در عصر هولوسن، با وجود افزایش پایداری اقلیمی نسبت به عصر آخرین یخبندان، اما تغییرات اقلیمی ناگهانی و شدیدی، به طور مکرّر و دوره ای، در مقیاس های جهانی و منطقه ای رخ داده اند؛ به طوری که بر فرهنگ و شیوه ی زندگی جوامع انسانی تأثیر گذاشته است. واکنش های انسانی مؤثر به این رویدادهای اقلیمی، همیشه از طریق سازگاری و یا مهاجرت ممکن بوده است. دوره های سرمایش و گرمایش که با پیامدهای طبیعی همچون: خشک سالی های شدید، توفان های گرد و غبار، امواج گرما و سرما، بارش های حدّی و وقوع سیل های سهمگین همراه بوده اند، به دلیل تخریب و کاهش محصولات کشاورزی، بروز قحطی، درگیری های اجتماعی، مهاجرت های گسترده، آوارگی، شیوع امراض کشنده و افزایش مرگ ومیر، بر روی سلامتی جسم و روان انسان ها نیز تأثیرات قابل ملاحظه ای داشته اند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که تغییرات اقلیمی ناگهانی و شدید هولوسن چگونه باعث تضعیف و اضمحلال فرهنگ های پیش از تاریخی منطقه ی فرهنگی شمال ایرانِ مرکزی شده اند؟ با توجه به این که مجموعه ی پیامدهای مذکور در جریان تغییر اقلیمی کنونی جهان (گرمایش زمین) در حال وقوع هستند و همچنین، از دوران تاریخی شواهد و مستنداتی در این خصوص، موجود است؛ این احتمال وجود دارد که فرهنگ های پیش از تاریخی نیز طی دوره های تغییر اقلیم به علل ذکر شده، دچار افول و فروپاشی شده باشند. بنابراین، این پژوهش به ارتباط احتمالی فرهنگ-اقلیم در منطقه ی فرهنگی شمال ایرانِ مرکزی طی هزاره های هفتم تا پنجم قبل ازمیلاد می پردازد. بر طبق مطالعات دیرین اقلیم شناختی و اطلاعات باستان شناختی، در این مدت، وقوع دست کم چهار تغییر اقلیمی مؤثر محتمل است که می توانستند معیشت ساکنان این منطقه را دچار چالش و اختلال کنند. احتمالاً در بخش اعظمی از دوره ی فرهنگی سیلک I شرایط اقلیمی خشکی حاکم بوده است، ولی در اواخر این دوره و همچنین، مرحله ی چشمه علی قدیم، اقلیم نسبتاً معتدل و مرطوبی حاکم شده است. به نظر می رسد، بین حدود 5300-5000 ق. م.، اولین دوره ی شکوفایی فرهنگی در شمال ایرانِ مرکزی رخ داده باشد، و دومین دوره ی پیشرفت، مربوط به مرحله ی چشمه علی جدید، بین حدود 4700-4400 ق. م. بوده است. در اواخر هزاره ی پنجم قبل ازمیلاد یک افول فرهنگی و کاهش تعداد استقرارها در بیشتر نواحی این منطقه دیده می شود که احتمالاً در ارتباط با وقوع یک دوره ی خشک اقلیمی بوده است.