یافته های نو در روان شناسی (روان شناسی اجتماعی)
سال:1390 | دوره:6 | شماره:18 |تعداد مقالات:12

پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری مایکنبام در کاهش کمرویی و گوشه گیری اجتماعی کودکان دبستانی انجام گردید. به همین منظور تعداد 50 نفر دانش آموز دختر و پسر در محدوده جغرافیایی شهرستان ابهر که در سال تحصیلی 90- 89 مشغول به تحصیل بودند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و از طریق اجرای چک لیست رفتاری کمرویی به عنوان دانش آموزان کمرو شناسایی و انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه شامل 25 نفر) قرار گرفتند. روش پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. چک لیست رفتاری کمرویی به عنوان ابزار پژوهش قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل (بازی درمانی شناختی - رفتاری) اجرا گردید و سپس داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آمار توصیفی و آزمون t استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که نمره کمرویی آزمودنی های گروه آزمایش بطور معناداری کمتر از آزمودنی های گروه کنترل است. همچنین نمره کمرویی آنها نسبت به نمره پیش آزمون، تغییر و تفاوت معناداری نشان داد. در نتیجه بازی درمانی شناختی رفتاری مایکنبام بر کاهش کمرویی کودکان دبستانی موثر بوده است.

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر هنر درمانی (نمایش، قصه، نقاشی) بر تاییدجویی، خودپنداره و شادکامی کودکان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و درمان شهرستان اهواز بود. آزمودنی های این تحقیق شامل 30 نفر بود. که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایشو کنترل تقسیم شدند (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش). ابزار تحقیق آزمون تاییدجویی کودکان (Cast)، آزمون خودپنداره کودکان (Cscs) و فرم کوتاه پرسشنامه شادکامی کودکان(Oxford)  بودند. طرح تحقیق از نوع تجربی بود، تعداد جلسات درمانی برای گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقه ای بود. نتایج حاصله از تحلیل واریانس چند متغیری مانوا نشان داد که مداخله هنر درمانی در افزایش تاییدجویی، خودپنداره و شادکامی، کودکان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تاثیر داشته است.

در پژوهش حاضر رابطه هوش هیجانی و افسردگی مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مولفه هایی از هوش هیجانی است که می تواند افسردگی را پیش بینی نماید. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دوره کارشناسی روان شناسی دانشگاههای آزاد اسلامی واحد تهران بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 275 دانشجوی دختر و 42 دانشجوی پسر از جامعه آماری مورد نظر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون هوش هیجانی و آزمون افسردگی در مورد آنها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزاز SPSS نسخه 16، با روش های آماری رگرسیون چند گانه با روش Enter و گام به گام نشان داد که واقع گرایی، خود ابرازی و خودآگاهی هیجانی قادر به پیش بینی افسردگی می باشند.

هدف پژوهش حاضر، مقایسه بین الکسی تایمیا و هوش هیجانی در میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. بدین منظور نمونه ا ی به تعداد 400 نفر که شامل 185 دانشجوی دختر و 215 دانشجو پسر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به وسیله مقیاس الکسی تایمیا اهواز و پرسشنامه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام ارزیابی شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره (مانوآ) و t تست گروههای مستقل در سطح P<0.001 تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین دانشجویان دختر و پسر از نظر الکسی تایمیا و هوش هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد. در هوش هیجانی دانشجویان دختر و در الکسی تایمیا دانشجویان پسر از میانگین بالاتری برخودار بودند.

هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامیبر افسردگی دانشجویان رشته حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد بود. به این منظور از بین 1400 نفر دانشجوی رشته حسابداری 400 نفر بصورت خوشه ای تصادفی پرسشنامه افسردگی بک را پر کردند. سپس به طور تصادفی 62 نفر دانشجوی افسرده بالای نمره 20 انتخاب و در چهار گروه آزمایش و گواه جایگزین شد. طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود وگروههای آزمایش در این طرح تحت آموزش 8 جلسه ای برنامه ریزی عصبی-کلامی قرار گرفته وگروه کنترل هیچ مداخله آزمایشی دریافت نکرد. نتایج نشان داد آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامیروی دانشجویان تاثیر معنا داری داشته است. آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامیروی دانشجویان پسر نیز تاثیر معنادار نشان داد. آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامی روی دانشجویان دختر تاثیر معنادار دارد. به این لحاظ بدلیل ارتباط آموزه های این برنامه با زندگی روزمره می تواند با ایجاد تغیر رویه های زیستن در نوع نگاه به زندگی و شناخت افراد تحولاتی ایجاد کند. برنامه ریزی عصبی- کلامی بدلیل اصول عملی، کاربردی و ساده و قابل فهم برای همگان توانسته است در کاهش افسردگی دانشجویان موثر واقع شود.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با بخشودگی در کارکنان شرکت ملی نفت اهواز بود. نمونه آماری این پژوهش تعداد 385 نفر از کارکنان شرکت ملی نفت اهواز بودند که به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پزوهش عبارت بودند از 1- پرسشنامه ویژگی های شخصیتی -2 FFI–NEO  پرسشنامه سبک های دلبستگی 3- مقیاس بخشودگی بین(IFI) . وش تحقیق از نوع همبستگی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح P<0.05 نشان داد که بین ویژگی روان نژندگرایی و بخشودگی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. بین ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، باز بودن نسبت به تجربه، توافق پذیری و وجدانی بودن) با بخشودگی رابطه مثبت وجود دارد. بین سبک دلبستگی ایمن با بخشودگی رابطه مثبت و بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با بخشودگی رابطه منفی وجود دارد. و نتایج رگرسیون نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با بخشودگی رابطه چندگانه وجود دارد و متغیرهای روان نژندی گرایی، سبک دلبستگی اجتنابی، توافق پذیری، سبک دلبستگی دوسوگرا، سبک دلبستگی ایمن و برون گرایی به ترتیب بهترین پیش بینی کننده بخشودگی بودند.

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فراشناخت و کمال گرایی و خودکارآمدی با استرس ادراک شده دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 380 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس فراشناخت انیل و عابدی، پرسشنامه کمال گرایی نجاریان و همکاران، پرسشنامه خودکارآمدی اولدنیک و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در سطح معنی دار P<0.0001 نشان داد که بین فراشناخت و استرس ادارک شده و بین خودکارآمدی با استرس ادارک شده رابطه منفی معنی دار وجود دارد. اما بین کمال گرایی و استرس ادراک شده رابطه ای مشاهده نشد. همین طور یافته ها نشان داد از بین متغیرهای فراشناخت، کمال گرایی و خودکارآمدی، متغیر خودکارآمدی بهترین پیش بینی کننده، استرس ادارک شده می باشد.

هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه اختلالات شخصیت با علایم روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان بود. نمونه پژوهش شامل 765 دانشجوی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه بالینی چند محوری میلون، پرسشنامه فرم کوتاه علایم روانشناختی و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوع اختلالات شخصیت در دانشجویان 19.5 درصد و این میزان برای دانشجویان مونث 20.9 درصد و برای دانشجویان مذکر 19.9 درصد بوده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که اختلالات شخصیت با علایم روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه معنی داری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که اختلالات شخصیت 48 درصد از واریانس علایم روانشناختی و 16 درصد از واریانس خودکارآمدی تحصیلی را تبیین می کنند (P<0.01). نتایج از نقش این اختلالات بر علایم روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان حمایت میکند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری و درمان دانشجویان دارای اختلالات شخصیت دارد.