مدیریت کسب و کار
سال:1388 | دوره:1 | شماره:3 |تعداد مقالات:7

ارزیابی درماندگی مالی شرکت ها بسیار حائز اهمیت است زیرا شکست شرکت هزینه های مستقیم و غیر مستقیم بسیاری را برای ذی نفعان آن به همراه دارد. از این رو، استفاده از نسبت های مالی برای بررسی میزان درماندگی مالی شرکت ها همیشه مورد توجه اعتبار دهندگان، سهامداران و تحلیل گران مالی بوده است. ارزیابی و پیش بینی به موقع و صحیح می تواند عوامل تصمیم گیری را دریافتن بهترین راه حل و پیشگیری از درماندگی مالی یاری نماید. تاکنون از مدل های گوناگونی برای ارزیابی مالی استفاده شده است. مدل های به کار گرفته شده در این زمینه کاربرد بسیار زیادی در تصمیمات فعالان بازار مالی دارد. همواره سعی شده است تا دقت پیش بینی و ارزیابی این مدل ها با استفاده از روش های پیشرفته تر بهبود یابد.هدف اصلی این پژوهش بررسی تطبیقی کارایی استفاده از مدل های جمعی تحلیل پوشش داده (DEA) و رگرسیون لجستیک (LR) در بررسی میزان درماندگی مالی شرکت ها است. ضمنا کارآیی مدل DEA و مدل رگرسیون لجستیک (LR) در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدل رگرسیون لجستیک نسبت به مدل جمعی روش تحلیل پوششی داده ها در ارزیابی میزان درماندگی مالی درون نمونه یی به طور معناداری بهتر عمل کرده است.

دستیابی به جایگاه اول اقتصادی منطقه، به گونه ای که در سند چشم انداز بیست ساله ایران آمده است، نیازمند ایجاد بسترهای لازم برای رسیدن به این مقصود است. یکی مهمترین بسترها برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، مقوله آزادی کسب و کار و به عبارتی فضای مناسب کسب و کار کشورها است.در این مقاله با به کارگیری داده های سالانه موسسه Doing Business وابسته به بانک جهانی و با استفاده از برنامه ریزی آرمانی، ابتدا به ترسیم نقطه آرمانی فضای کسب و کار در منطقه مورد نظر سند چشم انداز بیست ساله ایران پرداخته و شکاف موجود میان وضعیت حاضر کشور با وضعیت آرمانی ترسیم شده در هر یک از شاخص ها و زیر شاخص ها را تعیین کرده و سپس با استفاده از تکنیک آنتروپی، شاخص های فضای کسب و کار را بر اساس اهمیت هر یک از آنها در منطقه، اولویت بندی نموده ایم تا در نهایت به عنوان یک Action Plan پیش روی متصدیان عالی رتبه کشور قرار گیرد و با بهبود فضای کسب و کار گام های بلندی در راستای فتح قله اقتصادی منطقه و دستیابی به اهداف اقتصادی مندرج در سند چشم انداز بیست ساله، برداشته شود.

توسعه شگفت انگیز فن آوری اطلاعات و گسترش آن به بازارهای پولی و بانکی جهانی علاوه بر تسهیل امور مشتریان بانک ها، روش های جاری بانکداری را نیز متحول و دگرگون ساخته است. با رشد روزافزون معاملات تجارت الکترونیک در سطح جهان و نیاز تجارت به حضور بانک ها برای نقل و انتقال منابع مالی، بانکداری الکترونیک به عنوان بخش تفکیک ناپذیر از تجارت الکترونیک و دارای نقش اساسی در اجرای آن است. سیستم بانکداری الکترونیک یکی از بازارهای ضرور برای تحقق و گسترش تجارت الکترونیک است که همگام با سیستم های پولی و مالی جهانی عمل و فعالیت های مربوط به تجارت الکترونیک را تسهیل می کند. در حقیقت می توان گفت که بدون بانکداری الکترونیک، تجارت الکترونیک نیز محقق نخواهد شد.این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه بانکداری الکترونیک و نیز رتبه بندی از عوامل با استفاده از روش تحقیق «توصیفی- پیمایشی» بر روی یک نمونه 98 نفره از جامعه آماری تحقیق انجام گرفته که مدیران، کارشناسان، متخصصان و صاحب نظران امور بانکی و آشنا به مفاهیم بانکداری الکترونیک را در بر می گیرد و با به کارگیری روش های آماری توصیفی و استنباطی به بررسی عوامل موثر بر توسعه و گسترش بانکداری الکترونیک در بانک سپه ایران پرداخته شده است. در این تحقیق اثر متغیرهای مستقل مربوط به عوامل اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، فنی و زیرساخت های اساسی و حقوقی، بر روی توسعه بانکداری الکترونیک در بانک سپه (به عنوان متغیر وابسته) مورد بررسی قرار گرفت.یافته های این تحقیق مبین تاثیرگذاری عوامل چهارگانه یاد شده بر توسعه و گسترش خدمات بانکداری الکترونیک (اینترنتی) است. بدین معنا که تمرکز بر روی برطرف نمودن موانع مربوط به عوامل چهارگانه می تواند به افزایش توسعه یافتگی خدمات رسانی در بخش بانکداری الکترونیک منجر شود.

تعهد سازمانی و بهره وری و کارایی یکی از مهمترین مباحث مدیریت سازمان به طور خاص و یکی از مهمترین مسائل مطرح در حیات اجتماعی- اقتصادی کشورهای در حال توسعه به طور کلی است. از جمله عوامل مهمی که می تواند در افزایش این تعهد موثر واقع شود، شادکامی و خشونت زندگی است. این تحقیق به دنبال بررسی رابطه تعهد و شادکامی مدیران، مورد پژوهشی دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار است که خود، به علت نو پا بودن مورد مطالعه، یک ضرورت مضاعف پیدا می کند و به طور کلی سنجش و شناخت تعهد سازمانی و رابطه آن با شادکامی در جهت حفظ و تقویت میزان رضایت مندی و در نتیجه افزایش بهره وری کارکنان و استادان می تواند از اهمیت خاص برخوردار باشد. برای مدیران و مسوولان دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار نیز اهمیت نشاط و شادکامی بیش از پیش مشخص شده است و با افزایش اطلاعات موجود، راه برای برنامه ریزی های علمی تر برای بهبود دو متغیر مهم شادکامی و تعهد سازمانی در دانشگاه آزاد بارزتر می شود. هدف اصلی تحقیق تعیین رابطه بین شادکامی (و ابعاد آن) با تعهد سازمانی (و ابعاد آن) در مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار است. فرضیه اصلی تحقیق نیز عبارت از این است که «بین تعهد سازمانی مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار و شادکامی آنها رابطه معنی دار وجود دارد.» فرضیه های فرعی تحقیق نیز با توجه به ابعاد متغیرها، در متن مقاله ارائه شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی است و گردآوردی داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه اطلاعات انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معنی داری بین متغیرهای تعهد سازمانی و شادکامی به طور کلی و بالاخص بین احساس خوشی و احساس کارآمدی و تعهد سازمانی وجود دارد. سایر ابعاد شادکامی رابطه معنی داری را نشان نمی دهد.

با محوریت دانش و خردگرایی انسان و بهره گیری از تکنولوژی اطلاعات در جهت بهره برداری مطلوب تر از اندیشه و خرد و سپردن امور تکراری و غیر خلاق به ماشین و مالا آزادسازی مهارت های انسان و افزایش کارآیی سازمان ها در دهه های اخیر فن آوری اطلاعات محور توسعه جوامع و سازمان ها قرار گرفته است. از آنجا که امروزه فن آوری اطلاعات به شدت مطرح است، بنابراین طراحی ساختار آن نیازمند ژرف اندیشی و تامل و بررسی مدل های موجود در سازمان های مختلف و ارائه مدلی مناسب برای کارآیی هرچه بیشتر آن است. فن آوری اطلاعات حاصل تلاقی روزافزون پدیده الکترونیک، پردازش داده ها و توسعه ارتباطات و مخابرات است و از میان رفتن فاصله ها و در کنار هم قرار گرفتن کامپیوترها و کاربران و همچنین مکانیزه شدن سیستم های ارتباطی و افزایش ظرفیت های انتقال داده ها را می طلبد. این امر تمرکززدایی و ایجاد ابر شاهراه و افزایش سرعت و کیفیت تصمیم گیری و مدیریت کارا را فراهم ساخته است. در سازمان ها تغییرات بنیادین در کلیه زمینه ها با به کارگیری فن آوری اطلاعات میسر است. دنیای امروزه همان گونه که بدون صنعت برق متصور نیست، بدون فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز تصور آن غیرممکن است.

شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران طی سال های 1382 و 1383 نسبت به برون سپاری برخی از وظایف و فعالیت های خود اقدام و پیرو این تصمیم 8000 نفر از کارکنان خود را در قالب بازنشستگی زودرس، بازخرید، برکناری و ... تعدیل می کند. با این اقدام مدیران پس از گذشت مدت زمانی متوجه افت عملکرد کارکنان بر می آیند. این پژوهش با توجه به هدف، از نوع کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها، از نوع «علی پس از وقوع» است. در این پژوهش با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته که حاوی 20 سوالدر مقیاس لیکرت است به بررسی دیدگاه مدیران و کارشناسان درباره تاثیر اجرای طرح بر عملکرد کارکنان پرداخت شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان دارای مدرک تحصیلی حداقل لیسانس در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی است که تعداد آنها در طی بازه زمانی تحقیق 520 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول جوامع محدود 82 نفر برآورده شده است و برای تحلیل داده های تحقیق نیز از آزمون کولموگروف- اسمیرنف و t تک نمونه ای و نمونه های مستقل استفاده شده است که در نهایت با مقایسه دیدگاه مدیران و کارشناسان مشخص شد که بین اجرای طرح تعدیل نیروی انسانس و عملکرد کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که طرح تعدیل موجب بهبود عملکرد کاری کارکنان نشده است.

با توجه به این که مدل های مدیریت دانش بیشتر در سازمان ها و شرکت های صنعتی، آموزشی و خصوصی ارائه شده است و مدل خاصی برای سازمان های غیر دولتی (NGO) وجود نداشت. هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی جهت پیاده سازی مدیریت دانش در اینگونه سازمان ها با مورد پژوهش در کمیته امداد خمینی (ره) است، تا سازمان مورد مطالعه بتواند بر اساس آن گام های اولیه را در جهت تبدیل شدن به سازمان دانش محور بردارد. ضمنا اهداف فرعی دیگری نیز برای این پژوهش در نظر گرفته شده است. بررسی روابط مولفه های چشم انداز، کار تیمی، ارتباطات باز، توانمندسازی کارکنان، تکنولوژی اطلاعات (متغیرهای مستقل) و پیاده سازی مدیریت دانش (متغیر وابسته) در کمیته امداد امام خمینی (ره) بر اساس مدل تحقیق تهیه شده از آن جمله است. ماهیت این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده های تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل بدنه مدیریتی دفتر مرکزی کمیته امداد امام (ره) به تعداد 162 نفر بوده است که از سطح رییس اداره به بالا را شامل می شود و برای افزایش دقت تحقیق و فراهم بودن امکان مراجعه به کل جامعه آماری و در دسترس بودن آنها از نمونه گیری استفاده نشده است. بر اساس یافته های تحقیق از بین پنج متغیر مستقل مدل، شامل: چشم انداز، ارتباطات باز، توانمندسازی کارکنان، کار تیمی و تکنولوژی اطلاعات و رابطه آن ها با استقرار (پیاده سازی) مدیریت دانش در کمیته امداد امام (ره) بین سه متغیر اول و مدیریت دانش رابطه معناداری وجود دارد و بین دو متغیر دیگر رابطه معنی داری وجود ندارد و مدیران سازمان مورد مطالعه سه متغیر اول را در پیاده سازی مدیریت دانش موثر دانسته اند.