی، 1994)، مقیاس گزینش همسالان (کریک و گروتپیتر، 1995) و زیر مقیاس واژه های هوشی وکسلر برای کودکان (1969) بود. داده های حاصل با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهداز لحاظ تئوری ذهن دانش آموزان پایه های مختلف با رفتارهای پرخاشگر ارتباطی، آشکار و جامعه پسند تفاوت وجود دارد. در دختران و پسران در تئوری ذهن تفاوت معنادار مشاهده نشدو تئوری ذهن دانش آموزان در پایه پنجم بالاتر است.

هدف این پژوهش بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی ونرم یابی پرسشنامه تدریس خلاقانه (جان چاو هنگ و دیگران، 2003) بود. بدین منظور تعداد 401 نفر (115 نفر مرد، 239 نفر زن و 47 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) از مدرسان آموزشگاههای شهر تهران پرسشنامه تدریس خلاقانه را که شامل 45 گویه است و با مقیاس 4 امتیازی (کاملا موافقم تا کاملا مخالفم) نمره گذاری می شود، تکمیل کردند. نتایج نشان داد، ضریب اعتبار پرسشنامه از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ 0.895 است. نتایج تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان داد که پرسشنامه از هشت عامل اشباع شده است که بر روی هم 47.7 درصد کل واریانس را تبیین می کند که شامل طرز تفکر، عامل محیطی، تعهد به تدریس، عامل خانواده، ویژگی های فردی، اعتقاد در مورد تدریس، تلاش فردی وانگیزه است. برای روایی همگرا، همبستگی بین مقیاس خلاقیت وپرسشنامه تدریس خلاقاته مورد بررسی قرار گرفت و ضریب همبستگی بین این دو پرسشنامه برابر 0.374 بدست آمد. در نهایت نرم مقوله ای نیز تهیه گردید.

میزان بهره هوشی افراد دیر آموز حداقل یک انحراف معیار پایین تر از میانگین هوش افراد جامعه است، اگرچه افرادی که در محدوده هوشی 70 85 قرار گرفته اند، به عنوان افراد عادی و فاقد عقب ماندگی ذهنی در نظر گرفته شده اند، ولی همین وضعیت هوشی در کودکان و دانش آموزان مدارس ابتدایی، راهنمایی و اول دبیرستانی ها می تواند موجبات افت تحصیل را به دنبال داشته باشد.این مقاله به مشکلات دانش آموزان دیرآموز در مدارس عادی اشاره دارد در آن تلاش می شود علاوه بر بیان وضعیت درسی و مشکلات عاطفی این گروه، توصیه هایی به معلمان و دبیران آموزش و پرورش عادی ارائه شود.

در پژوهش حاضر تاثیر آموزش نقاشی به روشهای آزاد، انتخاب موضوعی و تکمیلی بر افزایش خلاقیت کودکان بررسی شده است. تعداد 60 کودک پیش دبستانی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش گواه قرار گرفتند. به منظور اندازه گیری خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت تورنس (1974) بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه نشان می دهد آموزش نقاشی به روش آزاد منجر به افزایش سیالی، ابتکار، بسط می گردد، اما در انعطاف پذیری تاثیری نداشته است. آموزش نقاشی از طریق انتخاب موضوعی در بالا بردن ابتکار، انعطاف پذیری و بسط موثر است اما بر سیالی بی تاثیر است. از طرفی دیگر آموزش نقاشی به روش تکمیلی منجر به افزایش خلاقیت نمی شود. در نهایت، یافته های حاصل از پژوهش حاضر براثر بخشی نقاشی به روش آزاد و انتخاب موضوعی بر افزایش خلاقیت کودکان پیش دبستانی صحه گذاشت.

فوتبال رسانه ای از نظر علم نشانه شناسی به عنوان مجموعه ای از علائم با تاکید بر زیر مجموعه های مختلف نشانه ها (لباسهای بازیکنان و...) بر هیجانهای حادثه تاکید دارد.از نظر روانشناسی اجتماعی، پدیده های روانی – اجتماعی محصول کنش های متقابل میان مردم و رسانه هاست که به صورت یک تولید اجتماعی آشکار می شود. برخی از حکومت ها از فوتبال به عنوان وسیله ای در جهت امیال سیاسی و تقویت ملی استفاده می کنند و از طریق رسانه های جمعی در روان و فکر انسان رسوخ کرده و بدین ترتیب فرهنگ سلطه آنان آرام و پنهان در ذهن انسان عمل می کند به گونه ای که انسان واقعیت موجود را حقیقت مطلوب می پندارد.پدیده روانی اجتماعی رسانه ای گهگاه با وانمایی های غیر واقعبیانه می تواند دغدغه ها و چالش های گوناگونی در جوامع ایجاد کند و از این طریق انسجام اجتماعی در خطر جدی قرارمی گیرد. از فوتبال رسانه ای می آموزیم که باید خود را برای کار و تلاش در جامعه بوروکراتیک که بیشتر شبیه به یک اتحاد بزرگ بین المللی است آماده کنیم. هدف از ادامه مقاله حاضر این است که زبان رسانه ای جامعه، واقع گرایانه نیست و بیشتر فانتزی و تخیل گرایانه و عامه پسند به شمار می رود.