کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی
سال:1399 | دوره:6 |تعداد مقالات:53

رسانه بخشی از زندگی بشر امروز است و انسان امروز را نمی توان لحظه ای بدون رسانه تصور کرد. به همین سبب رسانه های نقش مهمی در شکل گیری سبک زندگی ایفا می کنند. عصر رسانه های نو فرصت همگرایی رسانه ای را ایجاد کرده است و به همین سبب های نو برای دسترسی به مخاطبان بیشتر بهره میگیرند. پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش رسانه های جمعی بویژه رسانه ی رادیو در ترویج سبک زندگی سلامت با بهره گیری از ظرفیت رسانه های نو انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری تحقیق به صورت هدفمند از میان پادکست های رادیو سلامت و پادکست های سلامت موجود در پایگاه پادکست وان انتخاب شده است. واحد تحلیل، برنامه رادیویی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رادیو در عصر حاضر با بهره گیری از ظرفیت رسانه های نو از قالب پادکست برای ترویج سبک زندگی سالم بهره می گیرد. مهمترین موضوعاتی که در پادکستهای سبک زندگی سالم تولید شده اند، عبارتند از ورزش، مصرف دارو، ترک اعتیاد و امید به زندگی. از دیگر سوی حجم تولید پادکست سلامت در شبکه ی رادیویی سلامت اندک است، لذا بهره گرفتن از ظرفیت پادکست برای تولید برنامه های سلامت متناسب با نیاز جامعه و مخاطبان امروزین که غالباً از رسانه های نو استفاده می کنند، ضروری است.

این پژوهش با هدف بررسی نقش صفات شخصیتی در پیش بینی رفتار خوردن دانش آموزان مبتلا به دیابت انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (تحلیل رگرسیون) بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه اول شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داد که از بین آن ها به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 384 دانش آموز دارای بیماری دیابت نوع دوم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کری، 1989) و پرسشنامه رفتار خوردن (ون-استرین و همکاران، 1986) بود. داده های گردآوری شده با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون با SPSS نسخه 26 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین عامل برون گرایی (39/0-=r و 012/0=p)، با وجدانی (18/0-=r و 009/0=p)، مقبولیت (12/0-=r و 024/0=p) و گشودگی نسبت به تجربه (49/0-=r و 035/0=p) با رفتارهای خوردن رابطه منفی و معناداری وجود دارد اما این رابطه بین عامل نورزگرایی با رفتارهای خوردن، مثبت و معنادار می باشد (53/0=r و 018/0=p). با توجه به نتایج مطالعه پیشنهاد می گردد به منظور ارتقای دانش و اتخاذ رفتارهای تغذیه ای مبتلایان به دیابت نوع 2 برنامه هایی به منظور خودمدیریتی با توجه به ابعاد شخصیت طراحی و اجرا گردد.

هدف از این مطالعه سنجش میزان سطح خوانایی کتاب تعلیمات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی، بررسی تفاوت سطح خوانایی تعلیمات اجتماعی پنجم ابتدایی با سطح توانایی خوانایی دانش آموزان از نظر میزان تناسب متون و مقایسه آنها با سطح سنی و درک و فهم دانش آموزان است. انتخاب روش پژوهش بر اساس تحلیل محتوا و با استفاده از فرمول تعیین شاخص سطح خوانایی گانینگ است. موضوع مورد مطالعه کتاب تعلیمات اجتماعی پنجم ابتدایی شامل 22 درس در 120 صفحه است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان میدهد که از نظر سطح خوانایی گانینگ کتاب مورد نظر با سطح خوانایی و سطح درک و فهم دانش آموزان این مقطع متناسب است. هر چند رویه درس ها به ترتیب ساده به دشوار نبود و نمونه میانی از نظر خوانایی در سطح پایین تری نسبت به دو نمونه دیگر قرار داشت.

مقاله حاضر به بررسی راهبرهایی می پردازد که اساس برنامه درسی مدرسه محور را تشکیل می دهند، جمع بندی ما بر این بوده است که این برنامه درسی درکل با سه راهبرد اساسی سعی دارد تحول بنیادین در دانش آموزان ایجاد نماید. روش تحقیق این مقاله به صورت کتابخانه ای و مروری بوده است. مدرسه محوری از مهمترین مسایل تعلیم و تربیت در عصر حاضر است و در نظام تعلیم و تربیت ایران در این زمینه دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. با واگذاری اختیار به مدرسه، همکاری بین والدین و مدرسه بیشتر می شود و هم محیط خانه برای یادگیری بهبود می یابد و مسئولیت پذیری به دلیل ارتقای عملکرد کیفی معلمان و کارکنان مدرسه افزایش می یابد. برخلاف برنامه ی درسی مرسوم و متمرکز که معلم مجری صرف برنامه ی درسی است، معلم در این گونه برنامه ی درسی، نقش موثرتری نسبت به برنامه های درسی سنتی دارد. همچنین دانش آموزان احساس می کنند که یادگیری با نیازهای آنان بیشتر مرتبط است و با برنامه ی درسی و محتوای مطالب درسی ارتباط نزدیک دارند.

قصه منبع غنی و شیوه ابزاری خلاق، آسان و لذت بخش برای آموزش و پاسخی به کنجکاوی کودکان است. کودکان به شنیدن قصه علاقه زیادی دارند و آموزش قصه گویی تاثیری باور نکردنی بر مغز کودک دارد و در زبان آموزی و آموختن کلمات جدید به کودکان نقش قاطعی دارد. در این مطالعه از پرسشنامه برای آزمون های گنجینه لغات دو زبان فارسی و بلوچی استفاده شده است. پرسشنامه آزمون گنجینه لغات شامل 22 عبارت است که از پاسخ دهنده سوال می شود که آیا عبارت مورد نظر را می شناسد یا خیر. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان کلاس اول مدرسه بلال نصرت آباد زاهدان می باشد. نمونه های انتخاب شده به تعداد 30 نفر (15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) و به صورت نمونه خوشه ای ساده انتخاب شدند. نتایج آزمون واریانس یک راهه نشان می دهد هر دو فرضیه تحقیق مبتنی بر تاثیرگذاری قصه گویی بر گنجینه لغات فارسی و بلوچی معنادار شده است زیرا در بررسی نتایج پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه کنترل و آزمایش میزان معناداری آزمون به ترتیب بالای 0. 05 و زیر 0. 05 گشت.

امروزه توجه جدی به امر خطیر آموزش ازاهداف کلیدی و مهم دولتها محسوب می شود. یک آموزش موفق مستلزم به-کارگیری الگو های تدریس نوین و اثربخش وتنوع در استفاده از مواد ومنابع آموزشی است. علاوه بر این ها، استفاده از یک روش ارزشیابی کارآمد از اهمیت بالایی برخوردار است. با به کارگیری روش های ارزشیابی مناسب، می توان الگوهای فکری و کج فهمی های فراگیران را مشخص کرد و به اصلاح آن ها پرداخت. شیوه های مختلفی برای ارزشیابی وجود دارد که از میان آنها می توان به طبقه بندی BLOOM، مدل APOS و مدل SOLO اشاره کرد. هدف از این پژوهش، بررسی سطح یادگیری فراگیران در درس فیزیک به کمک طبقه بندی BLOOM و مدل SOLO و یافتن ارتباط بین این دو شیوه ارزشیابی است. روش این تحقیق، توصیفی، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان البرز می باشند که از میان آن ها 64 نفر ازدانش آموزان پایه دهم رشته ریاضی و تجربی به طور نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، از مدارس نظری شهرستان فردیس انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهدکه حدود 81 درصد دانش آموزان در سطح تک ساختاریSOLO و حدود 94 درصد در سطح یادآوری BLOOM قراردارند و هیچکدام به سطوح بالای SOLO و BLOOMنرسیدند. همچنین می توان رابطه ای میان سطوح طبقه بندی BLOOM و مدل SOLO پیدا کرد. می توان گفت که سطوح یادآوری و فهم در نظریه BLOOM به ترتیب معادل سطوح تک ساختاری و چند ساختاری در مدل SOLO می باشند.

این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش خود دلگرم سازی بر تمایز یافتگی خود و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی در دبستان نیازهای ویژه کوثر چالوس به روش نیمه آزمایشی صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش را 95 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی دبستان نیازهای ویژه کوثر چالوس در سال تحصیلی97-1396 تشکیل داده اند. نمونه برداری به روش هدفمند صورت پذیرفته است. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های خود متمایز سازی (DSI-R) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) استفاده شده است. 30 نفر از مادرانی که در سطح پایین تری از تمایز یافتگی خود و تحمل پریشانی در قرار داشتند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که آموزش خود دلگرم سازی بر تمایز یافتگی خود و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی تاثیر گذار نبوده، بلکه در خصوص متغیر تمایز یافتگی خود بر مؤلفه ی" جایگاه من" و در خصوص متغیر تحمل پریشانی بر مؤلفه ی " تحمل پریشانی هیجانی" به صورت مستقیم اثر گذاشته است.

این تحقیق به بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر رفتارهای اجتماعی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول منطقه 2 شیراز پرداخت. این تحقیق به روش نیمه تجربی انجام شد. بدین منظور تعداد 160 نفر از دانش آموزان این منطقه به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند (هر گروه 80 نفر). پس از ارزیابی اولیه هر دو گروه، یک دوره مهارت های برقراری ارتباط برای گروه آزمایش برگزار شد. ابزارهای اندازه گیری یک پرسشنامه محقق ساخته بود در 5 مؤلفه خوب گوش دادن، صریح و صادق بودن، همدردی و همدلی با طرف مقابل، احترام به طرف مقابل و مخالفت با مخاطب به شیوه مناسب بود و 20 سؤال داشت که روایی و پایایی آن تایید شد و یک فرم ارزیابی معلم از دانش آموز که همان مولفه های پرسشنامه را در 5 سوال ارزیابی می کرد. نتایج آزمون های تی مستقل و همبسته نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی بر مولفه صریح و صادق بودن تاثیر معناداری نداشته است اما بر چهار مولفه خوب گوش دادن، همدلی و همدردی در روابط، احترام در روابط و بروز مخالفت به شیوه مناسب و همچنین بر کل رفتارهای اجتماعی مورد نظر در دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول منطقه 2 شیراز تاثیر معنادار داشته است. این یافته ها بر اساس محتوای دوره آموزشی ارائه شده و همچنین محتوای مولفه های مورد بررسی تبیین شدند و با سایر تحقیقات مطابقت و مقایسه شدند. لذا آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان ابزاری مفید در جهت ارتقاء رفتارهای اجتماعی دانش آموزان در مدارس است.

هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش با روش معکوس بر مهارت های فراشناختی در درس ریاضی پایه ششم بود. پژوهش حاضر، از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و ازنظر روش از نوع کمی انجام شد و همچنین از شیوه شبه آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم منطقه پیربکران بود. نمونه شامل 16 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم دبستان بودند. مباحث درس ریاضی به دو شیوه عادی و معکوس با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش تدریس شد. داده های حاصل در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، نمرات دانش آموزان در خرده مقیاس باور های مثبت، اطمینان شناختی و خوداگاهی شناختی افزایش و در خرده مقیاس خرافات و باور های منفی کاهش داشته است و به طور کلی، نمرات دانش آموزان در مهارت های فراشناختی پس از آموزش به شیوه معکوس افزایش قابل توجهی داشت اما افزایش مهارت های شناختی در دختران و پسران تفاوت قابل ملاحظه ای نداشته است.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و راهبرد های مقابله با استرس در افراد ورزشکار ( بسکتبالیست) و غیر ورزشکار می باشد. به این منظور از 18 نفر ورزشکار (بسکتبالیست) به صورت در دسترس نمونه گیری شد و 18 نفر غیر ورزشکار به صورت تصادفی انتخاب شدند. از هر دو گروه شرکت کنندگان ازمون های بار-ان ( ضریب پایایی آلفا کرونباخ 71%) وآزمون لازاروس فولکمن ( ضریب پایایی آلفا کرونباخ 61%) گرفته شد. داده های به دست آمده از این دو آزمون توسط دو آزمون T مستقل و تحلیل واریانس یک راهه با سطح معنی داری 5% مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست امده نشان دهنده تفاوت معنی دار در هوش هیجانی و راهبرد های مقابله با استرس در افراد ورزشکار(بسکتبالیت) نسبت به افراد غیر ورزشکار بود. همچنین نتایج نشان داد که بین زیر مقیاس های راهبرد های مقابله ای و هوش هیجانی تفاوت معنی داری وجود دارد.

هدف از انجام این پژوهش مقایسه افکار خودکشی، تاب آوری و سلامت روان زنان در آستانه طلاق و زنان عادی شهر نهاوند است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق که توسط دادگاه خانواده به مراکز مشاوره نهاوند از اول بهمن 1397تا آخراردیبهشت 1398ارجاع داده شده اند تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری کل شمار جمعاً 50 نفر زن درآستانه طلاق شد و گروه دوم زنان متأهل عادی شهر نهاوند که از نظر سن و تحصیلات همگن شده اند، همزمان با گروه اول50 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده اند و پرسشنامه داده شد، سپس پرسشنامه ها جمع آوری شد و با گروه اول مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت جهت سنجش آزمودنی ها از سه پرسشنامه سنجش افکار خودکشی بک، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون و پرسشنامه سلامت روان کیز استفاده شد. در جهت آزمون فرضیه های پژوهشی داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با نرم افزار spss21 تحلیل شد. و براساس یافته های این پژوهش بین افکار خودکشی، تاب-آوری و سلامت روان در زنان در آستانه طلاق و عادی تفاوت معنادار وجود دارد. به نحوی که زنان عادی از افکار خودکشی کمتر، تاب آوری و سلامت روان بیشتری برخوردار می باشند.

این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت با سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در دانش آموزان مبتلا به دیابت انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه اول شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داد که از بین آن ها به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 384 دانش آموز دارای بیماری دیابت نوع دوم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کری، 1989) بود. داده های گردآوری شده با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون با SPSS نسخه 26 تحلیل شد. نمره کل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در دانش آموزان مبتلا به دیابت نوع دوم برابر با 46/156 بود. نتایج نشان داد که بین عامل برون گرایی(18/0=r و 005/0=p)، با وجدانی(71/0=r و 004/0=p)، مقبولیت(73/0=r و 009/0=p) و گشودگی نسبت به تجربه(52/0=r و 006/0=p) با سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما این رابطه بین عامل نورزگرایی با سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت منفی و معنادار می باشد(26/0-=r و 002/0=p). براساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد دانش آموزان مبتلا به دیابت نوع دوم از سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت متوسطی برخوردار بودند و بنابراین توجه به بهبود ویژگی های شخصیتی در این افراد موجب بهبود سبک زندگی در آن ها می شود.

همه زوج ها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی خود لذت ببرند و احساس رضایت کنند و یکی از عوامل مهم در رضایت زناشویی، دسترسی به منابع قدرت و اعمال قدرت کردن در خانواده است، بنابراین هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ساختار توزیع قدرت و رضایت زناشویی در زوجین بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و با استفاده از گزینش تصادفی، می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی ایران در منطقه 3 تهران بودند، که 60 نفر از آنها به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با انتساب تصادفی به دو گروه 30 نفری (گروه آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ی ساختار توزیع قدرت سعیدیان بود که ابتدا پیش آزمون از هر دو گروه گرفته شد. سپس، زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت ارتباطی قرار گرفتند و یک ماه پس از اتمام دوره ی آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی منجر به تفاوت معنی دار آماری (001/0> p) بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون در نمره ساختار توزیع قدرت و رضایت زناشویی شده است. بنابراین به طور کلی می توان گفت متغیر مستقل بر متغیر وابسته اثرگذار بوده است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که یک دوره آموزش مهارت های ارتباطی زوجین بر ساختار قدرت و رضایت زناشویی در زوجین تأثیرمعناداری دارد.

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی نقاشی درمانی در کاهش اضطراب کودکان انجام شد. مطالعه حاضر یک مطالعه گزارش موردی می باشد که به بررسی 12 جلسه نقاشی درمانی به روش دستورالعمل در کاهش اضطراب کودکی 8 ساله پرداخته است. در مطالعه حاضر از مقیاس اضطراب کودکان اسپنس که دارای نسخه کودک(دارای 45 ماده) و نسخه والد(38 ماده) می باشد که قبل از انجام نقاشی درمانی و پس از 12 جلسه نقاشی درمانی توسط کودک و والد تکمیل شد. تغییر نمرات به دست آمده از مقیاس اضطراب کودکان اسپنس نشان داد که نقاشی درمانی در کاهش اضطراب این کودک موثر بوده است. نقاشی درمانی می تواند به عنوان روش مناسبی در کاهش اضطراب کودکان استفاده شود.

موسیقی بخشی از فعالیت هنری انسان است و شاید بیشتر از هر محصول هنری دیگری، آدمیان در زندگی روزمره خود در معرض شنیدن موسیقی هستند. در دنیای امروز موسیقی بخش جدانشدنی زندگی مردم است، به خصوص جوانان، که بیشترین مصرف کننده و تولید کننده ی موسیقی هستند. پژوهش های زیادی در حوزه ی کاربرد درمانی محور و مثبت موسیقی انجام شده در حالی که جنبه اعتیاد آور موسیقی و آسیب های روانی و جسمی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. همه ی ما تجربه ی لذت ناشی از شنیدن موسیقی را داشته ایم، مطالعات تصویربرداری عصبی، نشان می دهند که سیستم پاداش مغز انسان، نقش اصلی را در این تجربه بر عهده دارد. با توجه به اینکه در حال حاضر موسیقی بخش جدایی ناپذیر زندگی مردم می باشد و خصوصا جوانان بیشترین مصرف کننده ی موسیقی هستند، قصد داریم در قالب یک مقاله ی مروری به تشریح مکانیسم و عملکرد موسیقی بپزدازیم.

امروزه مشکلات رفتاری، اجتماعی، معرفتی و اخلاقی این نیاز را در بشر برانگیخته است که با علم روانشناسی و روانشناسی رشد وخانواده آشنا شود. رشد یا تحول تغییرات منظم وسازگارانه ای است که از لحظه بستن نطفه تاهنگام مرگ در فرد اتفاق می افتد. روانشناسی رشدیا تحولی که در سال های گذشته باعنوان روانشناسی ژنتیک شناخته می شود، شاخه ای از علم روانشناسی است که به توصیف وتبین تغییرات در طول زندگی می پردازد اما برکودکی ونوجوانی تاکید دارد. اندیشمندان زیادی به تحقیق وپژوهش دراین عرصه پرداخته اند و رشد انسان را به مراحل مختلفی تقسیم کرده اند. بسیاری از محققان علوم اجتماعی و روانشناسی بر نقش محوری و کلیدی خانواده در تربیت و رشد اشاره دارند، این نهاد اولین ومهمترین محیطی است که کودک درآن رشد پیدا می کند و کودک در آن از چگونگی روابط اجتماعی آگاه می شود. خانواده در اکثر فرهنگ ها و جوامع از قدرت وجایگاه محکمی برخوردار است. تاثیر فرهنگ و عقاید هر جامعه بر رویکرد و روش تبریتی افراد آن جامعه امری مشهود و پذیرفته شده است؛ بر این اساس در این مقاله سعی شده است بیشتر بر مسائل دینی و عقیدتی جامعه ایران اشاره شود، البته با توجه به اینکه هدف این مقاله بیشتر معطوف به دین است، از اشاره به فرهنگ غنی و چندین هزار ساله ایران عزیز صرف نظر شده است و البته که تاثیرات مهم و محوریی بر جامعه ی ما داشته و خواهد داشت.

تحقق الگوی اسلامی _ ایرانی پیشرفت مبتنی بر انعکاس آرمان ها و اهداف نظام با اتکا به پشتوانه های حقوقی و شرعی، تبیین کننده نگاهی سیستمی مشتمل بر تعیین اجزای مرتبط و ترسیم چگونگی ارتباط آن ها، دارا بودن قابلیت تطبیق و دسترسی و بهره مندی از قابلیت پایداری و بقای تمدن اسلامی می باشد. بودند اما تأکیدات مقام معظم رهبری(دامت برکاته) بر امر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ تلنگری و جهادی نو در عرصه ی این روحیه ی بهبود خواهی ملت ایران بود. در این راستا ضروری است که به تأکیدات معظم له در این زمینه توجه مورد داشته باشیم تا شیوه و الگویی را که به اسم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از سوی ایشان بیان شده است را به حقیقت نزدیک کرده و در این مسیر بتوانیم تغیر سرنوشت خودمان را باهم و در یک مسیر معلوم و مشخص به پیش ببریم. در این مقاله روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای مروری بر سایت های مرتبط می باشد ودرمقاله حاضر سعی گردید تا به چیستی این الگو و موانع وچاشهای مربوط به حوزه آموزش پرداخته شود.

پژوهش حاضر، باهدف ارزیابی برنامه های بهسازی منابع انسانی در بین معلمان دوره ابتدایی شهر سلماس انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر سلماس در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 1150 نفر می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 285 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها و سنجش بهسازی منابع انسانی از معیارهای ارائه شده توسط رائو و آبراهام (1990) استفاده گردید. روایی پرسشنامه مورد تأیید اساتید و خبرگان قرارگرفته و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای شاخص وضعیت موجود برنامه بهسازی 88/0 و برای شاخص میزان اهمیت برنامه بهسازی 90/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS. v. 22 و آزمون های t زوجی، t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین شاخص های وضعیت موجود بهسازی (مشارکت معلمان در برنامه های بهسازی، نیازسنجی و برنامه ریزی آموزشی و اجرا و ارزیابی) و میزان اهمیت بهسازی تفاوت معناداری وجود دارد و وضعیت موجود به طور معنی داری کمتر از میزان اهمیت است. همچنین بین نظرات افراد موردمطالعه در خصوص شاخص های وضعیت موجود و میزان اهمیت برنامه بهسازی ازلحاظ سن تفاوت معناداری وجود دارد اما ازلحاظ جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد و ازلحاظ سطح تحصیلات به غیراز وضعیت موجود اجرا و ارزیابی تفاوت معنی داری وجود دارد.

اقتصاد یکی از اساسی ترین و ضروری ترین ابعاد هر جامعه ای می باشد. در دین مبین اسلام، این بُعد مهم از جامعه مورد توجّه ویژه ای قرار گرفته است. امام علی(ع) در مدت کوتاه حکومت خود، اصول اقتصادی سالم و اسلامی را در ابعاد مختلف نظری و عملی آن اجرا نمود و این نشان از حسّاسیّت حضرت علی(ع) روی مناسبات اقتصادی است. در این پژوهش با استفاده از کتاب شریف نهج البلاغه، به بررسی سیاست های اقتصادی امیرالمؤمنین علی(ع) در اداره ی حکومت پرداختیم. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی همراه با مطالعه ی کتابخانه ای می باشد. داده ها با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع معتبر و گوناگون گردآوری گردید و در راستای تحقّق اهداف این پژوهش، داده های جمع آوری شده به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تجزیه و تحلیل داده ها، یافته های پژوهش تعدادی از مهم ترین اصول تفکّرات اقتصادی امام علی(ع) را آشکار ساخت که عبارتند از: مدیریّت اقتصادی مطلوب، دستگاه قضایی عادل و مقتدر، جهاد اقتصادی، حمایت از فعّالان عرصه ی اقتصاد، مبارزه و مقابله با مفاسد اقتصادی و قناعت پیشگی و ساده زیستی در زندگی فردی و اجتماعی. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که رعایت اصول فوق در اداره ی جامعه، نویدبخش یک جامعه ی اسلامی مطابق با دیدگاه های امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب نهج البلاغه می باشد. کلمات کلیدی:

در سال های اخیر پژوهش های متعددی در زمینه علل پدیده طلاق در کشور ایران انجام گرفته و از دسته بندی های مختلفی برای این پدیده استفاده شده است؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر پیدایش و گسترش طلاق در ایران و ارائه ی یک چارچوب جامع در این زمینه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش علل و عوامل گوناگون مؤثر بر طلاق با استفاده از مطالعات کتابخانه ای مانند (مقالات، کتب، مجلات، نشریه ها، پایان نامه ها و نمایه های نوشته شده در زمینه علل طلاق و. . . ) استخراج شد. این پژوهش ازلحاظ ماهیت و هدف، کاربردی است. در این مقاله، ضمن بیان مفهوم طلاق و پیامدهای آن، به مهم ترین عوامل پیدایش و گسترش این پدیده در کشور ایران اشاره شده است. در پایان، کلیه ی عوامل شناسایی شده تحت چارچوبی جامع سازمان دهی شده اند. به طورکلی می توان از عوامل اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، فردی-شخصیتی و سیاسی-جغرافیایی به عنوان شاخه های اصلی پیدایش و گسترش طلاق در ایران نام برد که هریک دارای زیرشاخه های فرعی متعددی هستند.

یکی از مسائل و موضوعات مهم کشور ها مسئله سالمندی می باشد مسئله ای که در ایران موجبات دل نگرانی را به وجود آورده است نرخ جمعیت سالمند بالای 60 سال در کشور بیش از شش میلیون و 400 هزار نفر میباشد که این نرخ 8. 3 درصد از کل جمعیت کشور است و پیشبینی میشود تا سال 1414 میزان آن به بیش از 10 میلیون نفر خواهد رسید (میرزایی و همکاران، 1396). مسئله ای که سالمندی را تحت الشعاع قرار می دهد مسئله ی سلامت روان آنها می باشد که اگر برنامه ریزی درستی برای آن نباشد باعث صدمات زیادی برای سالمندان به وجود می آورد. روش: در این تحقیق پژوهشگر با پاسخ دادن به سوال آیا ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی موثر هست به بحث و بررسی می پردازد. روش پژوهش در این تحقیق به صورت مروری سیستماتیک بوده است که در ابتدا لیستی از کلیدواژه های مرتبط با عنوان تهیه شد. سپس کلید واژه ها در پایگاه های مرجع علمی در ایران و بین الملل جستجو شدند. جستجوی مقالات از سال 1980 تا 2019 انجام شد. بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که آموزش ذهن آگاهی از طریق ایجاد آرامش جسمانی و ذهنی سالمند و کاهش تنش ها و از طرفی با تقویت مهارت مشاهده ی خویشتن و آشنایی با افکار مخرب و پذیرش این افکار باعث ایجاد سبک زندگی سالم در آنها شده و سالمندان را وارد چرخه ی رهایی از افسردگی می کند.

امروز با توجه به سیطره ی رسانه های مجازی در جوامع؛ باید بُعد رفتار مجازی را هم به ساحت های انسان افزود و گزاره های رفتاری این بخش او را هم مورد مداقه قرار داد. با شیوع این موج، بسامد آن؛ کانون خانواده ها را هم دچار لرزش و لغزش نموده است. از این رو مبانی هویتی افراد و فرآیندهای تربیتی هم دربستر این فضا درحال یک باز تعریف متفاوت و الصاق آن به سبک زندگی خانواده ها می باشد. این سبک زندگی می تواند یکی ازموضوعات مورد توجه واقع گردد. دراین پژوهش سعی برآن است با مطالعات کتابخانه ای و بررسی علمی – ترویجی و روش کیفی، با نگاهی نوین بر زمینه های پدیدارسازی جنبه های رفتاری نوین بشر امروز، مولفه های بنیادها و الگوواره های رفتاری منبعث از سبک زندگی های جدید، تبیین پیامدها و ترسیم شخصیت مجازی فرزندان آینده و نمایه سازی کارکردها و چشم انداز خانواده و رسالت تربیتی آن در موج چهارم زندگی بشر مورد بررسی قرارگیرد. درپایان اثرات فضای مجازی وراهکارهای مراقبت از فرزندان ارائه گردیده است.

امروزه ذهن آگاهی و فرسودگی تحصیلی یک موضوع جدید در حوزه روان شناسی و تحصیلی موردتوجه قرارگرفته است. مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش و اهمیت ذهن آگاهی و مؤلفه های آن در جنبه های مختلف زندگی فرد همچون تحصیلی، خانواده، ازدواج و روابط اجتماعی و. . . می باشد. ذهن آگاهی به افراد مهارت هایی را آموزش می دهد که بدون هیچ گونه قضاوتی بتوانند از افکارشان آگاه تر شوند و هم چنین قادر باشند به جای این که افکار منفی (مثبت یا خنثی) را به عنوان انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند به آن ها تنها به عنوان رخدادهای ذهنی گذرا نگاه کنند. فرسودگی تحصیلی در بین دانش آموزان و دانشجویان اشاره دارد به احساس خستگی به خاطر تقاضاها و الزامات تحصیلی (خستگی تحصیلی) داشتن یک حس بدبینانه و بی علاقگی نسبت به تکالیف درسی (بی علاقگی تحصیلی) و احساس عدم شایستگی به عنوان یک دانش آموز و یا دانشجو (احساس ناکارآمدی) لذا این پژوهش به مرو مطالعات حوزه ذهن آگاهی و فرسودگی تحصیلی می پردازد.

هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و سنجش سطح خوانایی کتاب علوم تجربی پایه ی چهارم دبستان بر اساس دو روش هارتلی و مک لافلین می باشد. روش تحقیق این پژوهش کمی، و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری این تحقیق کتاب علوم تجربی پایه چهارم دبستان می باشد. عواملی که در توانایی فرد برای خواندن، جهت درک پیام های موجود در متن مؤثر هستند سطح خوانایی کتاب درسی را تعیین می کنند. در این پژوهش از دو روش هارتلی و مک لافلین استفاده شد که در روش هارتلی سه نمونه ی 100 کلمه ای از ابتدا، وسط و انتهای کتاب انتخاب گردید و میانگین درصد کلمات ساده آن 79% بدست آمد که با توجه به جدول سطح دشواری هارتلی محتوای کتاب برای دانش آموزان 12 ساله مناسب می باشد. در روش مک لافلین سه نمونه ی 10 جمله ای از ابتدا، وسط و انتهای کتاب انتخاب گردید که با توجه به فرمول مک لافلین محتوای کتاب برای افراد 13 ساله و کلاس 11 مناسب می باشد. بنابراین تحلیل محتوای این کتاب نشان می دهد که سطح خوانایی آن برای دانش آموزان پایه ی چهارم تحصیلی (10 ساله) نامناسب بوده و فراتر از قدرت خوانایی آن ها می باشد. کلمات کلیدی:ن

پژوهش حاضر حرمت خود، خودپنداشت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی را در دانش آموزان مدارس مختلط و تک جنسی دوره ی ابتدایی را مقایسه می کند. نمونه آماری بر اساس 200 دانش آموز دختر و پسر دوره ی ابتدیی مشخص گردیده و داده های بدست آمده از دو پرسشنامه حرمت خود روزنبرگ و خودپنداشت تحصیلی چن و معدل نیم سال تحصیلی دانش آموزان برای پیشرفت تحصیلی جمع آوری گردید. به منظور بررسی فرضیات و مدل پژوهش از نرم افزار SPSS21 کمک گرفته شده است. این نتایج نشان داده است که بین حرمت خود دانش آموزان مدارس مختلط و تک جنسی دوره ی ابتدایی تفاوتی وجود ندارد و بین خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان مدارس مختلط و تک جنسی دوره ی ابتدایی تفاوت وجود دارد یعنی خود پنداشت تحصیلی دانش آموزان در مدارس مختلط کمتر از مدارس تک-جنسی است. همچنین بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس مختلط و تک جنسی دوره ی ابتدایی تفاوت وجود دارد یعنی سطح پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مدارس مختلط پایین تر از مدارس تک جنسی می باشد. در نهایت با توجه به تحقیق حاضر می شود نتیجه گرفت که بین خود پنداشت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در مدارس مختلط و تک جنسی دوره ی ابتدایی تفاوت وجود دارد.

پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش اعتماد زناشویی و بهبود کیفیت زندگی انجام گرفته است. جامعه آماری مشتمل برزنان کارمند متأهل شهر تهران است که با به صورت در دسترس 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 14 نفر کنترل و 14 نفر آزمایش مورد تحلیل قرارگرفته اند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آموزش درمانی ویژه ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس اعتماد (رمپل و هولمز, 1986) و مقیاس کیفیت زندگی بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش آزمون های تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری بین شرکت کنندگان در گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته یعنی افزایش اعتماد زناشویی و بهبود کیفیت زندگی تفاوت معناداری را نشان داد. بر اساس نتایج این مطالعه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و اعتماد زناشویی مؤثر است و استفاده از این روش به خصوص در مشاوره خانواده و زناشویی توصیه می شود.

در هر نظام تعلیم و تربیت میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخص های موفقیت در فعالیت های علمی است. سنجش میزان پیشرفت تحصیلی و عوامل مؤثر بر آن از جمله مسایل عمده ای هستند که توجه محققان مختلف را به خود جلب کرده اند. هدف دراین تحقیق بررسی نقش سرمایه اجتماعی و پایگاه اقتصادی – اجتماعی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول( ناحیه 2) شهر کرمان در سال تحصیلی99-1398 می باشد. تعدادکل دانش آموزان ناحیه دو 16024 نفر می باشد که براساس فرمول کوکران در سطح 95درصد تعداد 375 نفر برآورد شدروش نمونه گیری در چندین مرحله استفاده می شود و مدارس به تفکیک دخترانه و پسرانه را هر کدام یک خوشه در نظر گرفته و در مرحله بعد بر اساس ترکیب جنسی تعداد پرسشنامه را مشخص کردیم. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره گرفتیم و چارچوب نظری براساس نظریه های بوردیو، پاول و پارسل، پوتنام و کلمن، شرر و پاندورا تدوین شد و براساس آن پرسشنامه اجرا گردید. برای اعتبار سنجی آن از اعتبار سازه و برای قابلیت اعتبار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری spss استفاده شد ه است و فرضیه های مفروضه را براساس ضریب همبستگی مورد آزمون قرار دادیم و این نتایج بدست آمد. ضریب پیرسون برای متغیر پیشرفت تحصیلی و متغیرهای سرمایه اجتماعی( 509/0)، خود کارآمدی (652/0)، اعتماداجتماعی ( 425/0)، مشارکت 483/0)، روابط اجتماعی (281/0)، اعتماد به نفس (761/0) و طبقه اجتماعی ( 038/0) بدست آمده است.

خانواده اصلی ترین هسته ی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی افراد است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی ارتباط زوجین شهر دزفول بود. روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شهر دزفول بود و تعداد 40 زوج که به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از مولفه ارتباطات پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ برای بدست آوردن داده ها استفاده کردید و نتایج توسط SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین نمرات میانگین پس آزمون دو گروه(آزمایش22. 10 و کنترل19. 81)تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند میزان رابطه در میان زوج ها را بهبود دهد، بنابراین می توان از این روش درمانی در کنار سایر مداخلات استفاده کرد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اضطراب و مکانیسم های دفاعی با سلامت روان انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی و روش مورد استفاده همبستگی و از نظر نوع داده ها کمی بود. جامعه آماری این پژوهش مراجعه کنندگان به بخش غربالگری ویروس کرونا در شهر قم در اسفند ماه 1398 بود. بدین منظور تعداد 240 نفر از این افراد با استفاده ازجدول مورگان و روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های اضطراب بک (BAI)، پرسشنامه ی سبک های دفاعی (DSQ) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین اضطراب و مکانیسم های دفاعی رشد نیافته ارتباط مثبت و معنادار، بین اضطراب و مکانیسم های دفاعی رشد یافته ارتباط منفی و معنادار، بین اضطراب و مکانیسم های دفاعی روان آزده ارتباط مثبت و معنادار و بین اضطراب و سلامت روان ارتباط منفی و معنادار وجود دارد.

زندگی زناشویی دارای ابعاد متعددی است که با یک دیگر کنش متقابل دارند و آسیب به هر بعد آن زمینه را برای بدکارکردی سایر ابعاد زندگی زناشویی فراهم می کند. از این رو هدف پژوهش حاضر مرور نظامند کیفی مداخلات زوج درمانی شناختی-رفتاری بر ابعاد زندگی زناشویی در ایران از سال 1384 تا 1399 بود. به همین منظور از پایگاه های اطلاعاتی فارسی زبان نظیر پرتال جامع علوم انسانی، اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، ایرانداک، مگیران و نورمگز مقالات و پایان نامه های داخلی شناسایی شدند. از بین 81 پایان نامه دکتری و کارشناسی ارشد و مقاله شناسایی شده، 38 مقاله و پایان نامه به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شد. یافته های پژوهش نشان دادند که از این میان 13 پژوهش در حوزه زنان، 1 پژوهش در حوزه مردان و 24 پژوهش در حوزه زوجین انجام شده بود. 2 مورد از پژوهش های انجام شده به صورت مورد منفرد بودند و 36 مورد دیگر به صورت نیمه آزمایشی بودند. عمده ترین متغیرهای وابسته ای که به-وسیله ی رویکرد شناختی-رفتاری مورد مداخله قرار گرفته بودند عبارت بودند از: رضایت زناشویی، سازگاری زناشویی، مشکلات جنسی، تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی، کیفیت ارتباط زناشویی و تنظیم هیجانی. نمونه تحلیلی پژوهش حاضر نشان داد که در طول 15 سال اخیر رویکرد شناختی-رفتاری پیوسته به عنوان یک رویکرد پایه و استاندارد برای مقایسه اثربخشی سایر رویکردها مورد توجه بوده است. امکان به کارگیری آن به صورت آموزشی و خودیاری برای مراجعان، قابلیت انطباق با شرایط فرهنگی و مذهبی جامعه و قابلیت به کارگیری آن در طیف وسیعی از مشکلات زناشویی و خانوادگی از اهم دلایلی بودند که موجب اقبال این رویکرد درمیان متخصصان حوزه مشاوره و روان شناسی در زمینه زوج درمانی و خانواده درمانی بوده است. واژگان کلیدی:

هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با عزت نفس در زنان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی وجامعه آماری شامل کلیه زنان 18-35 ساله شهرستان آران و بیدگل بود که براساس فرمول تاباخنیک و فیدل (2007)تعداد 70 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه هوش معنوی کینگ، هوش هیجانی بار-اون و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از SPSS 22 و از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود همبستگی بین عزت نفس و هوش هیجانی به میزان( 50/0r=) و بین عزت نفس و هوش معنوی به میزان(31/0r=)، مثبت و معنادار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد هوش معنوی به طور مستقیم و به صورت معناداری عزت نفس زنان را پیش بینی می کند. بنابراین زنانی که هوش هیجانی و هوش معنوی بالاتر ی دارند، عزت نفس بالاتری دارند.

در دهه های اخیر زنان با خروج از گستره ی خصوصی و ورود به گستره ی عمومی و ورود به کار تعارضاتی در نقش های آنها ایجاد شده است سهم زیادی از نیروی کار جوامع را زنان تشکیل می دهند و تقریباً در همه جای دنیا اشتغال زنان خارج از خانه روبه فزونی است. اشتغال زنان در بیرون به همراه کارهای منزل برای آنها تعارضاتی در مورد نقش مادری در خانه و نقش یک نیروی کار در بیرون را به وجود آورده است که باعث شده تاب آوری آنها کاهش پیدا کند. هدف پژوهش حاضر پاسخگویی به این سوال است که آیا مدیریت حل تعارض بر تاب آوری مادران شاغل موثر بوده است؟ روش: در این تحقیق محققین به روش مروری و روش توصیفی و تحلیلی به بررسی این موضوع پرداختند. در این پژوهش به شیوه مرور روایتی خلاصه ای از مطالعات حوزه مدیریت حل تعارض و تاب آوری مادران شاغل که مرتبط با عنوان پژوهش هستند ارائه شده، وبا روش ترکیب کیفی نتیجه گیری ارائه گردید. ابتدا لیستی از کلیدواژه های مرتبط با عنوان تهیه شد. سپس کلید واژه ها در پایگاه های مرجع علمی در ایران و بین الملل جستجو شدند. جستجوی مقالات از سال 1980 تا 2019 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مادران شاغل برای اینکه سطح تاب آوری خود را افزایش دهند باید مدیریت حل تعارض را آموزش ببینند و مدیریت حل تعارض باعث ایجاد سلامت روان و افزایش تاب آوری در فرد می شود.

پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر زوج درمانی مبتنی بر خود نظم جویی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رابطه زوجین شهر دزفول انجام شد. بدین منظور از بین جامعه آماری، یعنی زوجینی که در سال 98 و 99 به مراکز مشاوره شهر دزفول مراجعه کرده بودند تعداد 16 زوج از طریق در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم بندی شدند. پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) به عنوان پیش آزمون از هر دو گروه گرفته شد. سپس مداخله طی 6 جلسه 90 دقیقه ای فقط به گروه آزمایش ارائه شد و دوباره همان پرسشنامه فوق به عنوان پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون U من ویتنی تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی باعث کاهش معنادار میانگین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است و باعث کاهش تعارضات شده است (P=0. 003). همچنین موجب کاهش نمرات میانگین گروه آزمایش در متغیر افزایش رابطه زوجین شد (P=0. 002). پس می توان از زوج درمانی مبتنی بر خود نظم جویی برای کاهش تعارضات و افزایش رابطه استفاده کرد.

مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان می تواند بخاطر فشارهای رشد و قرارگیری در محیط و یا اختلالات والدین و تاثیر آن بر روی کودکان باشد. رفتارهای غیر انطباقی والدین می تواند نقش مهمی در ارتباط والدین و فرزندان با آسیب شناسی روانی داشته باشد. مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر توسط والدین و یا رفتارها و اختلالات روانی درمان نشده سبب بروز مشکلات ثانویه در تربیت کودکان شده است. بررسی درزمینه نقش عوامل ژنتیک فنوتیپی در آسیب شناسی روانی والدین یا خلق و خوی کودکان می تواند نقش کلیدی در ارتباط بین رفتارهای غیر انطباقی والدین و خلق و خوی کودکان داشته باشد. همچنین این موضوع می تواند مورد توجه پژوهش ها، طراحی ها و بهینه سازی تاثیرات ژنتیکی بر رفتار افراد قرار بگیرد. بررسی در زمینه این که ژنتیک مشترک در آسیب شناسی روانی و رفتارهای غیرانطباقی می تواند رفتار والد را، حتی در غیاب اختلالات روانپزشکی، تحت تأثیر قرار دهد وبه ارزیابی در زمینه تأثیر منفی غیر مستقیم عوامل محیطی بر روی رفتار والدین می پردازد. مطالعات نشان داده است رفتار والدین و فرزندان مقیاس بالاتری از نقش محیط ایفا می کند. با این وجود روش شناختی در مقاله حاضر، داده ها را در جهت درک بیش تر رفتار والدین در رابطه بین اختلالات روانشناختی والدین و فرزندان ارائه می دهد.

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ویژگی شخصیتی با کیفیت زندگی در بین بیماران دیابتی می باشد. تحقیق حاضر ازلحاظ روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران دیابتی عضو انجمن بیماران دیابتی شهر یزد در سال تحصیلی 1398 و روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه شامل: پرسشنامه ی ویژگی های شخصیتی نئو و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بوده است. برای تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS20، از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شده است. بر اساس یافته ها بین سازگاری با کیفیت زندگی با مقدار 0. 12 رابطه مستقیم و بین روان رنجوری با کیفیت زندگی با مقدار 0. 12-رابطه معکوسی وجود دارد؛ اما بین برون گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی با کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود ندارد. نتیجه آنکه در کنار بررسی و مشاوره روان پزشکی و آموزش روان شناختی برای تشخیص زودرس و تنظیم برنامه های مربوط به پیشگیری و بهبود در بیماران دیابتی، با هدف افزایش کیفیت زندگی بیماران دیابتی، توجه به پرورش عوامل هوش با تعدیل آسیب های مربوط به ویژگی های شخصیتی بیماران، توصیه می گردد.

هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هیجان خواهی و افسردگی با اعتیاد به شبکه های مجازی در بین نوجوانان دوره اول متوسطه شهرستان اردکان می باشد. روش پژوهش در این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. در این گونه مطالعات رابطه بین دو یا چند متغیر مورد مطالعه قرار می گیرد. از نظر زمانی نیز پژوهش مقطعی می باشد. تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های هیجان خواهی زاکرمن، آزمون اعتیاد اینترنتی یانگ و آزمون سیاهه افسردگی بک بود. جهت تحلیل نمرات از نرم افزارSPSS استفاده گردید. برای آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. که نتایج نشان داد، رابطه بین هیجان خواهی بر اعتیاد نوجوانان به شبکه های مجازی مثبت و معنی دار است. همچنین رابطه بین افسردگی بر اعتیاد نوجوانان به شبکه های مجازی مثبت و معنی دار است.

هدف اساسی مقاله ی حاضر، ارائه ی راهکارهای برون رفت از چالش های پیشرو در تضمین کیفیت نظام آموزش عالی می باشد که به شیوه توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی انجام شده است. در این زمینه مطالعات و منابع داخلی و خارجی مرتبط با موضوع با استفاده از فرم های فیش برداری گردآورده شده و به شیوه کیفی به ارائه یافته های پژوهش، پرداخته شد. نتایج اصلی پژوهش نشان می دهد؛ در دنیای پیچیده و به شدت در حال تغییر امروز، نظام آموزش عالی برای مقابله با چالش ها و رفع نیازهای پیش رو، لازم است به استقبال انواعی از تجدید حیات و تغییرات گسترده و متنوع در اهداف، وظایف و کارکردهای خویش اقدام نموده تا بتواند به خواسته های متنوع؛ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به نحو مطلوب پاسخ دهند به گونه ای که فارغ التحصیلان دانشگاهی، حس مسئولیت پذیری بیشتری نموده و از نظر انواع توانایی های علمی و مهارت های کاری، اثربخش تر و کارآتر از گذشته شوند، دست یابی به اهداف مذکور، جزء با استقرار و توسعه نظام تضمین کیفیت در آموزش عالی کشور امکان پذیر نخواهد بود.

این پژوهش با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی براساس سازگاری اجتماعی و باورهای خودکارآمدی در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل شهر تهران در سال تحصیلی 1398-99 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 200 نفر از دانش آموزان پسر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، 1984)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (ثورث و همکاران، 1939) و پرسشنامه باور خودکارآمدی (شوارتز و جروسالم، 1979) بود. داده های گردآوری شده با روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری و با نرم افزار آماری SPSS/24 تحلیل شد. نتایج پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سازگاری اجتماعی با اهمال کاری تحصیلی در بین دانش آموزان پسر رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0P<). دیگر یافته پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکارآمدی عمومی با اهمال کاری تحصیلی در بین دانش آموزان پسر رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که دو متغیر پیش بین با هم توانسته اند 36 درصد از تغییرات نمره اهمال کاری تحصیلی را تبیین نمایند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی (برونگرایی – درونگرایی)با میزان پرخاشگری جوانان 24-18ساله می باشد وجامعه آماری پژوهش شامل جوانان پسر 24-18ساله میباشد که با استفاده از نمونه گیری تصادفی تعداد100نفر که در محدوده سنی 24-18ساله قرار داشتند انتخاب وبا استفاده از2تست ویژگیهای شخصیتی و پرخاشگری آیزنک که تست شخصیت شامل 57سوال و توسط محمدتقی رائفی و دکتر اخوت استاندارد شده است و اعتباربازآزمایی این آزمون را بین74/0تا94/0 بوده و پایایی لازم برخوردار میباشد وهمچنین تست پرخاشگری از30سوال تشکیل میشودواعتبار وروایی این آزمون توسط (زمانی، 1390)از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است وضریب آلفای آن برای کل آزمون 74/0بوده است و روایی این مقیاس از نوع محتوا است. و روش های آماری استفاده شده برای تحلیل داده ها آزمون tبرای گروه مستقل کوچک میباشد که میزان تفاوت نمرات دو گروه را مشخص می کند و همچنین از آزمون rهمبستگی پیرسون جهت بررسی میزان همبستگی نمرات درونگرایی و پرخاشگری استفاده شده است. داده های آماری نشان میدهد که بین ویژگی شخصیتی برونگرایی و درونگرایی با میزان پرخاشگری رابطه معنادار میباشدو در نهایت بین ویژگی (برونگرایی-درونگرایی)با میزان پرخاشگری تفاوت معناداری مشاهده شده است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط آسیب های کودکی ادراک شده و طرحواره هیجانی با دلزدگی زناشویی در همسران شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی – پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش همسران دچار تعارض زناشویی در آبان ماه 1398 بوده اند. نمونه پژوهش به حجم 50 نفر از این همسران انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه های: دلزدگی زناشویی پاینز، پرسشنامه آسیب های کودکی و پرسشنامه طرحواره های هیجانی بوده است. بر اساس یافته ها چون سطح معناداری 007/0 = P در سطح اطمینان 95 درصد (5% =α ) از 05/0 کوچک تر است، بنابراین، فرضیه صفر رد و فرضیه پژوهش تائید می شود نتیجه می گیریم بین آسیب های کودکی ادراک شده و طرحواره هیجانی با دلزدگی زناشویی در همسران شهر تهران رابطه معنادار وجود دارد؛ بنابراین مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های این پژوهش، در راستای مداخلات بالینی و آموزشی استفاده کرده و از این رویکرد در جهت افزایش ایمن سازی دلبستگی های دوران کودکی، کاهش تعارضات زناشویی و بهبود روابط زوجین بهره برند و به پایداری و استحکام روابط ایشان کمک نمایند.

چاقی یک اپیدمی جهانی است که اسیب های جدید محسوب شده ودر سطح خطرناکی در حال افزایش است و میتوان انرا به هزاران عامل ژنتیکی و محیطی نسبت داد. استرس یا فشارروانی یکی از موضاعات و مفاهیم روانشناختی است که در اسیب شناسی روانی و روانشناسی سلامت نقش مهمی ایفا میکند. استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط بوجود می اید و موجب ایجاد نا هماهنگی میان ملزومات یک موقعیت ومنابع زیستی، روانی و اجتماعی فرد میشود. به نظر میرسد که همچنان پزوهش های بیشتری در زمینه شناخت عوامل موثر در ایجاد، تداوم و نیز درمان این اختلال مورد نیاز است. اختلال پرخوری که در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی واماری اختلالات روانی، خود بعنوان یک اختلال جداگانه معرفی خواهد شد، شایعترین نوع از اختلالات خوردن به شمار می اید. با این حال کمتر از سایر اختلالات به جنبه های گوناگون ان پرداخته شده است. از انجا که شیوع اضافه وزن وچاقی در ایران بالاست وبا توجه به ارتباط ثابت شده میان اضافه وزن و چاقی با اختلال پرخوری، پیشنهاد میشود که مطالعات گسترده ای در زمینه بررسی درمان روانشناختی این اختلال در کشورمان انجام شود.

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری بلوغ عاطفی در رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شده است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 341 نفر از جامعه مذکور که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، نمونه مورد مطالعه را تشکیل دادند. در پژوهش حاضر از مقیاس های فرسودگی مدرسه سالملا_آرو، پرسشنامه اقتدار والدین (PAQ) و مقیاس بلوغ عاطفی یاشویر سینک و بهارگاوا (EMS) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که بلوغ عاطفی دارای نقش واسطه گری معناداری در رابطه سبک های اقتدارگرا و آمرانه (پدر و مادر) با فرسودگی تحصیلی می باشد. همچنین سبک های اقتدارگرا و آمرانه (پدر و مادر) بر فرسودگی تحصیلی اثر مستقیم معناداری نیز دارند. در مجموع نتایج پژوهش حاضر تاییدی بر نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و بلوغ عاطفی در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه می باشد.

از جمله مظاهر زندگی اجتماعی و مهم ترین تعامل سازنده میان انسان ها ازدواج زن و مرد است. در ایران از دیرباز نهاد خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده مسؤولیت پذیری متقابل همسران است. مسئولیت پذیری میتواند رضایت زوجین در زندگی مشترک را تغییر بدهد. برای بسیاری، کسب خشنودی از رابطه زناشویی مهم ترین منبع خشنودی به شمار می آید. رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد از توانایی خوبی در مسئولیت پذیری در برابر پیش آمدهای استرس زای زندگی و همچنین مسئولیت پذیری زوجین برخوردار است. طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش شامل طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 4 زوج(8 نفر) از افراد مراجعه کننده به این کلینیکها بود که پس از انجام مصاحبه بالینی ساختارمند و اجرای پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ انتخاب شدند. نمونه گیری در این تحقیق روش نمونه گیری هدفمند بوده است. زوجین در یک برنامه زوجی شامل10جلسه 90 دقیقه بود شرکت کردند نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث شده است که مسئولیت پذیری و رضایت در زندگی مشترک افزایش یابد.

یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج وتشکیل خانواده است. در این واحد اجتماعی سنگ بنای تعلیم وتربیت نهاده می-شود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش وتکامل میرسد. ازدواج به عنوان یک پدیده اجتماعی ازجنبه های مختلف قابل مطالعه و تحقیق می باشد. باتوجه به اهمیت و تاثیر موثر زندگی زناشویی بر جنبه های مختلف زندگی بررسی می شود. انسان موجودی اجتماعی است که بیش از هر چیز به خانواده نیاز دارد چنان که برای تحقق بخشیدن به فرآیند رشد و تکامل خویش به ارتباط با دیگران نیازمند است. نظام خانواده یک نهاد اساسی و محوری در جامعه است و به عنوان هسته اولیه برای سایر نهادهای اجتماعی به شمار می رود. نظام خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است که اساس و زیر ساخت واحد های بزرگ اجتماعی بشری به شمار می رود. ازدواج در بستری پیچیده حساس روابط اجتماعی میان دو جنس مخالف برقرار می-شود ومقدمه ومنشا خانواده می شود و یکی از مهم ترین پدیده های اجتماعی، زیستی و فرهنگی محسوب میشود. ازدواج برحسب ماهیت، نوع وانگیزه می تواند پیامدهای مثبت و منفی داشته باشد. مقاله ی زیر تحت عنوان ازدواج وخانواده باهدف مشخص کردن معیارهای انتخاب همسر و نقش آن در تشکیل خانواده، یک مقاله کیفی، توصیفی که به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است، می باشد.

مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش معنوی و هوش فرهنگی با شخصیت و مثبت اندیشی در مردان و زنان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و مردان 20تا50 ساله در شهر تهران در سال 98 بودند که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در مرحله بعد پرسشنامه های هوش معنوی کینگ، هوش فرهنگی، شخصیت گولدبرگ ومثبت اندیشی به عنوان ابزار پژوهش در مورد هریک از آزمودنی ها اجرا شد. در پایان داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون) به وسیله نرم افزار 22 spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد بین هوش معنوی و هوش فرهنگی در زنان (r=0/91) و مردان ( (r=0/79رابطه معنادار وجوددارد. همچنین بین هوش معنوی و هوش فرهنگی با ویژگی های شخصیتی (در مولفه های برون گرایی، توافق، وظیفه شناسی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه) درزنان و مردان رابطه معنا دار وجود دارد. بین هوش معنوی با مثبت اندیشی درزنان ( (r=0/91 ومردان (r=0/86)، بین هوش فرهنگی با مثبت اندیشی در زنان (r=0/99) ودر مردان ((r=0/63 رابطه معنا دار وجوددارد. بین ویژگی های شخصیتی در تمامی مولفه های آن با مثبت اندیشی در زنان و مردان رابطه معنا دار وجود دارد. به طورکلی، یافته های پژوهش، بیانگر رابطه مثبت و مستقیم، بین تمامی متغییرها در هردو جنس می باشد. هر چه میزان هوش معنوی و فرهنگی افزایش بیا بد؛ میزان مثبت اندیشی در زندگی رشد خواهد یافت و همچنین شخصیت و مولفه های آن نیز نقش پیش بین بر مثبت اندیشی دارند و بر هوش معنوی و فرهنگی تاثیر گذار هستند.

شبکه های اجتماعی آمده اند تا مردم در سراسر دنیا بتوانند ارتباطی بهتر و راحت تر داشته باشند گرچه اساس ایجاد شبکه های اجتماعی کارکرد مثبت آن در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی بوده است اما آنچه جامعه با آن مواجه است چیزی غیر این است. شبکه های اجتماعی تغییرات بنیادین در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف ایجاد می کنند به شکلی که امروزه اعتیاد در استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به معضلی برای نهاد خانواده در سراسر جهان تبدیل شده است. هدف این تحقیق تاثیرشبکه های اجتماعی بر سبک زندگی می باشد. این مقاله از نوع مقالات مروری بوده و روش جمع آوری اطلاعات استفاده از منابع کتابخانه ای و فصلنامه ها و مجلات علمی بوده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته این شبکه های می توانند بر ادبیات افراد جامعه تأثیر بگذارند، پوشش آنها و همچنین روابط با جنس مخالف را دگرگون کنند. کاربران شبکه های اجتماعی از این شبکه ها برای بیان رویدادهای زندگی خود، خاطرات، موقعیت اجتماعی و مانند این ها استفاده می کنند و یا از طریق به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدشان با دیگران به گفتگو می پردازند و بدین ترتیب احساسات گوناگون خود را به گونه ای تخلیه می کنند.

هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و اضطراب دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر سال اول دوره ی دوم متوسطه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه، به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 دانش آموز که حداقل یکی از والدین آن ها معتاد بوده انتخاب شدند و پیش آزمون از آن ها به عمل آمد. از این نمونه، 20 دانش آموز در گروه آزمایش و 20 دانش آموز در گروه گواه به صورت تصادفی گمارده شدند. سپس جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد روی گروه آزمایش اعمال شد. سپس، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ی افسردگی بک (1996) و پرسشنامه ی اضطراب بک (1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس موردبررسی قرار گرفت. نتایج بهبود معنی داری در نمرات افسردگی و اضطراب آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه نشان داد؛ بنابراین، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود افسردگی و اضطراب دانش آموزان استفاده نمود.

افسردگی به عنوان دومین اختلال روانشناختی شایع در میان سالمندان سبب کاهش فعالیتهای فیزیکی، کاهش روابط اجتماعی، خلق و خوی به هم ریخته، تمرکز پایین، افت کیفیت زندگی، افت کارایی، کاهش سلامت عمومی و نقایص شناختی و در نهایت افزایش مرگ و میر سالمندان میگردد. این اختلال روانی نتایج نامطلوب خانوادگی، مالی و اجتماعی دربردارد، همچنین برای سالمندان و خانواده های آنان مشکل ساز بوده و سبب ناتوانی سالمندان میگردد. با توجه به عوامل مذکور و این امر که افسردگی خود سبب ساز افزایش احتمال خودکشی میباشد، بررسی علل و درمانهای روانشناختی افسردگی سالمندی بسیار ضروری میباشد. :

هدف از پژوهش حاضر بررسی بین خود شفقت ورزی، طرحواره های هیجانی و خوش بینی با دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی – پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش زوجین متقاضی طلاق در شهر تهران در مهرماه 1398 بوده اند. نمونه پژوهش به حجم 50 نفر از این زوجین انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه های: دلزدگی زناشویی پاینز، پرسشنامه طرحواره های هیجانی، پرسشنامه خود شفقت ورزی و پرسشنامه خوش بینی-بدبینی بوده است. بر اساس یافته ها چون سطح معناداری 007/0 = P در سطح اطمینان 95 درصد (5% =α ) از 05/0 کوچک تر است، بنابراین، فرضیه صفر رد و فرضیه پژوهش تائید می شود نتیجه می گیریم بین بین خود شفقت ورزی، طرحواره های هیجانی و خوش بینی با دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق رابطه معنادار وجود دارد. لذا فراهم کردن امکانات آموزشی رایگان به منظور آشنایی با مهارت های شناختی و رفتاری همسرداری برای جوانانی که در آستانه ی ازدواج قرار دارند و آموزش مهارت های همسرگزینی به جوانان از پیشنهادات مورد تأکید این پژوهش می باشد.

هدف تحقیق بررسی عوامل موثر بر یادگیری الکترونیکی ورتبه بندی آنها براساس اولویت واهمیت ازدیدگاه دانشجویان بوده است. آموزش وچالشهای مرتبط با آن همواره ازمهمترین مسایلی هستند که دانشگاه ها با آن سروکار دارند. باپیشرفت های حاصل شده درحوزه فناوری اطلاعات وارتباطات وگسترش آنهابه اکثر حوزه ها من جمله آموزش، دانشگاهها نیزدرکنارشیوه های سنتی آموزش به آموزش الکترونیکی روی آورده اند، لیکن جهت ماندگاری درفضای رقابتی شدید ایجاد شده، ناگزیربه شناسایی و بررسی عوامل کلیدی موثر درموفقیت آموزش الکترونیکی، برنامه ریزی وسیاستگذاری مناسب درجهت آن می باشند. دانشگاه پیام نور واحدسراوان نیز همانندسایر دانشگاهها به آموزش الکترونیکی روی آورده است. دراین پژوهش با استفاده ازپرسشنامه ساخته شده توسط پژوهشگران قبلی در39 سوال درمقیاس لیکرت درسال 1398 نظریات همه 41 نفر دانشجوی رشته علوم تربیتی ورودی 1395 جمع آوری گردید وبوسیله نرم افزارspss26, تکنیکهای آمار توصیفی واستنباطی داده های بدست آمده مورد تحلیل وبررسی قرارگرفتند. ازمنظردانشجویان جامعه آماری عوامل تاثیرگذار بر موفقیت یادگیری الکترونیکی عبارتند از: یاددهنده، امکانات موردنیاز، محتوای آموزشی، یادگیرنده، مدیریت وقوانین ومقررات.

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه بینش شناختی و مهارتهای حل مسئله در دانشجویان با نشانگان اضطراب اجتماعی و بدون نشانگان اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نوع پژوهش کاربردی و از نظرماهیت و روش، پژوهش حاضر، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی و بدون نشانگان اضطراب اجتماعی در پیام نور تهران جنوب بود که تعداد انها 152 نفر بودند. در پژوهش حاضر از نمونه شامل 80 نفر از دانشجویان که شامل (40 دانشجو دارای اضطراب اجتماعی و 40 دانشجو بدون نشانگان اضطراب اجتماعی) بود و از شیوه نمونه گیری هدفمند در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (1969)، پرسشنامه حل مسئله هپنر (1988) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد بین بینش شناختی و مهارتهای حل مسئله در دانشجویان با نشانگان اضطراب اجتماعی و بدون نشانگان اضطراب اجتماعی تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد. نتیجه گیری: دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی نسبت به دانشجویان بدون نشانگان اضطراب اجتماعی از مهارت حل مسئله و انعطاف پذیری شناختی کمتری برخوردارند.

یکی از شایع ترین مشکلات کودکان در ابتدای ورود به حوزه تحصیلی، اختلال اضطراب جدایی می باشد، به طوری که ترس جدا شدن از والدین ممکن است تاثیر مخرب در زندگی و سرنوشت شخص داشته باشد. در بحث اهمیت این اختلال اینکه اختلال اضطرابی به طور عمده در دوران کودکی رخ می دهد و در ادامه ممکن است سبب مکتب گریزی و ترس از مدرسه در سنین مدرسه، عدم توانایی به مهاجرت و اقامت در شهر دیگر جهت تحصیلات دانشگاهی در دوره ی جوانی و پی آمدهای مترتب بر آن، بعضی از شکست ها و ناکامی ها در سنین ازدواج که مستلزم رفتن به خانه ی بخت است، شود که همگی گاهی ریشه در اضطراب جدایی دارند. با این تواصیف در این مقاله سعی بر ریشه یابی و ارائه راهکار های موثر جهت پیشگیری و مبارزه با این موضوع داشته ایم، امید است با مطالعه این اصول و به کاربستن آن، بتوانیم با اختلال اضطراب جدایی مقابله کنیم.

تهیه محتوای مناسب برای کتاب های درسی و وظیفه اصلی مولفان کتاب های درسی است. هدف پژوهش حاضر بررسی سطح خوانایی کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی با تکنیک هارتلی می باشد با توجه به اینکه از وظایف مهم برنامه آموزشی، آماده کردن دانش آموزان برای زندگی در جامعه است و برنامه آموزشی مطالعات اجتماعی قسمت عمده این وظیفه خطیر را بر عهده دارد همچنین با توجه به لزوم برقراری صحیح ارتباط بین کتاب درسی و فراگیران، این بررسی ضروری به نظر می رسید این پژوهش با روش تحلیل محتوا و از طریق نمونه گیری به روش تصادفی از ابتدا میانه و انتهای کتاب درسی ششم ابتدایی سال98، ویراست هشتم و با متد هارتلی انجام شد. نتیجه پژوهش نشان داد که محتوا و متن این کتاب نسبت به سطح و سن فراگیران این پایه نسبتاً ساده است و نیاز به تغییراتی احساس می شود تا از پیامدهای این گونه محتوا که می تواند شامل بی حوصلگی بی علاقگی فراگیران و کمرنگ تر شدن نقش معلمان در امر یاددهی-یادگیری باشد جلوگیری به عمل آید.