پژوهش حاضر درصدد است با خوانش انتقادی متون کتاب های هدیه های آسمان، ابتدا به الگوی غالب تربیت اخلاقی در این کتاب ها دست یابد و در ادامه چالش های اصلی این الگو را معرفی نماید. برای دستیابی به این هدف روش تحلیل محتوا مد نظر قرار گرفت؛ اما ازآنجاکه این روش از گستردگی وسیعی برخوردار است از شیوه پیشنهادی (Sanger, & Osguthorpe, 2005)-و اصلاح آن بر اساس نیاز پژوهش حاضر-که بر اساس آن چهار مؤلفه (شیوه های تدریس، مواد آموزشی برنامه، اهداف برنامه ها، محتوی اخلاقی) در کانون توجه است، بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد اگرچه گستردگی و کمیت مضامین اخلاقی بکار گرفته شده در متون درسی این کتاب ها قابل توجه است، اما مشخص نیست این گستردگی قادر باشد دانش آموز بااخلاقی را تربیت نماید. اساسی ترین ایرادهای وارد در این زمینه عبارت است از عدم انسجام، عدم تناسب بین میزان مفاهیم و فرصت تعمق و نهادینه شدن آن ها در نزد دانش آموزان.