مدیریت بر آموزش سازمان ها
سال:1395 | دوره:5 | شماره:1 |تعداد مقالات:7

هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر پذیرش اثربخش فناوری اطلاعات بر اساس مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) است. این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان امور آب و فاضلاب شهر اراک شامل 244 نفر هستند که تعداد 215 کارمند در دو گروه (آموزش گذرانده و آموزش نگذرانده) در سال 94 به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد مدل پذیرش فناوری دیویس (1989) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای LISREL و SPSS انجام شد. نتایج نشان داد بین کارکنان آموزش گذرانده و آموزش نگذرانده در 5 متغیر مدل پذیرش فناوری تفاوت معنادار وجود دارد. بنا بر تحلیل داده ها، همه روابط بین متغیرهای مدل ساختاری گروه آموزش دیده با توجه به تاثیر آموزش، مثبت و معنادار به دست آمدند. بر اساس شاخص های برازش، مدل ساختاری پذیرش فناوری گروه آموزش دیده دارای برازش مناسب و از این رو، قابلیت به کارگیری در جامعه مورد نظر را داراست.

شواهد در حال افزایشی وجود دارد که ادراک عدالت در محل کار با سلامت جسمی و روانی افراد مرتبط است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر عدالت سازمانی بر سلامت روان شناختی محیط کار معلمان شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و از جامعه آماری 40068 نفری معلمان شهر تهران، 381 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم انتخاب شد. نرمال بودن توزیع چندمتغیره داده ها، از طریق محاسبه نسبت بحرانی کشیدگی چندمتغیره بررسی گردید. روایی صوری پرسشنامه ها با استفاده از نظر خبرگان و روایی سازه آن ها با استفاده از تحلیل عامل تاییدی مورد تایید قرارگرفت. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS، AMOS و روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری، نشان داد که عدالت سازمانی با ضریب مسیر 0.68 بر سلامت روان شناختی محیط کار تاثیر مثبت دارند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که همه مولفه های عدالت سازمانی به ترتیب، عدالت توزیعی با ضریب مسیر 0.34، عدالت مراوده ای با ضریب مسیر 0.28 و عدالت رویه ای ضریب مسیر 0.17 تاثیر مستقیم بر سلامت روان شناختی محیط کار دارند.

پژوهش حاضر هدفی دوگانه دارد، نخست، بومی سازی پرسشنامه ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران، از دیدگاه دبیران دبیرستان ها و دوم، ارائه نیمرخی از وضعیت خلاقیت مدیریتی مدیران مدارس متوسطه سنندج با استفاده از آن. جهت گیری معرفت شناسی این تحقیق اثبات گرایانه با رویکرد کمی و روش تحقیق ارزشیابی بوده است. از جامعه آماری تحقیق که شامل 1256 نفر دبیران دبیرستان های سنندج بودند، با استفاده از جدول مورگان، تعداد 296 تن به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی روایی پرسشنامه ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران مدارس و با استفاده ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. یافته ها نشان داد که پرسشنامه ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران مدارس می تواند به عنوان یک ابزار روا و پایا در پژوهش های محققان آموزشی میان مدیران مدارس ایرانی به کار رود. همچنین، درمجموع، دبیران میزان خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستان های محل کار خود را در سطح بالا ارزیابی کرده بودند. جنسیت دبیران تاثیری در ارزیابی میزان خلاقیت مدیریتی مدیران مدارس نداشت.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری معنوی و توانمندسازی کارکنان است. جامعه آماری تحقیق: کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در سال 94-1393 به تعداد 500 نفر و نمونه آماری با توجه به جدول مورگان 217 نفر و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی متناسب با حجم واحد های مختلف سازمان انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها، از دو پرسش نامه استاندارد رهبری معنوی فرای و همکاران (2005) و توانمندسازی اسپریترز (1995) استفاده شد. به منظور اطمینان از روایی صوری و محتوایی، هر دو پرسش نامه در اختیار 10 نفر از متخصصان قرار گرفت و بعد از دریافت نظرهای آنان، اصلاحات ضروری در پرسش نامه ها انجام شد. پایایی پرسش نامه مولفه های رهبری سازمانی 0.83 و پرسش نامه توانمند سازی 0.87 به روش آلفای کرونباخ برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی با آزمون های همبستگی پیرسونورگرسیون با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. بر اساس نتایج این تحقیق، همبستگی های رهبری معنوی، عشق به نوع دوستی، معناداری در کار، تعهد سازمانی، چشم اندازسازمانی، ایمان به کار، و بازخورد عملکرد با توانمندسازی کارکنان مثبت و معنی دار بود و مولفه های مذکور قابلیت پیش بینی توانمندسازی کارکنان را دارد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیران در ایجاد و توسعه احساس کارآمدی در معلمان، از طریق تدوین نشانگان و ابعاد رفتارهای کارآمدی ساز مدیران انجام شده است. ابتدا در بخش کیفی خبرگان آموزشی به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و با آنها مصاحبه شد. در بخش کمی، بر اساس نشانگان و ابعاد شناسایی شده، پرسشنامه رفتارهای کارآمدی ساز مدیر طراحی شد. در این بخش، 371 معلم مدارس ابتدایی کرج به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه را تکمیل کردند. داده های این بخش با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی تحلیل شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که رفتارهای کارآمدی ساز مدیر به 57 نشانگر و 10 بعد تقسیم می شود. همچنین، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که الگوی اندازه گیری متغیر رفتارهای کارآمدی ساز مدیر برازش خوبی با داده ها دارد. از این رو، این پژوهش با معرفی متغیر و پرسشنامه رفتارهای کارآمدی ساز مدیران به پژوهشگران تعلیم و تربیت و مدیریت آموزشی و بحث در مورد یافته ها، بر نقش مدیران در ایجاد و توسعه احساس کارآمدی در معلمان تاکید می کند.

هدف کلی پژوهش پیشرو تبیین رابطه بین سبک اخلاقی مدیران و سرمایه اجتماعی معلمان با میانجیگری فضیلت سازمانی مدارس شهر خرم آباد است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با استفاده از شیوه مدل معادلات ساختاری است. نمونه تحقیق شامل 300 نفر از معلمان مدارس ابتدایی است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول کرجسی مورگان تعیین شد. گردآوری داده های کمی پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه رهبری اخلاقی کالشون و همکاران (2011) با ضریب آلفای 0.91، پرسشنامه استاندارد فضیلت سازمانی کامرون و همکاران (2004) با ضریب آلفای 0.93 و پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) با ضریب آلفای 0.93 انجام شد. پس از محاسبه روایی و پایایی، این مقیاس ها بین نمونه توزیع شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد که به این منظور، نرم افزار آماری Smart PLS به کار گرفته شد. درنهایت، یافته ها نشان از تایید تمام فرضیه های پژوهش داشت، به طوری که سبک رهبری اخلاقی با سرمایه اجتماعی معلمان رابطه معناداری دارد. این رابطه به ویژه هنگامی که متغیر میانجی فضیلت سازمانی وارد معادله می شود از استحکام بیشتری برخوردار است. به عبارت دیگر می توان گفت که فضیلت سازمانی، شدت رابطه بین رهبری اخلاقی مدیران و سرمایه اجتماعی معلمان را افزایش می دهد.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ یادگیری سازمانی با توانمندسازی روان شناختی و نوآوری سازمانی و نیز نقش واسطه ای یادگیری سازمانی انجام شده است. طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه کارکنان شرکت ملی حفاری ایران تشکیل بوده است که از بین آن ها تعداد 240 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های فرهنگ یادگیری سازمانی (واتکینز و مارسیک، 2003)، یادگیری سازمانی (لوپز، پئون و اورداس، 2004)، توانمندسازی روان شناختی (اسپریتزر، 1995) و نوآوری سازمانی (وانگ و احمد، 2004) جمع آوری و با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و بوت استرپ تحلیل شدند. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با داده ها حمایت کردند. نتایج حاکی از اثر مستقیم فرهنگ یادگیری سازمانی بر یادگیری سازمانی، یادگیری سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی و نوآوری سازمانی و اثر غیرمستقیم فرهنگ یادگیری سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی و نوآوری سازمانی از طریق یادگیری سازمانی است.