یافته های نو در روان شناسی (روان شناسی اجتماعی)
سال:1387 | دوره:2 | شماره:6 |تعداد مقالات:13

موضوع این پژوهش مقایسه افسردگی، پرخاشگری، اضطراب و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی دارای ناپدری یا نامادری و دانش آموزان دارای پدر و مادر واقعی شهرستان اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش 216 دانش آموز پایه سوم راهنمایی (72 نفر دارای ناپدری، 72 نفر داری نامادری و 72 نفر دارای پدر و مادر واقعی) بودند که به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین مدارس راهنمایی نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهرستان اهواز انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق جهت جمع آوری اطلاعات عبارتند از پرسشنامه افسردگی «بک» پرسشنامه پرخاشگری «ایزنگ» پرسشنامه اضطراب عمومی(ANQ)  و معدل نوبت اول سال تحصیلی بود. داده ها با استفاده از روش آماری آنوا (ANOVA) تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج به دست آمده میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان دارای ناپدری، نامادری به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان دارای پدر و مادر واقعی بود. قابل همچنین میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان دارای ناپدری به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان دارای نامادری بود. عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای ناپدری و نامادری به طور معنی داری کمتر از دانش آموزان دارای پدر و مادر واقعی بود. از نظر میزان پرخاشگری در دانش آموزان دارای ناپدری و نامادری با دانش آموزان دارای پدر و مادر واقعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

هدف از این تحقیق مقایسه سازگاری فردی – اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر سال سوم نظام جدید متوسطه هدایت شده به اولویتهای پنجگانه طبق برنامه هدایت تحصیلی بوده است. جامعه آماری این تحقیق، دانش آموزان سال سوم نظام جدید رشته های ریاضی – فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی مدارس دولتی روزانه شهرستان اهواز بودند که در سال 1382-1381 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه تعداد 600 نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. حجم نمونه برای رشته ریاضی – فیزیک 200 نفر، رشته علوم تجربی 200 نفر بود. برای سازگاری فردی – اجتماعی از آزمون شخصیتی کالیفرنیا (CTP) استفاده شد. عملکرد تحصیلی دانش آموزان بر اساس معدل آنان در نظر گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون پیگیری تو کی استفاده شد. بر اساس یافته های به دست آمده بین سازگاری فردی – اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رشته ریاضی – فیزیک هدایت شده به اولویت های پنجگانه تفاوت معنی داری وجود دارد. در خصوص رشته علوم انسانی نتایج به دست آمده همانند رشته ریاضی – فیزیک بود. اما دانش آموزان رشته علوم تجربی هدایت شده به اولویت های پنجگانه از لحاظ سازگاری فردی – اجتماعی، با هم تفاوتی نداشتند ولی از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معنی داری بین آنها به دست آمد .

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه فشارزاهای تحصیلی، تفکرات مذهبی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه این پژوهش شامل 300 نفر (150 پسر و 150 دختر) بود که به صورت تصادفی طبقه ای از بین تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های فشارزای تحصیلی اهواز، تفکرات مذهبی آلپورت و سلامت عمومی گلدبرگ GHQ و معدل دانشجویان به عنوان ملاکی جهت برآورد عملکرد تحصیلی آنان استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه در سطح معنی داری P<0.0001 نشان داد که بین فشارزاهای تحصیلی و عملکرد تحصیلی همچنین بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانشجویان (دختر و پسر) رابطه معنادار وجود دارد. ولی بین تفکرات مذهبی و عملکرد تحصیلی آنان ارتباطی مشاهده نشد. همچنین یافته ها نشان داد که بین فشارزاهای تحصیلی، تفکرات مذهبی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی دانشجویان (دختر و پسر) رابطه چندگانه وجود دارد. همچنین تحلیلی رگرسیون نشان داد که سلامت عمومی و جنسیت، پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی می باشند.

هدف پژوهش حاضر تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر اضطراب و ابراز وجود دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان های شهرستان بهبهان بود. نمونه شامل 80 دانش آموز بود که به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه به وسیله ی پرسشنامه اضطراب کتل و خودابرازی (A.S.A)، پیش آزمون به عمل آمد. سپس گروه آزمایش به مدت 18 هفته، هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای در معرض متغیر مستقل (آموزش مهارت های زندگی)، قرار گرفتند. بعد از آن هر دو گروه آزمایش و کنترل به پرسشنامه اضطراب کتل و خودابرازی (A.S.A) پاسخ دادند. تحقیق حاضر از نوع تجربی (پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) بود و تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، در سطح معناداری P<0.05 نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های زندگی در کاهش اضطراب و افزایش ابراز وجود تاثیر داشته است.

تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی (عصبیب یا هیجانی بودن، برون گرایی، باز بودن، توافق وجدانی بودن) و ویژگی های شغلی کارکنان (تنوع وظیفه، هویت وظیفه، پسخوراند حاصل از عوامل و پسخوراند حاصل از شغل) با تعهد سازمانی آنها (هنجاری، عاطفی و مستمر) در سازمان آب و برق اهواز پرداخته است. نمونه شامل 200 نفر کارکنان سازمان آب و برق اهواز بود که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه شخصیتی NEO-PI-R، پرسشنامه تشخیص شغل(JDS)  و پرسشنامه تعهد سازمانی. این تحقیق از نوع همبستگی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین اکثر ویژگی های شخصیتی با تعهد عاطفی و هنجاری رابطه معنی دار وجود دارد، اما با تعهد مستمر رابطه معنی داری مشاهده نشدبه عبارت دیگر، بین انواع ویژگی های شغلی با تعهد عاطفی و هنجاری رابطه مثبت معنی دار و با تعهد مستمر رابطه منفی معنی دار مشاهده گردید. سطح معنی داری در این تحقیق P<0.05 در نظر گرفته شده است.

پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای (پس رویدادی) بوده و به منظور مقایسه سلامت روان و رضایت زناشویی زنان با بارداری خواسته و زنان با بارداری ناخواسته شهر اهواز انجام گرفته است. در این پژوهش 150 زن باردار با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارتند از آزمون فهرست تجدید نظر شده علایم روانی SCL-90-R و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) انجام گرفت. یافته های حاصله از این پژوهش نشان داد بین سلامت روانی زنان با بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین رضایت زناشویی با بارداری خواسته و ناخواسته در سطح P<0.05 تفاوت معنی داری نشان داد.

در این پژوهش، اثر درمان شناختی - رفتاری گروهی بر کاهش میزان اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همچنین تاثیر این شیوه درمانی بر نگرش های ناکارآمد، به عنوان یک متغیر مداخله ای در بروز اختلال های روان شناختی بررسی شد. نمونه شامل 20 نفر بیمار زن بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از انجام مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های DSM-IV-TR، تشخیص اختلال اضطراب فراگیر گرفته بودند. شرکت کنندگان ابتدا مقیاس نگرش های ناکارآمد و سپس پرسشنامه اضطراب بک را تکمیل نمودند و در گروه درمان و گواه قرار گرفتند. مداخله شناختی - رفتاری در 12 جلسه 2 ساعته اجرا شد. گروه گواه در حین انجام مداخله درمانی، در لیست انتظار قرار داشت. مرحله میان آزمون در پایان جلسه ششم و مرحله پس آزمون در پایان جلسه دوازدهم از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده از این پژوهش از طریق روش آماری تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. نتایج نشان داد که عامل نگرش های ناکارآمد و اضطراب به طور معناداری در گروه درمان کاهش یافت. این نتیجه حاکی از اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری گروهی بر کاهش اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر است (P<0.001).

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مهارت های اجتماعی بر اضطراب و عزت نفس دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه شهر باغملک بود. نمونه شامل 42 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسسشنامه اضطراب کتل و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و راهنمای آموزش مهارت های اجتماعی بود، طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس و کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس دانش آموزان گروه آزمایشی شد.