با توجه به شرایط بسیار پیچیده در جهان به شدت رقابتی و با دگرگونی های گسسته، دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران به مثابه نهادهایی هوشمند، خودتنظیم و خودراهبر راهی جز سوق دادن برنامه ریزی های خود به سمت الگوی آینده اندیشی و آینده نگاری راهبردی در پیش ندارند. آینده اندیشی قبل از هر چیز رویکرد معرفت شناختی نوپدیدی به برنامه ریزی است. در آینده اندیشی، آینده های بدیل به صورت چهار مرحله ممکن، باورپذیر، محتمل و مرجح سطح بندی می شوند. دانشگاه های پیشرو جهان رویکرد آینده پژوهی را در کانون برنامه ریزی های خود قرار داده اند. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به الگویی مفهومی و عملیاتی برای آینده نگاری در دانشگاه بود. نوع پژوهش توصیفی و تحلیلی بود و از روش تحقیق کیفی تحلیل محتوای متون و منابع و تجارب دانشگاهی و مراجعه به خبره های موضوع استفاده شد. قلمرو تحقیق دانشگاه های دولتی غیرعلوم پزشکی بود. از ابزارهای محقق ساخته پس از بررسی روایی آن ها برای تحلیل محتوای اسناد نظام آموزش عالی و دانشگاه و مصاحبه عمیق اکتشافی به صورت نیمه ساختمند با نمونه ای هدفمند از مدیران در حد اشباع داده ها استفاده شد. روش تحلیل، تحلیل محتوای کیفی متون بود و از ترکیب متوازن (مثلثی کردن) یافته ها، الگویی مفهومی به دست آمد و در پنل خبره ها و ذینفعان، اعتباربخشی شد. نتایج تحقیق، دستیابی به مدلی مفهومی شامل سه رکن و هشت حلقه فرایندی، به علاوه دوازده اصل راهنما برای آینده اندیشی در دانشگاه ها بود و در پایان، پیشرانها و عوامل شکل دهنده به آینده دانشگاه ایرانی سنخ شناسی شد.