معماری بومی گیلان، پیش از ظهور قاجاریه، با رویکردی کاملاً اقلیمی، بر این پهنه جغرافیایی سیطره داشت. با ورود معماری قاجاری که خود، تلفیقی از معماری وارداتی و معماری سبکی قبل از آن بود روش های موجود که سال ها پابرجا مانده بود به سرعت دچار دگرگونی شد. آنچه بسیار مهم جلوه می نماید این است که معمار گیلانی در تلاطم ورود الگوهای جدید تا چه اندازه با بازجستن عناصر بومی در ساخت بنا، به ماندگاری رویکرد اقلیمی معماری بومی گیلان، یاری رسانده است. به عبارت دیگر در معماری، عوامل اقلیمی بومی و عناصر وارداتی در ساخت بنا چگونه و تا چه اندازه بر بنا تأثیر گذاشته اند. سؤال اصلی که پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به آن برآمده این است که: چگونه هم نشینی الگوها می تواند سبب انطباق ترکیب نهایی معماری با نیازهای ساکنین یک بنا شد؟ اهمیت پرداخت به موضوع، در مستندسازی بناهای تاریخی بروز و ظهور می نماید که خود مقدمه ای برضرورت صیانت از آثار کهن و با ارزش معماری این مرز و بوم و نیز تطابق آن با معماری امروز منطقه، در جهت دستیابی به الگوهای پایدار در ساخت و ساز است. از مهم ترین یافته های این مطالعه می توان به تلفیق دو رویکرد اقلیمی و سبکی در معماری خانه صادقی اشاره نمود؛ چنان که با نگاهی به عوامل موجود در این بنا، ظاهراً معمار خانه های شهری گیلان، به جای تأثیر پذیری کامل از نوعی معماری که برای طبقه اعیان، نشانه های فراوانی از تظاهر به تمول و تفاخر داشت؛ تصمیم به تلفیق معماری اقلیمی گیلان و معماری وارداتی گرفته است.