کمتر کسی را می توان سراغ داشت که از دوران خوش کودکی سخن نگوید و تمایل به بازگشت به دوره کودکی اولیه را نداشته باشد. آیا واقعا دوران کودکی بسیار لذت بخش و شاد و شورانگیز است که باعث می شود انسان در هر مرحله از زندگی به آن فکر کند، یا انسان برای رهایی از دوران یکنواخت زندگی و جداشدن از دنیای پرهیاهو و پر از تنش، دوران کودکی را آرام می یابد و بازگشت به آن را آرزو می کند، و یا این که انسان وقتی در سراشیبی نیمه دوم زندگی قرار می گیرد مشاهده اضمحلال تدریجا فزاینده سازمان یافتگی روانی و جسمانی به طور ناهشیار در او میل به بازگشت به دوران کودکی را با شدت بیشتری زنده می کند؟...