| Year:2021 | دوره:7 |Papers Count:24

هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد کفایت اجتماعی و سبک های اسنادی با اضطراب امتحان در دانش آموزان بوده است. روش تحقیق حاضر به دلیل بررسی وضع موجود متغیرهای تحقیق و روابط آن ها در جامعه، جزء تحقیقات توصیفی/ همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه منطقه چهار شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان، تعداد 200 نفر از این دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای مورد نظر از پرسشنامه های کفایت اجتماعی فلنر، سبک های اسنادی پیترسون و سلیگمن و اضطراب امتحان ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره بکار برده شد. یافته ها نشان داد: 1) بین سبک های اسنادی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2) بین ابعاد کفایت اجتماعی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد. 3) سبک های اسنادی (اسناد درونی/بیرونی) و ابعاد کفایت اجتماعی (مهارت شناختی، مهارت هیجانی و آمایه های انگیزشی) می تواند اضطراب امتحان در دانش آموزان را پیش بینی کند. نتیجه تحقیق حاضر می تواند اشارات کاربردی برای دست اندرکاران امر آموزش و پرورش و خانواده ها داشته باشد.

مقدمه: اختلالات اضطرابی از جمله شایعترین اختلالاتی هستند که در کودکان و نوجوانان دارای شیوع 9/1 تا 4/7 درصد در سراسر جهان می باشد. اختلال اضطراب اجتماعی دارای ترس شدید و پایدار از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی و اجتناب زیاد از این موقعیت هاست. تحقیقات نشان داده اند که هیجان ها و توانمندی های شناختی نقش مهمی در این اختلال دارند. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه دارای طرح توصیفی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر شهر مشهد بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه این مطالعه شامل 254 دانش آموز دختر بین12 تا 18 سال بود. برای این پژوهش از آزمون چشم ها، آزمون طرحواره هیجانی لیهی و آزمون اضطراب اجتماعی لاجرسا استفاده گردید. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار spss و آزمون رگرسیون چندگانه صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که تئوری ذهن و طرحواره های هیجانی می توانند تا 66 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت تئوری ذهن و طرحواره های هیجانی در اختلال اضطراب اجتماعی، میتوان از این مولفه ها برای پیشگیری و درمان این اختلال کمک گرفت.

هدف این پژوهش بررسی رابطه تصور از خدا و نشاط ذهنی کارمندان بود، جامعه آماری شامل تمامی کارمندان شهرداری شهرستان کاشان بود که 121 نفر (کارمندان منطقه دو) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس نشاط ذهنی رایان و فردریک (1997) و پرسشنامه تصور از خداRSI) ) استفاده استفاده گردید، پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود، در راستای تحلیل های توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در راستای تحلیل های استنباطی و آزمون فرضیه های تحقیق نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. محاسبات آماری با نرم افزار آماری SPSS نسخه (22) انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین تصور مثبت از خدا و نشاط ذهنی از نظر آماری معنی دار است بدین معنی که با افزایش نمره تصور مثبت از خدا، نمره نشاط ذهنی نیز افزایش می یابد و بالعکس، رابطه بین تصور منفی از خدا و نشاط ذهنی از نظر آماری معنی دار ولی معکوس است بدین معنی که با افزایش نمره تصور منفی از خدا، نمره نشاط ذهنی کاهش می یابد و بالعکس.

اخلاق گرایی در روابط عمومی مدرن به یک اصل اساسی تبدیل شده است. تعدادی از کارگزاران روابط عمومی با مطرح کردن موضوع مسئولیت های اجتماعی سعی دارند تا نقش اخلاقی روابط عمومی را از این منظر دنبال نمایند. در واقع باید گفت اخلاق گرایی بسیار بسیط تر از مسئولیت های اجتماعی است. اخلاق باید در ارتباطات و تعاملات با مشتریان و ذی نفعان و در بین کارکنان روابط عمومی همزمان پیگیری شود. اخلاق گرایی ریشه در حیات اجتماعی انسان دارد. شالوده و اساس همه ادیان آسمانی بازخوردی از اخلاق است که شرافت و کرامت انسان را ارزش می نهد. دوران نوسازی و مدرنیته با الهام از تفکر زایای صنعتی و پس زمینه مادی گرایانه تلاش دارد تا اخلاق را به استحاله بکشاند دراین شرایط حوزه ارتباطات و روابط عمومی، آماج ترکش های هژمونی سرمایه داری قرار گرفته و در بستر نامتقارن اجتماعی که بین عناصر شر و خیر مردد مانده؛ فایده گرایی می رود تا صورت های اخلاقی را به محاق بکشاند. این نوشتار قصد داشته با تکیه بر رویکردهای اخلاق گرایانه اندیشمندان و فیلسوفان فضیلت خواه همچون ارسطو، کانت، هگل، دکارت، روسو، راولز و هابرماس به بررسی روش های کاربست عملی اخلاق در روابط عمومی پرداخته و راهکارهایی برای تسری کدهای اخلاقی در روابط عمومی ارائه دهد.

یکی از متغیرهای مهمی که منجر به درگیری تحصیلی می شود، جو عاطفی موجود در خانواده است. هدف از پزوهش حاضر بررسی رابطه ی ادراک از جو عاطفی خانواده با درگیری تحصیلی بود. روابط خانوادگی بر نحوه ی پردازش اطلاعات و سازگاری آموزش مشخص کردند که وجود روابط بین والدینی نا ایمن به طور غیر مستقیم با پیشرفت تحصیلی ضعیف و پردازش منفی اطلاعات در وقایع استرس آور مرتبط با همسالان رابطه دارد که این وضعیت افزایش ناسازگاری کودک در طی یک دوره ی یکساله را پیش­ بینی می­ کند. بنابراین می توان گفت که جو عاطفی خانواده به عنوان پیشآیند سطح خانواده و همسالان، در فرآیند مقابله با ناملایمات تحصیلی و فرایند تنیدگی، در نظر گرفته می شود. پیشنهاد می شود در مشاوره تحصیلی متغیر ادراک دانش آموز/ دانشجو از جو عاطفی خانواده در نظر گرفته شود.

شیوع گسترده بیماری کووید-19، وضعیت اضطراری را برای پیشگیری از این بیماری در سراسر جهان اعمال کرده است. تعطیلی مدارس و قرنطینه خانگی از تمهیداتی است که سبک زندگی و سلامت جسمی و روانی کودکان و نوجوانان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی به وجود آمدن محرک های استرس زا در منزل مانند ترس از ابتلا به بیماری، کمبود ارتباط با همکلاسی ها، دوستان و معلمان، کمبود فضای مناسب در منزل و در مواردی مشکلات مالی واقتصادی والدین می تواند اثرات ماندگار بر سلامت روان کودکان و نوجوانان داشته باشد. این پژوهش با هدف مرور سیستماتیک پیامدهای روانشناختی اپیدمی کویید-19 در کودکان و نوجوانان انجام گردید. بدین صورت که یافته های پژوهشی از سال های 2020و2021میلادی در پایگاهای اطلاعاتی داخلی و خارجیPubMed, google schohar؛ Sid, Magiran Springer، Science direct, . باجستجوی کلید واژه های: سلامت روان، پیامدهای روان شناختی، کووید19، اضطراب، افسردگی، قرنظینه، کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت بر اساس معیارهای ورود از بین40مقاله ی مورد بررسی14مقاله وارد پژوهش گردید و نتایج طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. نتایج این مرور سیستماتیک، نشان داد که پیامدهای روانشناختی کووید-19 در کودکان و نوجوانان، در قالب اضطراب، استرس پس از سانحه، افسردگی، ناسازگاری و اعتیاد به اینترنت و پرخاشگری نمایان شده است. از آنجایی که این گروه سنی در معرض خطرات محیطی قرار دارند و سلامت جسمی و روانی و بهره وری آنها در زندگی آینده ریشه در سالهای کودکی دارد، توجه جدی و تلاش فراوان جهت جلوگیری از عواقب طولانی مدت تعطیلی مدارس و قرنطینه خانگی امری اجتناب ناپذیر است. پیشنهاد می شود علاوه بر کودکان و نوجوانان، به والدین و معلمان نیز راهبردهای مقابله با استرس و مهارت های تاب آوری نیز آموزش داده شود.

پیشینه و هدف: قتل های سریالی یکی از وحشتناک ترین جرائم بشری است که پدیده ای چند بعدی می باشد که در این تحقیق هدف از پژوهش بررسی روانشناختی قتل های سریالی بود. مواد و روش ها: روش انجام پژوهش عبارت بود از کتابخانه و روش مرور سیستماتیک، که در آن کلید واژگان قتل های سریالی، قتل های دسته جمعی به دو زبان فارسی و انگلیسی در موتور های جست و جوگر مانند science-direct. Scopus, springer انجام شد. و از تعداد کل 105 مقاله، 6 عدد برای جست و جوی نهایی و ورود به مطالعه انتخاب شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که اختلال شخصیت آنتی سوشال رایج ترین اختلال روانی در دسته اختلالات شخصیت و اختلال کنترل تکانه و اضطراب رایج ترین اختلال نوروز در میان قاتلان سریالی می باشد.

هر آموزش و پرورش از جمله مهمترین نهادها در هر کشوری است که می توان تغییر و تحولی عظیم به واسطه آن در کشور ایجاد نمود. حال آنکه باوجود اینکه دین در هر کشوری در ابعاد مختلف آن سایه افکنده است و بالاخص در کشور عزیزما دین مبین اسلام در مسائل و موارد گوناگون برنامه های مختلف دارد. روش تحقیق از نوع کتابخانه ای می باشد که با بهره گیری از منابع و کتب علمی در طول یک ماه به طول انجامید. ابتدا تاثیر دین در ابعاد مختلف جامعه و همچنین تربیت دینی که در حال حاضر در مدارس در سایه دین مبین اسلام اتفاق می افتد مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت به بررسی تاثیر دین بر نظام آموزشی یا به عبارت بهتر آموزش و پرورش پرداختیم. در نهایت مشخص گردید که دین در تمام لایه لایه جامعه رسوخ کرده است و آموزش و پرورش نیز از این امر مستثنی نیست. جوانان به جد به دین معتقدند و از ابعاد مختلف آن باخبرند اما در رفتار انان این دین قابل لمس و مشاهده نیست. مشخص گردید که بواسطه دین می توان دانش آموزان را در مسیر درست و علمی هدایت کرد و آنانی که در درس دچار تنبلی و بازیگوشی هستند را به کمک دین به مسیر کسب علم آورد.

مقدمه و هدف: شیوه های فرزند پروری یکی از متغیرهای اساسی در سلامت روان و پیشرفت تحصیلی فرزندان است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه میان شیوه های فرزند پروری با درگیری تحصیلی است. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع مروری و با استفاده از منابع کتابخانه ای بود. نتایج: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان میدهد که میان شیوه های فرزندپروری سهل-گیرانه و استبدادی با اختلال رفتاری و درگیری تحصیلی دانش آموزان رابطة مستقیم وجود دارد و میان شیوة فرزندپروری مقتدرانه با اختلال رفتاری دانش آموزان رابطة منفی و معنادار با پیشرفت تحصیلی وجود دارد. نتایج حاصل نشان داد مادران کودکان بهنجار نسبت به مادران کودکان دارای اختلال رفتاری بیشتر از شیوة مقتدرانه استفاده میکنند، همخوانی دارد. بر اساس یافته های پژوهش مبنی بر اینکه شیوه تربیتی والدین با پیشرفت تحصیلی و اختلال رفتاری دانش آموزان رابطه دارد، آموزش والدین درباره شیوه های فرزند پروری، میتواند به افزایش پیشرفت تحصیلی و کاهش اختلال رفتاری دانش آموزان یاری رساند. نتیجه گیری: شیوه فرزند پروری یکی از عناصر مهم در درگیری تحصیلی دانش آموزان و دانشجوها می باشد.

پنهان شده در تمام ذرات پیداتر از این شدن چگونه؟ در این مقاله تالیفی، هوش در پنج حوزه روانشناسی، ژنتیک، کوانتوم، فیزیک کیهانی و هستی شناسی مورد کاوش قرارگرفته است و حاصل تجزیه و تحلیل دهها نظریه علمی بوده و سعی شده است، هوش تا حد امکان علمی و منطقی و بدون پیش داوری تفسیر شود. مفاهیم هوش بازتعریف و پارادایم جدیدی از هوش به اندیشه درآمده است. چند میلیارد سال پیش بر اثر حادثه ای که هنوز علت آن را نمی دانیم، اولین نشانه های حیات بر روی زمین آغاز شد و در طی سه میلیارد سال، تکامل از یک تک سلول موجوداتی با آرایه های خیره کننده از پیچیدگی و زیبایی را خلق کرده است، بدون متفکر هوشمند امکان هستی هوشمند نبود اگر تصادف هم باشد تصادفی هوشمندانه بود. هستی در تعادل هوشیاری بسر می برد یعنی هوش بین تمام ذرات تقسیم شده است و از سوی دیگر این هوشیاری در تناسب با ناهشیار قرار دارد و هر فرآیندی که این تعادل را بهم بزند موجب آشفتگی و پریشانی می شود که نمونه بارز آن دستکاری ژنتیک انسان است، که موجب نقص در ناخودآگاه مشترک خواهد شد، زیرا هوش به شکل برهم کنش ترکیبی عمل می کند، یعنی یک طرف معادله هوش را بهم بزنی، نمیدانی آنسوی معادله چه اتفاقی خواهد افتاد. ذرات بنیادین خواص مشابهی با سلولهای بنیادین دارند ذرات بنیادین تا قبل از مشاهده در حالت بر هم نهی قرار دارند یعنی هیچ چیز در مورد وجود یا مکان آنها نمی توان گفت، سلولهای بنیادین هم تا قبل از تبدیل شدن به عضو نمیتوان پیش بینی کرد که میخواهند به چه اندامی تبدیل شوند. چهار نیروی بنیادین شناخته شده در طبیعت همگی در آغاز یکی بوده اند. همجوشی هسته ای که آغاز مهبانگ بود و دنیاها را ساخت بدون هوش ذرات امکان وجود نداشت، این هوش ذرات بود که در آن لحظه خاص به جای شکاف هسته ای راه سخت تر یعنی همجوشی هسته ای را برگزید زیرا در شرایط عادی ذرات میل به همجوشی ندارند و تحت شرایط خاص تن به همجوشی می دهند. براساس تفسیر کپنهاگی قبل از وجود هر پدیده باید ناظر آن وجود داشته باشد، بدون ناظر امکان وجود نیست. براستی فراناظر هوشمند هستی که بود؟ آن فراناظر در کجای هستی شاهد مهبانگ بود؟ آن هیچ هوشمند چه بود؟ در بی زمانی و بی مکانی، هستی هوشمند در کجا شکل گرفت؟ شاید تمام هستی هوش باشد؟ شاید ما فقط اندیشه ای باشیم در اندیشه متفکر هوشمند هستی؟ شاید ما هنوز به هستی درنیامده باشیم؟

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان مشکلات تحصیلی و ازدواج زودهنگام در کودکان با خودکشی می باشد. نتایج حاضر نشان می دهد که تعداد مطالعات مرتبط با این موضوع بسیار محدود است. اما تعداد معدودی مطالعات انجام شده نشان داده که بین 5-15 درصد کل خودکشی های کودکان سنین 6-16 ساله مرتبط با مشکلات تحصیلی بوده است. در این میان آمار دقیقی از خودکشی در کودکانی که زیر 16 سالگی ازدواج کردند در دسترس نیست. اما نتایج پژوهش ها نشان می دهد اکثریت خودکشی های زوجین زیر 16 سال مربوط به دخترانی می باشد که برخلاف میل خود و با اصرار خانواده ازدواج کرده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران علاوه بر بررسی مشکلات تحصیلی دانش آموزان و احتمال خودکشی، توجه بیشتری به رضایت ازدواج دختران زیر 16 سال نشان دهند.

مطالعات توسعه از دهه 1940، نخست در حوزه علوم اقتصادی و با تاسیس مکتب ساختاری توسعه اقتصادی در آمریکای لاتین مطرح شد. اما به مرور، این رشته از مطالعات در جامعه شناسی و علوم سیاسی نیز مورد توجه قرار گرفت و مکاتب نوسازی، وابستگی و نظام جهانی در دوره بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آمدند. اکنون همگان به این نتیجه رسیده اند که توسعه چیزی بیش از نوسازی و رشد اقتصادی است و گذشته از بهبود سطح مادی زندگی، عدالت اجتماعی، آزادی های سیاسی و بزرگداشت ارزش ها و سنت های بومی را هم دربر می گیرد. بر این اساس، تعاریف متاخر توسعه واجد وجوه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زندگی بشر می باشند و توسعه را در جامعیت آن مورد بررسی قرار می دهند. در این راستا، کشور ایران نیز به دنبال رسیدن به توسعه و رهایی از چالش های توسعه نیافتگی است و نظریات گوناگونی از جانب نظریه پردازان داخل کشور، به خصوص در حوزه علوم اجتماعی، در جهت شناخت پارامترهای موثر بر توسعه نیافتگی ارائه شده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی پارامترهای موثر بر توسعه نیافتگی ایران و رتبه بندی آنها تلاش دارد گام مثبتی جهت ایجاد شناخت و تلاش جهت رسیدن به توسعه ی ایران بردارد. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و نیز میدانی (پرسشنامه ای) بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون T-test انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که 40 پارامتر از منظر نظریه پردازان ساختارگرا، نظریه پردازان عوامل گرا و نیز نظریه پردازان تلفیق گرای ایرانی در توسعه نیافتگی ایران نقش دارند. در بین پارامترهای ساختارگرای موثر بر توسعه نیافتگی ایران، پارامترهای بازتولید استبداد، جامعه یک عقلی، ناامنی، در پارامترهای عوامل گرا، خلقیات چاپلوسانه، نخبه کشی، فرهنگ استبدادی، و در پارامترهای تلفیق گرایی، قوانین تمامیت خواه، شهروندان بی تفاوت و احزاب سفارشی اهمیت بیشتری در توسعه نیافتگی ایران دارا می باشند.

پیشینه و اهداف: کیفیت زندگی دانش آموزان یکی از مهم ترین فاکتورهای پیش بینی سلامت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان است بنابراین هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر کیفیت زندگی دانش آموزان بود. مواد و روش ها: این پژوهش از پژوهش های نیمه تجربی، طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود که جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستان مشکوه شهر مشهد در نیمسال دوم سال تحصیلی 1395-96 بودند. در این پژوهش بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 28نفر تعیین گردید که این نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش(14نفر) وکنترل(14نفر) تقسیم گردیدند و در دومرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی(Sf-36) پاسخ دادند و درنهایت داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد فرضیه پژوهش مورد تاًیید می باشد و آموزش مهارت حل مسئله بر کیفیت زندگی دانش آموزان دبیرستان تاًثیر دارد(p<0/05). نتیجه گیری: آموزش مهارت حل مسئله می توان جهت بهبود مشکلات دانش آموزان از جمله افزایش کیفیت زندگی آنها استفاده نمود.

در خانواده هایی که تحقیر، تهدید و سرزنش وجود دارد، ارتباط مناسب و توام با اعتماد در بین اعضا وجود ندارد، مرزهای بین اعضای خانواده روشن و واضح نیست، نقش ها و وظایف اعضاء متناسب با سطح رشدی آنها نیست، حل مسأله و مشکل به طور مناسب اتفاق نمی افتد، همراهی عاطفی وجود ندارد، و تعارض ها به طور مناسب حل و فصل نمی شود، عملکرد خانواده دچار مشکل است. عملکرد نامناسب خانواده و تعارض والد-نوجوان می تواند پیامدهای ناگواری برای نظام خانواده و اعضای آن داشته باشد که از جمله آن با توجه به نتیجه تحقیق حاضر تأثیر منفی آن بر پیشرفت تحصیلی فرزندان است. بنابراین، به دست اندرکاران امر آموزش و پرورش پیشنهاد می شود از طریق تشکیل جلسات آموزشی و مشاوره ای برای خانواده ها عملکرد آنها را ارتقاء دهند. این جلسات می تواند در خصوص نحوه برقرای ارتباط در خانواده، شیوه حل مسأله، شیوه برخورد با تعارض، نحوه بیان و ابراز احساسات و پاسخگویی عاطفی، همچنین ویژگی های دوران نوجوانی و تحولات این دوران و تأثیر این تغییرات بر روابط والد-نوجوان انجام گیرد. به والدین نیز پیشنهاد می شود در جهت بهبود عملکرد خانواده خود و حل تعارض از طریق پرداختن به روابط در خانواده و شرکت در جلسات راهنمایی و مشاوره و استفاده از منابع موجود در خصوص خانواده های موفق اقدام نمایند.

کریسپر نوعی تکنولوژی جدید ویرایش ژنتیکی است که می تواند به پیشرفت ژن درمانی کمک های زیادی بکند. تاکنون ژن درمانی از طریق تکنیک «انتقال ژن» (gene transfer) انجام شده است؛ به این صورت که یک ویروس بی گزند، نسخه ی سالمی از یک ژن را به سلول منتقل می کند تا جای ژن معیوب را که بیماری ایجاد کرده، بگیرد. اما در روش کریسپر کَس 9، دانشمندان می توانند مستقیما ژن معیوب را اصلاح کنند. آنها DNA معیوب را جدا کرده و به جای آن یک DNA سالم می گذارند. فناوری کریسپر ابزاری مانند قیچی برای برش و چسباندن دی ان ای سلولهای بدن است. قدرت زیاد، مسئولیت پذیری بسیاری را هم با خودش می آورد. ما به نقشه ی ژنتیکی خود دست یافته ایم؛ این بدان معناست که ما کتاب زندگی را خوانده ایم و حالا می توانیم شروع به بازنویسی آن کنیم. محققانی که هیبرید انسان و میمون را انجام می دهند، اسپانیایی هستند ولی برای دور زدن ممنوعیتی که در اسپانیا در زمینه انجام چنین مواردی وجود دارد، این آزمایش را در چین عملی کردند. این جنین برای اولین بار به منظور غیر فعال کردن ژن هایی که رشد ارگان را کنترل می کنند، اصلاح شده است. با این حال نگرانی های اخلاقی هم در طول این آزمایش مطرح شد که تا حدی به دلیل ترس از مهاجرت سلول های بنیادی انسان به مغز است. هیبرید انسان و حیوان چگونه خودآگاهی خواهد داشت؟ مخلوطی از حیوان و انسان را کایمرا می نامند. هم اکنون کشورهایی هستند که بطور مخفیانه روی مهندسی هوش، ابرهوش، ابرانسان و سرباز جهانی آزمایشات گسترده ای انجام می دهند. مهندسی هوش به نقص در ناخودآگاه و خود آگاهی انسان می انجامد و اگر این نقص به بیرون از آزمایشگاه انتقال یابد به فاجعه ای مرگبارتر از ویروس کرونا می انجامد. انسان خودخواه زاده شده است، سورس و کدهای ناهوشیار بذر را تغییر میدهد، که بذر فصل نشناسد و نور خورشید را تشخیص ندهد تا هر زمان که بشر اراده کرد در گلخانه بذر را به رویش وادارد. بشر با هوش گیاهان چه کرده است؟ روش تراریخته برای اصلاح نباتات و آماده سازی گیاهان برای کشت و زرع در جهت زدودن سابقه تاریخی و تجربیات موجود در حافظه گیاهان و از بین بردن حساسیت آنها به شرایط محیطی بوده است. بذرها دیگر به طول روز حساس نیستند، دیگر برای جوانه زنی در زمان مناسب به خواب نمیروند، در نتیجه نمیتوانند دوره زندگی خود را به گونه ای تنظیم کنند که به سرما یا گرما برخورد نکنند و اگر از سوی انسان در تاریخ نامساعدی کشت شوند، از سرما یا گرما از بین میروند. همین نگرش و فرآیند دستکاری ژنتیک در مورد انسان در حال اجرا است و نتیجه آن تغییر ناهشیار بشر و زدودن کهن الگوها از حافظه انسان در بستر زمان است، پایان این فرآیند به مهندسی اجتماعی و تبعیض می انجامد و پایان کار را کسی نمی داند.

در چند ماه گذشته چشم انداز آموزش جهانی به دلیل گسترش ویروس کرونا (که به Covid-19نیز مشهور است) شدیداً دستخوش تغییر شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی وضعیت مواجهه مدارس در مقابله با بحران کرونا می باشد. جامعه آماری این پژوهش پرسنل و دانش آموزان مدارس شهر رفسنجان بوده؛ نمونه آماری شامل 30 نفر از پرسنل و 60 نفر از دانش آموزان می باشد. نحوه گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای (مطالعه ی پژوهش ها و مقالات مشابه) و میدانی (گردآوری داده ها از طریق تماس تلفن با پرسنل و دانش آموزان) بصورت گلوله برفی بوده است. پس از بررسی اطلاعات جمع آوری شده از پرسنل و دانش آموزان و وبسایت آموزش و پرورش، متوجه این مهم شده که؛ تکرار برخی از سیاست ها و اقدامات جامعه ی جهانی آموزش مشهود است. مدارس شهر رفسنجان در مواجهه با بحران کرونا توانسته اند از طریق آموزش مجازی به دانش آموزان خدمات ارائه دهند.

هدف پژوهش حاضر بررسی چالش ها و فرصت های فضای مجازی درجهت بهره وری آموزش در دوره ابتدایی بود. این پژوهش مطالعه کیفی از نوع پدیدار شناسی است. نمونه گیری با استفاده از روش مبتنی بر هدف و تا حد رسیدن به اشباع انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه، 20 نفر از همکاران فعال در حوزه فضای مجازی ساکن شهر مشهد در منطقه تبادکان بودند. برای جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون توصیفی استراوس و کوربین صورت گرفت. آموزش و پرورش یکی از اهرم های بسیار توانمند درجهت آینده سازی هر کشوری می باشد؛ اگر بخواهیم که نیرویی توانمند در جهت احیا و ساختن آینده ی کشور داشته باشیم؛ باید آموزش های همه جانبه متناسب با شرایط روز دنیا داشته داشته باشیم؛ طبق نتایج، چالشها و فرصتها در سه سطح انتخابی معلمان، دانش آموزان و اولیا مطرح و طبقه بندی شد. چالشها و فرصت ها در سطح معلمان در محورهای تکنولوژی و فناوری اطلاعات، مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و زیستی بدنی و در سطح خانواده در محورهای تکنولوژی و فناوری اطلاعات، مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و در سطح دانش آموزان در محورهای تکنولوژی و فناوری اطلاعات، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و زیستی بدنی بررسی و برای چالش ها 65 کد باز و برای فرصت ها 41 کد باز دسته بندی شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد با توجه به چالش ها و فرصت های آموزش مجازی که در دوره ابتدایی برای معلمان، اولیا و دانش آموزان به همراه داشته، ضرورت تحول در برنامه ریزی-های آموزش مجازی، آگاهی و آشنایی هر چه بیشتر برنامه ریزان و مدیران آموزش های مجازی با این چالش ها و فرصت ها به عنوان مقدمه ای اساسی جهت پاسخگویی به مشکلات موجود و استقرار یک نظام آموزشی کارآمد را مشخص می سازد.

هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در رابطه ی بین اعتیاد مادران به اینترنت و مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر پایه سوم ناحیه دو شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف تحقیق در طبقه تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها جز تحقیقات توصیفی بوده است. که با هدف پیش بینی الگوی رابطه بین متغیرها انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی ناحیه دو شهر یزد، به تعداد 3387 نفر می باشد. با این حجم جامعه آماری تعداد 132 نفر نمونه، بر اساس فرمول فیلد به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند، بعد از جمع آموری داده ها، تجزیه و تحلیل برروی پرسشنامه دانش آموزان و مادران آنها صورت گرفت. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر، اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه روابط میانی دلبستگی هالپرن و کاپرنبرگ بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار (SPSS20) و ((AMOS و روش های آماری، ضریب همبستگی، رگرسیون دو یا چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد، رابطه متغییر اعتیاد مادران به اینترنت و مشکلات رفتاری کودکان با مقدار همبستگی 176/0 با سطح معناداری 044/0 که از خطای مفروض در پژوهش 05/0 کم تر است بنابراین رابطه دو متغیر معنادار و مثبت است. با توجه به مقدار همبستگی دو متغیر با نقش واسطه ای متغیر دلبستگی هرچه نمره ی اعتیاد به اینترنت مادران بیش تر باشد میزان مشکلات رفتاری نیز بیش تر است.

پیشینه و هدف: مهارت حل مسئله در پیشرفت دانش آموزان نقش موثری دارد بنابراین هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر خودکارآمدی ادراک شده دانش آموزان بود. روش پژوهش: این پژوهش از پژوهش های نیمه تجربی، طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود که جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستان مشکوه شهر مشهد در نیمسال دوم سال تحصیلی 1398-1399 بودند. در این پژوهش بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 28نفر تعیین گردید که این نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش(14نفر) وکنترل(14نفر) تقسیم گردیدند و در دومرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و خودکارآمدی ادراک شده (شررو مادوکس، 1982) پاسخ دادند و درنهایت داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد فرضیه پژوهش مورد تاًیید می باشد و آموزش مهارت حل مسئله بر خودکارآمدی ادراک شده دانش آموزان دبیرستان تاًثیر دارد(p<0/05). نتیجه گیری: آموزش مهارت حل مسئله می توان جهت بهبود مشکلات دانش آموزان از جمله افزایش خودکارآمدی آنها استفاده نمود.

هدف پژوهش حاضر مقایسه توانایی مساله گشایی و خودتنظیمی و انگیزه پیشرفت با یادگیری مجازی و یادگیری غیر مجازی در دانشجویان بود. این پژوهش از علی-مقایسه ای و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان واحد الکترونیک و علوم تحقیقات شهر تهران در سال 1398 بودند که تعداد آنها پس از انتخاب و جمع آوری پرسشنامه ها و حذف موارد مخدوش، روی هم 98 نفر بود. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود که با پرسشنامه های انگیزه پیشرفت هرمنس، خودتنظیمی بوفارد و مساله گشایی دروزریلا مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از t مستقل نشان داد که بین یادگیری آموزش مجازی و سنتی در انگیزه پیشرفت، خودتنظیمی و مساله گشایی تفاوت معنی داری وجود دارد و آموزش مجازی می تواند موثرتر از روش سنتی عمل کند.

درگیری تحصیلی یک فرآیند کلیدی در پیش بینی نتایج آموزش در دانش آموزان و یکی از مهم ترین شاخص های نشان دهنده کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی است. شناسایی عوامل مهم محیطی تاثیرگذار بر درگیری تحصیلی دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی درگیری تحصیلی در دانش اموزان براساس انگیزش تحصیلی و ادراک معلم از کلاس درس انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش اموزان دختر دوره دوم ابتدایی(پایه چهارم، پنجم، ششم) شهرستان تفت در سال تحصیلی 98-97 بود. نمونه ی مورد بررسی 138نفر از دانش اموزان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو، پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و پرسشنامه ادراک معلم از کلاس درس کلایمنت و ادینز استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درگیری تحصیلی با انگیزش تحصیلی و ادراک معلم از کلاس درس رابطه مثبت و معنادار دارند و درگیری تحصیلی دانش اموزان از طریق انگیزش تحصیلی و ادراک معلم از کلاس قابل تبیین می باشد. نتایج پژوهش حاضر با توجه به هدف های مطرح شده می تواند در مدارس قابل استفاده باشد.

هدف از این مطالعه بررسی تاثیر باور برانگیزش اخلاقی است. در واقع انسان دارای هر دو قوة عقل و احساس است و چنین نیست که یکی بتواند بدون دیگری به طور مستقل عمل کند و باعث انجام کاری شود. نمی توان گفت امیال باید به طور مطلق سرکوب شوند و تنها عقل و باور هاست که باعث انگیزش می شود، و از جهت دیگر نیز نمی توان گفت باور ها به کلی باید کنار گذاشته شوند و تنها به امیال و احساسات به عنوان تنها منشأ انگیزش اخلاقی بها داده شود. همان طور که امیالِ مخالف عقل ممکن است وجود داشته باشند و مانع انجام فعل اخلاقی شوند، وجود میل درست وتحت فرمان عقل انگیزش را برای انجام فعل قوی می کند. باور صرف نمی تواند انسان را به انجام کاری که می داند درست است برانگیزد. همچنین اگر میلی شدید به انجام کاری وجود داشته باشد ولی فاعل در مورد روش انجام آن هیچ باوری نداشته باشد، این میل نمی تواند ارضا شود.

هدف این پژوهش بررسی رابطه ی باور های غیرمنطقی با پذیرش اجتماعی و سازگاری تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه سوم دوره متوسطه ی شهر همدان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه شهر همدان شامل 2720 نفر بوده است. حجم نمونه توسط جدول کرجسی و مرگان برابر 338 نفر برآورد و نمونه های آماری با استفاده از شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد، مقیاس سازگاری تحصیلی آزمون شخصیتی کالیفرنیا، پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو و پرسشنامه 4 عاملی باورهای غیرمنطقی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون خطی به شیوه ورود آنالیز گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که: باورهای غیرمنطقی به صورت منفی بر سازگاری تحصیلی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان اثرگذار است؛ اما در تبیین هر دو متغیر، عامل چندان کارآمدی نیست و نمی توان به وسیله این متغیر پیش بین، دو متغیر ملاک را تبیین نمود؛ اما متغیر پذیرش اجتماعی بسیار موفق تر از باورهای غیرمنطقی می تواند سازگاری تحصیلی را تبیین و پیش بینی نماید.

این پژوهش باهدف بررسی تأثیر درمان مبتنی بر والدگری ذهن آگاهانه حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه و رابطه والد-کودک در کودکان بیش فعال انجام گردید. روش پژوهش نیمه تجربی وطرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مادران دارای فرزند بیش فعال در سال 1395 در شهرستان اصفهان بودند که تعداد 20 مادر به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (10نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و با استفاده از نرم افزار 22SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر والدگری ذهن آگاهانه بر حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه و مؤلفه های آن و رابطه والد-کودک تأثیر معنادار (P<0/05) داشته است. میزان تأثیر درمان مبتنی بر والدگری ذهن آگاهانه بر رابطه والد-کودک 76درصد، ، سائق 49 درصد، پاسخ دهی به پاداش 58درصد و جست وجوی سرگرمی 58 درصد بوده است و تنها در سیستم بازدارنده تفاوت معنادار مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از این درمان می توان در بهبود رابطه والد-کودک و حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه کودکان بیش فعال استفاده نمود.