در پژوهش حاضر، و از منظر فرانقش متنی از رویکرد نقش گرای هلیدی، شباهت ها و تفاوت های احتمالی شیوه بهره مندی ازساخت آغازگری کتب زبان تخصصی گرایش های علوم انسانی و مهندسی سازمان «سمت»، از نویسندگان ایرانی و کتب همسان از نویسندگان غیر ایرانی بررسی می شود. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و جامعه آماری آن 32 متن خواندنی از منابع مورد نظر است. طبق نتایج پژوهش، در میزان استفاده از آغازگرها در کل پیکره، در بین نویسندگان و در گرایش های تحلیلی، تفاوت زیادی دیده نمی شود؛ زیرا، آغازگر تجربی صد در صد، آغازگر ساده بیش از آغازگر مرکب (76% در برابر 24%) و آغازگر متنی بیش ازآغازگر بینافردی (5/22% در برابر 2%) کاربرد دارد. علت اصلی آن به ژانر بودن تالیفات آن ها مربوط می شود. بر پایه یافته های پژوهش: جایگاه آغازگر در زبان انگلیسی معنادار است و در تدوین کتب دانشگاهی، به ویژه در کتب زبان تخصصی، رعایت می شود؛ شباهت زیاد و هم سویی چارچوب نگارش نویسندگان مختلف با نظریه نقش گرایی نشان دهنده کارآمدی این دیدگاه در ارزیابی کتب علمی است؛ مولفان به اثربخشی فرانقش متنی به منزله ابزاری در گسترش و انسجام متن و میزان بهره وری از آن در تفکیک ژانرهای مختلف دانشگاهی توجه دارند و در نهایت این که انتخاب کتاب درسی بر این مبنا که نویسنده آن ایرانی یا غیر ایرانی باشد، معیار مناسبی نیست.