مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان
سال:1399 | دوره:25 | شماره:4 (مسلسل 108) |تعداد مقالات:12

زمینه و هدف: حفظ وزن کاهش یافته در اثر مداخلات تغذیه ای، برای برخورداری از مزایای سلامتی آن مهم است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مکمل های پروبیوتیک و آلفا لیپوییک اسید (ALA) به طور جداگانه یا به صورت ترکیبی بر میزان اشتها در افراد دارای اضافه وزن انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی شامل دو فاز کاهش وزن (8 هفته) و حفظ وزن (16 هفته) بود. هشتاد و هشت فرد دارای اضافه وزن به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی ایزوکالری با مکمل پروبیوتیک (500 میلی گرم)، رژیم غذایی ایزوکالری با پروبیوتیک و ALA (600 میلی گرم)، رژیم غذایی ایزوکالری با ALA و رژیم غذایی ایزوکالری با دارونما. در فاز دوم، شرکت کنندگان رژیم غذایی نرمال با مکمل های ذکر شده دریافت کردند. در ابتدا و انتهای فاز اول و در انتهای فاز دوم، وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، دور کمر (WC)، دور باسن (HC)، درصد چربی بدن، پروتیین واکنش گر C(CRP) و اشتها اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری با نرم افزار SPSS انجام و آزمون Independent sample t test و ANOVA جهت مقایسه میانگین تغییرات بین دو گروه و گروه ها استفاده گردید. یافته ها: در انتهای فاز اول، میانگین داده های تن سنجی، فاکتور التهابی و اشتها در گروه های مداخله به طور معنی داری کاهش یافته بود ولی میزان این تغییرات در گروه دریافت کننده پروبیوتیک و ALA نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود (0/05> P). همچنین در انتهای فاز دوم، این تغییرات فقط در گروه دریافت کننده پروبیوتیک و ALA معنی دار بود (0/05> P). نتیجه گیری: مکمل های پروبیوتیک و ALA به کاهش و حفظ وزن و اشتها به همراه رژیم نرمال کمک می کنند. علت این امر ممکن است به دلیل کاهش التهاب باشد.

زمینه و هدف: میان تحقیقات در مورد رابطه بین گروه های خونی و خطر عفونت ادراری توافقی وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط گروه های خونی ABO-Rh با عفونت ادراری بود. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی (مقطعی) و روش نمونه گیری آسان و متوالی از سال 1395 تا 1397 از بخش های مختلف بیمارستان بوعلی سینای قزوین بود. مشخصات و گروه خونی افراد مبتلا به عفونت ادراری و تمامی اهداکنندگان استان قزوین سال 1397 مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 25 و آزمون مجذور کای تجزیه وتحلیل شد و سطح آماری معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. یافته ها: از 244 بیمار، 57 درصد زن و میانگین سنی بیماران 14/98 ± 70/83 سال بود. میان بیماران مبتلا به عفونت ادراری و جامعه سالم از نظر توزیع فراوانی گروه های خونی ABO و Rh، تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (هر دو 0/05

زمینه و هدف: اختلالات و مشکلات قاعدگی از شایع ترین شکایات زنان می باشد که از سیکل های به تعویق افتاده تا سیکل های دردناک، اغلب شایع و خوش خیم ودارای طیف وسیعی می باشند که باعث کاهش کیفیت زندگی این بیماران می باشند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع اختلالات قاعدگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود. مواد و روش ها: این مطالعه ازنوع توصیفی تحلیلی است و جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان تشکیل می دهد، نمونه گیری از نوع خوشه ای بوده و با این روش تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید، ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه ای متشکل از 10 سوال دموگرافیک و 26 سوال اصلی و چارت مربوط به اندازه گیری میزان خونریزی قاعدگی در یک دوره پریودی بود. تحلیل داده ها با نرم افزار آماری STATA نسخه 12 و SPSS نسخه 22 انجام شد و توسط آزمون های تی مستقل، 2χ و Fisher-Test تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: شیوع اختلالات قاعدگی در جمعیت مورد مطالعه 3/15درصد بوده که بیشترین اختلال دیسمنوره (33/75درصد) و کمترین هایپومنوره (33/1درصد) بود. نتایج مطالعه، رابطه معنی داری بین دیسمنوره و شاخص توده بدنی (0/044=P) وسن(0/021=P) نشان داده شد. همچنین رابطه معنی داری بین وضعیت تاهل-ماستالژی (0/015 = P). منوراژی-سن(0/026=P) و هایپرمنوره-سن(0/045=P) وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج کلی مطالعه حاضر نشان داد که حداقل یکی از انواع اختلالات قاعدگی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان به عنوان نمونه ای از جامعه، وجود دارد که این تهدیدی برای زندگی فردی و اجتماعی زنان و دختران می باشد.

زمینه و هدف: در اکثر موارد، بیماران مبتلا به COVID-19با تب و علایم تنفسی مانند سرفه، تنگی نفس و ارتشاح ریوی دوطرفه تظاهر پیدا می کنند، ولی مطالعات متعددی بروز علایم گوارشی (مانند اسهال، تهوع، استفراغ، بی اشتهایی و درد شکمی) را نیز گزارش کرده اند. این مقاله مروری، با هدف مروری بر تظاهرات گوارشی در بیماران مبتلا به COVID-19 انجام شده است. مواد و روش ها: برای انجام این مقاله مروری، کلیدواژه ها در مقالات چاپ شده در بازه زمانی دسامبر (Decmber) سال 2019 تا 22 جولای (July) سال 2020 در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Embase، Web of Science و Google Scholar مورد جستجو قرار گرفتند. در نهایت و با حذف مقالات تکراری، مقالات غیرمنطبق با موضوع مطالعه بر اساس خلاصه مقاله، مقالات با عدم دسترسی به اطلاعات کامل آنها، حذف مقالات مروری، متاآنالیزها، گایدلاین ها، نامه به سردبیر، گزارش یک مورد و مقالات انجام شده در اطفال، 35 مقاله وارد مطالعه ما شدند. یافته ها: در مطالعه ما، 6119 نفر از بالغین مبتلا به COVID-19 از نظر وجود تظاهرات گوارشی در بدو مراجعه یا در سیر بیماری مورد بررسی قرار گرفتند. 4 مطالعه، علایم و نشانه های گوارشی، بدون تب و علایم تنفسی را بعنوان تظاهر بالینی اولیه در بیماران با تشخیص COVID-19 گزارش کردند (10/1 % تا 100 % بیماران). میزان شیوع علایم گوارشی در این بیماران به ترتیب، کاهش اشتها/بی اشتهایی (91/3 %)، تهوع و/یا استفراغ (79/13 %)، اسهال (41/73 %) و درد شکمی (18/89 %) بوده است. در بین 6119 بیمار مورد مطالعه، بیشترین علایم گوارشی به ترتیب شیوع، تهوع و/یا استفراغ (12/45 درصد)، اسهال (11/47 درصد)، بی اشتهایی/کم اشتهایی (9/56 درصد) و درد شکم (2/52 درصد) گزارش شد. نتیجه گیری: این مقاله مروری نشان داد که، برخلاف آنچه در ابتدای اپیدمی COVID-19 تصور می شد، SARS-CoV-2 صرفا با علایم و نشانه های تنفسی تظاهر پیدا نمی کند. در واقع آگاهی از پاتوفیزیولوژی، نوع و شیوع علایم و نشانه های گوارشی، منجر به تشخیص زودهنگام (می توان روش های تشخیصی مانند بررسی RNA ویروس در مدفوع را در نظر داشت)، درمان به موقع و در نتیجه پیش آگهی بهتر برای بیمار می شود. از سوی دیگر، وجود تظاهرات گوارشی، مطرح کننده احتمال انتقال از راه دهانی-مدفوعی (oral-fecal) است، که تمهیدات و توصیه های لازم جهت کاهش ریسک انتقال را می طلبد.

زمینه و هدف: طول مدت زایمان از عوامل موثر بر پیامدهای مادری و نوزادی زایمان است. از روش های در دست تحقیق، بررسی تاثیر طب فشاری بر کاهش طول مدت مراحل زایمانی است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر طب فشاری نقاط کیسه صفراوی 21 بر طول مدت زایمان زنان نخست زا است. مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی 174 زن نخست زای بستری شده در زایشگاه بیمارستان مفتح ورامین که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه فشار بر نقطه کیسه صفرای 21، فشار بر نقطه نا به جا و گروه کنترل تقسیم شدند. در طی 3 دوره مختلف در مرحله اول زایمان دیلاتاسیون های 3 تا 5 سانتی متر، 6 تا 7 سانتی متر و 8 تا10 سانتی متر مداخله اعمال و طول مدت مراحل زایمانی اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، کروسکال والیس، توکی، بن فرونی، مجذور کا، آنالیز شد. یافته ها: میانگین طول مدت مرحله اول زایمان در گروه کیسه صفراوی 21(72/86± 257/67)، در گروه نا به جا (118/72± 289/31) و درگروه کنترل (80/82± 245/09) دقیقه بود (0/05>P). میانگین طول مدت مرحله دوم زایمان در گروه کیسه صفراوی 21(39/89± 71/98)، در گروه نا به جا (22/91± 64/31) و درگروه کنترل (32/02± 71/50) دقیقه بود (0/05P). نتیجه گیری: با اینکه تفاوت آماری معنی داری در سه گروه به لحاظ طول مدت مراحل زایمان مشاهده نشد؛ اما میزان نیاز به اکسی توسین به میزان زیادی کاهش یافت.

زمینه و هدف: امروزه فرهنگ ایمنی بیمار به عنوان یک عنصر مهم در ارایه خدمات با کیفیت به بیماران در سراسر جهان شناخته شده است. مراقبت و خدمات غیرایمن می تواند منجر به مرگ و میر، ناتوانی، افزایش طول مدت بستری و افزایش هزینه های درمان گردد. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی خطاهای مرتبط با برچسب گذاری نمونه های پاتولوژی جراحی ارسال شده از بخش های مختلف در بیمارستان های قزوین صورت گرفت. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی است که به صورت مقطعی در سال 1397 در اتاق عمل 5 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات از چک لیست استاندارد استفاده گردید. سنجش روایی و پایایی چک لیست توسط اساتید و متخصصان پاتولوژیست با روش محاسبه آلفای کرونباخ0/89صورت گرفت. نتایج با استفاده از شاخص های آماری و نرم افزارSPSS نسخه 21 و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: از 1164 نمونه بیوپسی مطالعه شده، 6425 مورد خطا شناسایی شدند. از بین خطاهای شناسایی شده عدم ثبت سن بیمار با 564 مورد (48/4 درصد)، عدم ثبت نام پدر بیمار 562 مورد (48/2 درصد) و عدم ثبت تعداد برداشت بیوپسی 558 مورد (47/9 درصد) بالاترین میزان خطا و ظرف خالی از نمونه 10 مورد (0/86 درصد)، عدم ثبت تعداد نمونه 14 مورد (1/2 درصد) و عدم استفاده از تثبیت کننده مناسب 16 مورد (1/37درصد) به ترتیب پایین ترین میزان خطاها را به خود اختصاص دادند. نتیجه گیری: با توجه به فراوانی خطاهای برچسب گذاری در مرحله قبل از تجزیه و تحلیل در بخش پاتولوژی، استفاده از فناوری بارکد در ظرفهای نمونه، حذف فرم درخواست کاغذی انجام پاتولوژی، استفاده از تکنولوژی تراشه فرکانس رادیویی، استفاده از سیستم چک مجدد و بهبود ارتباطات در اتاق های عمل می تواند میزان در جهت کاهش این خطاها موثر باشد.

زمینه و هدف: چغندر منبع غنی از آنتی اکسیدان ها و سرشار از نیترات است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مصرف چغندر بر فشارخون، ضربان قلب، میزان درک فشار تمرین و سرعت دویدن دختران جوان ورزشکار بود. مواد و روش ها: بدین منظور 10 نفر دختر جوان ورزشکار در یک مطالعه متقاطع دوسوکور، به عنوان گروه کنترل و گروه آزمایش موردمطالعه قرار گرفتند. آزمودنی ها به دو گروه پنج نفری تقسیم شدند و در دو آزمون پنج کیلومتر دویدن روی تردمیل، یک بار پس از مصرف چغندر (200 گرم حاوی 500 میلی گرم نیترات) و یک بار پس از مصرف زغال اخته به عنوان دارونما شرکت کردند. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک قبل از مصرف (چغندر و دارونما) و سه ساعت پس از مصرف و در پایان پنج کیلومتر اندازه گیری شد. ضربان قلب، میزان درک فشار و سرعت دویدن در مسافت های 1/6، 3/2 و 5 کیلومتر اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و t مستقل و نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: مصرف چغندر باعث کاهش معنی داری در فشارخون سیستولیک قبل از فعالیت و پایان پنج کیلومتر و باعث کاهش فشارخون دیاستولیک قبل از فعالیت شد (0/05≥ P). همچنین باعث کاهش میزان ضربان قلب در 1/6، 3/2 کیلومتر شد و در پایان پنج کیلومتر دویدن هیچ اختلاف معنی داری بین مصرف چغندر و دارونما مشاهده نشد و میزان درک فشار تمرین را در مسافت 1/6، کاهش داد ولی در پایان 3/2 و پایان پنج کیلومتر بین مصرف چغندر و دارونما هیچ اختلاف معنی داری مشاهده نشد، همچنین افزایش در سرعت دویدن در مسافت های 1/6، 3/2 و پنج کیلومتر پس از مصرف چغندر نسبت به دارونما مشاهده شد ولی این افزایش معنی دار نبود (0/05≥ P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، مصرف چغندر می توانند کارایی تمرینی را در دختران جوان ورزشکار بهبود بخشد.

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان در بین کشورهای جهان و ایران و بالاترین عامل مرگ ومیر ناشی از سرطان است که میزان بروز آن در اکثر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران در حال افزایش است. با توجه به ضرورت تشخیص صحیح و به موقع این بیماری، هدف پژوهش طراحی و اعتبارسنجی نرم افزار مدیریت اطلاعات در درمان سرطان پستان است. مواد و روش ها: پس از بررسی متون پزشکی مرتبط و بررسی نرم افزارهای همخوان و تا حدودی مشابه، اطلاعات اولیه جمع آوری، دسته بندی و پردازش شد. در مرحله بعد، الگوهای اولیه طراحی و در طراحی نهایی نرم افزار مورد نظر از بین برنامه های پایگاه های اطلاعاتی، برنامه اینفوپد (که زیرمجموعه ای از مایکروسافت آفیس است) انتخاب شد. پس از طراحی اولیه، مراحل و سیر تشخیصی و درمانی سرطان پستان بر اساس پروتکل های موجود تعیین و اطلاعات مورد نیاز بر اساس کتاب اصول جراحی شوارتز در نرم افزار وارد و پس از طی آزمون های مقدماتی، مراحل اعتبارسنجی، تنظیم، توزیع و تحلیل پرسشنامه انجام شد. یافته ها: براساس پاسخ های ثبت شده توسط شرکت کنندگان، اکثر افراد مورد پژوهش (52 نفر با 91/23 درصد) معتقد بودند که «نرم افزار مدیریت درمان سرطان پستان» نرم افزاری مناسب جهت مدیریت اطلاعات بیماران به شمار می رود. 54 نفر (94/74 درصد) اذعان کردند که با نرم افزار مذکور از دسترسی خود به اطلاعات صحیح اطمینان خواهند داشت و 55 نفر (96/49 درصد) معتقد بودند از «نرم افزار مدیریت درمان سرطان پستان» می توان به عنوان دستیاری در امر آموزش کمک گرفت. نتیجه گیری: هر چند رایانه و سیستم های هوش مصنوعی نمی توانند جای پزشک را در درمان بیماران بگیرند اما استفاده از آن ها برای تشخیص بهتر، سریع تر و با خطای کمتر در مسیر درمان به موقع بیماران ضروری به نظر می رسد و امکان خطاهای انسانی را در مواقع خستگی و فشار کاهش می دهد. از «نرم افزار مدیریت سرطان پستان» می توان به عنوان دستیاری در امر آموزش پزشکی و مدیریت اطلاعات و در نهایت مدیریت درمان سرطان پستان کمک گرفت.

زمینه و هدف: نقد کیفیت پژوهش های انجام شده به منظور بهبود مطالعات آتی، از مهم ترین راهکارهای تحقق توسعه پایدار و گسترش مرزهای دانش در حیطه پزشکی است. با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان پزشکی و موضوع افت تحصیلی ایشان، مطالعه حاضر با هدف نقد و بازنمایی آسیب های موجود عناصر بخش روش در مقاله های منتشر شده در مجلات علوم پزشکی در حوزه افت تحصیلی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر، فرا مطالعه ای از نوع فراروش است. جامعه آماری پژوهش، تمامی مطالعات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتیMagiran، SID و Noormags بود و ملاک های ورود شامل بازه زمانی انتشار بین سال های 1379تا 1394، چاپ در مجلات معتبر داخلی و پرداختن به عوامل مرتبط با افت تحصیلی دانشجویان پزشکی است. ملاک های خروج از مقاله، بازه زمانی متفاوت، پرداختن به موضوعاتی متفاوت با عوامل مرتبط با افت تحصیلی و جامعه ای غیر از دانشجویان رشته پزشکی است. مجموعا تعداد 346 مقاله یافت شد و از میان آن ها با حذف موارد مشابه و غیر مرتبط درنهایت تعداد 22 مقاله باقی ماند. به منظور تحلیل یافته ها، ابتدا فهرست وارسی در برگیرنده مولفه های بخش روش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد پژوهش های انجام شده از نظر ملاحظات نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها و روش های تحقیق دارای مشکلات اساسی بوده اند و کم توجهی به آن ها می تواند مطالعات آتی را با چالش ها و مخاطرات زیادی مواجه نماید. نتیجه گیری: به نظر می رسد توجه افراطی به محتوا و کم توجهی به ظرافت های بخش روش، زمینه ساز افت کیفیت مطالعات شده است و در نتیجه استفاده از نتایج این تحقیقات، با مشکلات بنیادی همراه شده و گاهی قابل استناد نخواهد بود.

زمینه و هدف: با توجه به اثرات مخرب اختلال وسواسی-جبری؛ این مطالعه با هدف بررسی فراوانی علایم وسواس فکری-عملی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال 1397 انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بر روی تمام دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی دانشگاه، در سال 1397 انجام شد. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای و روش گردآوری داده ها، پرسشنامه مادزلی بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل و فرضیات مطالعه با آزمون مجذور کای و یا آزمون دقیق فیشر بررسی شد. یافته ها: 250 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کردستان (186 نفر پزشکی و 64 نفر دندانپزشکی)، (127 مرد و 123 زن) بررسی شدند. میانگین سنی افراد 2/5± 22/71 سال بود. شیوع کلی وسواس 54/4 درصد، بیشترین فراوانی مربوط به بعد تردید (44/8 درصد) و کمترین فراوانی مربوط به کندی و تکرار (11/8 درصد) بود. شیوع وسواس کلی و وسواس کندی و تکرار در دانشجویانی که با خانواده خود زندگی می کردند بالاتر و در ساکنین خوابگاه پایین تر بود (0/01 >P). سن مبتلایان به وسواس شستشو، کمتر(0/030 =P)؛ و شیوع این بعد در اکسترن ها بالاتر بود (0/023 =P). شایع ترین بعد وسواس در زنان، شستشو و در مردان، وارسی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، اختلال وسواسی-جبری شیوع بالایی در میان دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی دارد. این امر موید نیاز به توجه مسیولین جهت انجام اقدامات پیشگیرانه برای تشخیص زودرس و درمان به موقع اختلال، به منظور کاهش عوارض آن در میان دانشجویان است.

زمینه و هدف: اثر ضد باکتریایی گیاه درمنه و جلبک در تحقیقات علمی نشان داده شده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر ضد باکتریایی آنتی بیوتیک ها، عصاره های جلبک سبز-آبی اسپیرولینا و برگ درمنه کوهی روی کلبسیلا پنومونیه با مقاومت دارویی چندگانه، انجام شد. مواد و روش ها: روش انتشار در دیسک و چاهک و تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی از رشد و کشندگی جهت بررسی اثرات ضد باکتریایی بکار رفتند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار 16 SPSS با آزمون آنالیز واریانس با اندازه های مکرر و بنفرونی استفاده شدند (0/001≤ P). یافته ها: حداقل غلظت ممانعت کنندگی از رشد و کشندگی آمیکاسین، کولیسیتین و سفتازیدیم 4 و جنتامایسین و نالیدیکسیک اسید به ترتیب 2 و 1 میکروگرم بر میکرولیتر بود. در هردو روش انتشار از دیسک و چاهک بیشترین اندازه حلقه تشکیل شده مهار رشد، در اثر کاربرد عصاره درمنه و جلبک در عصاره اتانولی 0/25 میلی گرم بر میلی لیتر بود. بهترین میزان حداقل غلظت ممانعت از رشد مربوط به عصاره های اتانولی درمنه کوهی در 0/2 میلی گرم بر میلی لیتر بود. قطر هاله ممانعت از رشد اطراف باکتری با میزان غلظت عصاره های درمنه و جلبک رابطه مستقیم داشت (000/0= P). نتیجه گیری: اثرات ضد باکتریایی جلبک سبز-آبی اسپیرولینا و درمنه کوهی در این مطالعه ثابت شد. استخراج ماده موثره گیاهان دارویی برای تولید انبوه داروهای گیاهی با توجه به اثرات بهتر آن ها لازم است.

زمینه و هدف: اپیستاکسی یکی از شایع ترین علل مراجعه به بخش اورژانس است که درمان مناسب و موثر در کوتاه مدت نیاز دارد. بنابراین هدف این مطالعه مقایسه نتایج ترانکسامیک اسید موضعی (TA) با تامپون بینی در درمان اپیستاکسی بود. مواد و روش ها: مطالعه کار آزمایی بالینی حاضر بر روی 150 بیمار با خونریزی بینی در سه گروه انجام شده است. بیماران گروه اول به عنوان گروه کنترل تحت درمان با تامپونی قرار گرفتند که با پماد تتراسایکلین چرب شده بود. در گروه دوم (گروه TA) گاز cm15 با ترانکسامیک اسید تزریقی با غلظت mg 500 در هر ml5 خیسانده شده و در مجرای بینی خونریزی دهنده جای گرفت و بعد از قطع خونریزی، از بینی خارج شد. در گروه سوم، گاز cm15 با ترانکسامیک اسید تزریقی با غلظت mg 500 در هر ml5 خیسانده شده و در مجرای بینی خونریزی دهنده جای گرفت و بعد از قطع خونریزی، از بینی خارج شد و بلافاصله تامپونی که با پماد تتراسایکلین چرب شده بود. سپس وضعیت خونریزی و تهوع در 24 ساعت اول و هفته اول پس از مداخله ارزیابی و ثبت شد. در نهایت تجزیه و تحلیل آماری با نرم افزار SPSS انجام و آزمون های کای اسکور و آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: زمان توقف خونریزی در گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر از گروه های مداخله بود (0/04= P). بروز عوارض جانبی نظیر تهوع و استفراغ در گروه های دریافت کننده TA به مراتب کمتر از گروه کنترل بود (0/05