هدف: هدف از انجام این تحقیق، مطالعه بررسی اثر تنظیم کننده های رشدگیاهی، نوع و ترکیبات محیط کشت، ژنوتیب رقم مورد استفاده و نوع ریزنمونه بر قابلیت کالوس زایی و باززایی ارقام گندم است. مواد و روش ها: در این تحقیق از دو نوع محیط کشت (N6، MS) و سه ریزنمونه جنین نارس، جنین رسیده و قطعات برگی استفاده شد. برای کالوس زایی در ریزنمونه جنین رسیده و قطعات برگی از محیط کشت N6 حاوی تنظیم کننده رشد 2, 4-D و برای باززایی از محیط کشت N6 حاوی تنظیم کننده رشد NAA، BAP و Kin استفاده شد. در ریزنمونه جنین نابالغ از برای کالوس زایی و باززایی از محیط کشت MS حاوی تنظیم کننده رشد مختلف استفاده شد. نتایج: کالوس زایی و باززایی در این تحقیق بسته به ژنوتیپ و نوع ریزنمونه و نوع ترکیبات محیط کشت متفاوت بود. به طوری که در ریزنمونه جنین نابالغ بیشترین میزان کالوس زایی و باززایی مربوط رقم چمران بود. در ریزنمونه جنین بالغ، بیشترین میزان کالوس زایی و باززایی مربوط به لاین C-D-9 بود. در ریزنمونه قطعات برگی، بیشترین میزان کالوس زایی مربوط به لاین C-D-9 و سطح 4/2 میلی گرم در لیتر 2, 4-D بود. بیشترین درصد شاخه زایی مربوط به لاین C-D-9 در محیط کشت 6)N6 (حاوی mg/l IAA 1+ mg/l BA 1به دست آمد. نتیجه گیری: پاسخ به کشت بافت در گندم تحت تأثیر عوامل متعددی از قبیل ژنوتیپ، نوع ریزنمونه، تنظیم کننده های رشد می باشد. از این آزمایش می توان این نتیجه را گرفت که نوع و غلظت تنظیم کننده های رشدگیاهی مورد استفاده در محیط کشت از رقمی به رقم دیگر برای القای کالوس زایی و باززایی گندم متفاوت است و جنین نارس بهترین ریزنمونه و ژنوتیپ رقم مورد استفاده، از مهم ترین فاکتورهای تاثیرگذار در کشت بافت گندم است.