هدف از این پژوهش، شناخت مهمترین موانع و تدوین راهبردهای برنامه درسی برای استفاده اساتید از شبکه اجتماعی درامر آموزش و یادگیری است. در این مطالعه از روش کیفی و شیوه تحلیل داده های کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای استفاده شد. نظریه زمینه ای سه عنصر اصلی دارد که عبارتند از مفاهیم، مضامین و مقولات و محور اصلی روش نظریه زمینه ای به شمار می رود. در این پژوهش 54 سند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و نکات کلیدی آنها یادداشت برداری شد. سپس بر اساس تشابهات، کدهایی به موارد مشابه اختصاص پیدا کرد و کدهای اختصاص داده شده در کشف مقوله های استنتاج شده استفاده گردید. با اتکا به منابع و اسناد، مقوله محوری تعیین و از طریق برقراری ارتباط میان مقوله محوری و مقوله های فرعی و مفاهیم مرتبط نظریه زمینه ای تدوین و طراحی شد. بر مبنای نظریه که از اسناد و منابع نظری به دست آمد، مهمترین موانع به ترتیب اهمیت، نبود امکانات فنی مناسب، عدم زیر ساخت های آموزشی و شناخت ناکافی اساتید به دست آمد و مبتنی بر آن راهبردهای سه گانه ای تدوین شد که از میان این راهبردها کسب مهارت های فنی مهمترین راهبرد و برقراری تعامل پویا در تدریس و مهارت های شناختی مرتبط با شبکه اجتماعی در اولویت دوم و سوم قرار داشت. در پرتو شناسایی موانع و راهبردهای به کار گیری شبکه اجتماعی در آموزش می توان به بهبود مهارت های تدریس و یادگیری دست یافت.