کرس و ون لیوون با استفاده از فرانقش های هلیدی (Halliday, 1996)، به تدوین یک چهارچوب تحلیلی جدید موسوم به «دستور طراحی بصری» برای تحلیل تصاویر همت گماردند که توسط دو اثر مهم، یعنی نشانه شناسی اجتماعی هاچ و کرس (Hodge & Kress, 1988) و خواندن تصاویر کرس و ون لیوون Kress, 2006)& (Van Leeuwen معرفی شد. نوشتار حاضر با استفاده از چارچوبِ به روزترِ نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیوون Kress, 2006)&(Van Leeuwen، چگونگی بازنمایی تصاویر درسنامه ی آموزش زبان فارسی به خارجی ها تألیف صفارمقدم را به روش کیفی-توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. نتایجِ یافته های پژوهش بیانگر آن است که در تحلیل سه نقش بازنمودی، تعاملی و ترکیبیِ تصاویر بررسی شده، تصاویر روایتی بسیار کم، اما نوع مفهومی آن بسیار زیاد است؛ بنابراین، اعمال و رخدادها به تصویرکشیده نمی شوند. در سطح معنای بینافردی، افراد شرکت کننده ی بیشتر تصاویر، به صورت نشان دهنده حضور دارند و تعامل کمتری میان مشارکین بازنمایی شده است. در سطح معنای متنی، بیشتر مشارکت کنندگانِ تصاویر با نمای باز نمایش داده شده اند و محل قرارگیری آن ها در تصویر، نشان از بازنمایی برجستگی مشارکت کننده دارد. باتوجه به رنگی بودن تمام تصاویر، وجه نمایی از نوع طبیعی و درجه ی بالای واقع گرایی است. بر این اساس، در این کتاب، با استفاده از تصاویر نسبتاً واقعی و طبیعی از زندگی فارسی زبان ها، تلاش می شود الگوهای مسلط فرهنگ ملی مذهبی ایرانی به مخاطبان غیرفارسی زبان ارائه و تفهیم گردد. در انتها، یادآور می شود که نتایج این پژوهش می تواند به افزایش دانش و آگاهی مؤلفان کتاب های درسی، در به کارگیری تصاویر، در روند یادگیری فراگیران کمک کند.