هدف پژوهش مقایسه میزان اثربخشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری با نظریه رشدی بر کاهش تعارض متقابل کار-خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان زن شاغل دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن شاغل بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر انتخاب، سپس 20 نفر بصورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه تعارض کار-خانواده کارلسون و فرسودگی شغلی مسلش بود. نتایج پژوهش نشان داد که: بین میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی مبتنی برالگوی چند محوری با نظریه رشدی برکاهش تعارض متقابل کار-خانواده و کاهش نشانگان فرسودگی شغلی(تحلیل رفتگی هیجانی، مسخ شخصیت) و افزایش عملکرد فردی دانشجویان زن شاغل تفاوت معناداری وجود نداشت(05/0P>). نتیجه اینکه تعارضات کار-خانواده و فرسودگی شغلی یکی از عمده ترین مشکلات امروزه خانواده ها و سازمانها بالاخص زنان شاغل می باشد. بنابراین نیاز به برنامه های توانمندسازی از جمله توانمندسازی شغلی بیش از پیش احساس می شود.