علوم رفتاری
سال:1392 | دوره:5 | شماره:16 |تعداد مقالات:11

هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی و طرحواره های ناسازگار اولیه با علائم وسواسی- اجباری دانشجویان دانشگاه آزاد اهواز بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و جامعه آماری 384 نفر (دختر 192 و 192 پسر) از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بودند که از بین آنها (192 مرد و 192 زن) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از: پرسشنامه فراشناخت (MCQ-30)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (SQ-SF) و پرسشنامه وسواسی-اجباری مادزلی (MOCI). نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین طرحواره ناسازگار اولیه و وسواس فکری –عملی (P=0.003 و r=0.18)، و بین باورهای فراشناختی و وسواس فکری-عملی در دانشجویان دختر و پسر رابطه وجود دارد (p=0.000 و r=0.22). طبق نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون به روش ورود مکرر ضریب همبستگی چند متغیری برای ترکیب خطی متغیرهای پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی با وسواس فکری- عملی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز برابر با R=0.204 و R2=0.114 است که در سطح p=0.0000 معنادار است. با توجه به مقدار ضریب تعیین (R2) مشخص شده است که متغیرهای پیش بین 11 درصد از واریانس متغیر ملاک (وسواس فکری- عملی) را پیش بینی می کند. در واقع نتایج تحقیق نشان می دهد با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه، وسواس فکری-عملی دانشجویان نیز افزایش یافته است، همچنین با افزایش باورهای فراشناختی دانشجویان، وسواس فکری- عملی آنان نیز افزایش یافته است.

پیشرفت تحصیلی در گرو عوامل بی شماری است که می توان آنها را در دو مقوله کلی، عوامل مربوط به «تفاوتهای فردی» و عوامل مربوط به «دانشگاه و نظام آموزشی» بررسی نمود. «تفاوتهای فردی» به ویژگیهای شخصیتی از جمله انگیزش و سبک اسناد اشاره دارد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سبک اسناد، انگیزش پیشرفت با پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. نمونه پژوهش شامل 400 دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی شهر قم بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک اسناد (ASQ)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمند و از معدل کل دانشجویان برای سنجش معیار پیشرفت تحصیلی استفاده شده است. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک اسناد و مولفه های آن با پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت همبستگی معنی دار وجود ندارد. اما بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی همبستگی معنی داری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین پسران و دختران از نظر سبک اسناد تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین پسران و دختران از نظر انگیزش پیشرفت تفاوت معنی داری وجود ندارد.

هدف این پژوهش شناسایی و سنجش عوامل تاثیرگذار بر نشاط سازمانی کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب است.جامعه آماری آن کلیه کارکنان واحد تهران غرب را در برمی گیردکه نمونه ای به حجم 85 نفر با استفاده ازجدول مورگان به روش طبقه ای و تصادفی انتخاب شدند.نتایج تحلیل داده ها نشان دادکه میزان تاثیر اعتماد به نفس بر نشاط سازمانی کارکنان برابر 0.232، میزان تاثیر تعهد بین کارکنان و مدیریت بر نشاط سازمانی کارکنان برابر 0.276، میزان تاثیر تناسب فرهنگ کارکنان با فرهنگ سازمان بر نشاط سازمانی کارکنان برابر 0.744، میزان تاثیر اعتقاد و باور بین کارکنان بر نشاط سازمانی کارکنان برابر 0.409 و تاثیر مشارکت بین کارکنان بر نشاط سازمانی کارکنان برابر 0.823 است و تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 71.2 درصد از تغییرات ایجاد شده در نشاط سازمانی کارکنان ناشی از اثرات عوامل موصوف می باشدکه از بین آنها «مشارکت بین کارکنان» دارای بالاترین میزان تاثیرگذاری است.

هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر در ایجاد و تقویت تعهد سازمانی مدیران مدارس آموزش و پرورش استان البرز است. جامعه آماری این پژوهش تمام مدیران زن و مرد مدارس آموزش و پرورش استان البرز (1094 نفر)، جامعه کلی را تشکیل می دهند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده طبقه بندی تعداد (270 نفر) از آنان برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی به صورت میدانی و از نظر هدف کاربردی است. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته عوامل موثر بر ایجاد وتقویت تعهد سازمانی مدیران مدارس می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روش ضریب رگرسیون چند متغیره استفاده شد نتایج بدست آمده نشان داد که عوامل رضایت شغلی، عدالت سازمانی، روابط انسانی، شایسته سالاری، استقرار نظام پاداش و تنبیه بر اساس نمره ارزیابی عملکرد، مشارکت در تصمیم گیری و هدف گذاری، امنیت شغلی، سبک رهبری و متغیر جنسیت بر تعهد سازمانی مدیران مدارس آموزش پرورش استان البرز موثرند. نتیجه ای که از این یافته ها می توان گرفت این است که آموزش و پرورش باید با برنامه ریزی اصولی و صحیح در جهت ارتقاء عوامل مذکور در مدیران مدارس بپردازد.

مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی بارویکرد چند وجهی لازاروس در سازگاری زناشویی زنان انجام شد. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک مددکاری آفتاب شرق در سال 92 در شهر اسلام شهر بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 24 زن که سطح سازگاری زناشویی آنان پایین بود به عنوان پژوهش انتخاب و به روش در دسترس و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آزمایش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. مداخلات مبتنی بر رویکرد چند وجهی لازاروس در 10 جلسه به گروه آزمایش به صورت گروهی آموزش داده شد. داده ها بوسیله مقیاس سازگاری زناشویی جمع آوری و با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات مبتنی بر آموزش گروهی بارویکرد چند وجهی لازاروس می تواند ابعاد سازگاری زناشویی زنان را به طور معناداری افزایش دهد (p<0.05). نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش گروهی با رویکرد چند وجهی لازاروس روش مناسبی برای بهبود سازگاری زناشویی زنان می باشد. لذا به منظور افزایش سازگاری زناشویی در زنان لازم است که زمینه تقویت ابعاد گوناگون ویژگی های شناختی، عاطفی و رفتاری آنان فراهم شود.

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری والدین با کمال گرایی و خود تنظیمی و مقایسه آن در دانش آموزان خانواده های تک فرزند و چند فرزند بوده است. جامعه پژوهش عبارت بودند از کلیه دانش آموزان دبیرستان تهران که تعداد 486 دانش آموز دختر مقطع متوسطه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی (MPS)، مقیاس یادگیری خودتنظیمی (پنتریچ و دی گروت، 1990)، پرسشنامه فرزند پروری (بامریند، 1973). یافته های پژوهش نشان داد بین شیوه فرزندپروری والدین با خودتنظیمی و کمال گرایی دانش آموزان همبستگی معنادار وجود دارد به بیان دیگر بین شیوه فرزندپروری اقتدارگرا و خودتنظیمی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین شیوه فرزندپروری استبدادی و سهل گرا و خودتنظیمی رابطه منفی وجود دارد. بین کمال گرایی خودمحور و جامعه محور و شیوه فرزند پروری اقتدارگرا و استبدادی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین شیوه فرزندپروری با کمال گرایی و خودتنظیمی در خانواده های تک فرزند و چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طور کلی، تعامل عاطفی والدین با فرزندان تاثیر قابل توجهی بر رشد مهارت های خود تنظیمی و کمال گرایی فرزندان دارد و از آن جا که والدین اولین معلمان فرزندان هستند و تاثیر پذیری فرزندان در اوایل کودکی از والدین که اولین الگوهای آن ها هستند بسیار زیاد است، والدین می توانند با اتخاذ شیوه های صحیح تربیتی در برخورد با فرزندان از تاثیر پذیری خود حداکثر استفاده تربیتی را ببرند.

دیابت شایعترین بیماری غدد درون ریز و یک مشکل بهداشتی در حال رشد در تمام سنین و کلیه جوامع بشری است، با توجه به شیوع بیماری، توجه به راهکارهای مناسب در کنار درمان دارویی، برای کنترل بیماری ضروری به نظر می رسد. بنابراین هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه گروهی بر سلامت عمومی مبتلایان به دیابت نوع یک بود. پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. نمونه شامل 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع یک بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه «سلامت عمومی-28» استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. آموزش شادمانی طی پنج جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و در این فاصله ضمن ادامه درمان های متداول پزشکی در هر دو گروه، گروه گواه جهت درمان روانشناختی در لیست انتظار قرار گرفت. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان در گروه مداخله (پیش آزمون=37.7، پس آزمون=30.4 و پیگیری 34.8) کاهش معناداری در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه (پیش آزمون=38.3 پس آزمون=39.8 و پیگیری 41.8) داشته است (p=0.0001). نتایج حاکی از اثربخشی آموزش شادمانی بر بهبود سلامت عمومی مبتلایان به دیابت نوع یک داشت. با توجه به کاهش سلامت روان مبتلایان به دیابت و موثر بودن مداخله روانی، لزوم توجه به درمان های روان شناختی ضروری می نماید.

هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه هوش معنوی و مدیریت تضاد با تعارض کار- خانواده در بین کارکنان متاهل هر دو شاغل دانشگاه آزاد اسلامی بود. روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و نمونه مورد مطالعه 109 نفر از کارکنان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی بودند که همسرشان نیز شاغل بودند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران، پرسشنامه مدیریت تضاد رابینز، و مقیاس تضاد کار- خانواده نت مایر بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و تعارض کار- خانواده رابطه منفی و معنادار وجود دارد. (p<0.05). بین راهبرد عدم مقابله مدیریت تضاد و تعارض کار- خانواده همبستگی مثبت و معنی دار و بین راهبرد راه حل گرایی مدیریت تضاد و تعارض کار- خانواده همبستگی منفی و معنی دار وجود دارد. اما همبستگی معنی داری بین راهبرد کنترل مدیریت تضاد و تعارض کار- خانواده مشاهده نشد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که حدود 31 درصد از تغییرات تعارض کار- خانواده را هوش معنوی، راهبرد راه حل گرایی مدیریت تضاد و راهبرد عدم مقابله تبیین می کنند.