در شماره 21 سخن سردبیر از پدیده تمایل انسانها برای بازگشت به گذشته و دوران کودکی سخن گفتیم و به طور ضمنی اشاره کردیم که بخشی از این تمنای هوشیار و ناهوشیار انسان ناشی از ترسش برای مواجهه با مرگ است. به همین خاطر همیشه فکر می کند تیری که از کمان هیولای مرگ هر دقیقه، ساعت، روز و شب رها می شود در خانه دوست و همسایه را می زند و قلب او را نشانه نمی رود و بنابراین با مرگ آشتی نمی کند و احساس ترس از آینده مبهم را با بازگشت به دوران کودکی نشان می دهد هرچند که دوره کودکی دوره اجبار و بکن نکن های والدین و بزرگسالان است. در آن شماره تصریح کردیم که چگونه می توان چشم در چشم مرگ دوخت و از زندگی لذت برد، چگونه می توان هم چنان که سیاه چاله مرگ را دهان گشاده در روبروی خودمان می بینیم در آغوشش بگیریم و با آن آشتی کنیم و زندگی را زندگی کنیم...